ویروس سیاسیِ کرونا یا ویروس کرونا؟
زهرا منصوری، انصاف نیوز: احسان شریعتی به انصاف نیوز گفت: «ویروس سیاسی میشود چون مدیریت سیاسی است -چه ما نخواهیم و یا نگذارند به واکسن برسیم و چه نظام ایران واکسن را نخواست و چه آنها ندهند، هردوی این برخوردها سیاسی و محکوم است.»
از هنگامی که ویروس کرونا در دنیا شیوع یافت، نگاه برخی از سیاستمداران و کشورها به این ویروس جنبهی سیاسی داشت. چه آن زمان که ترامپ آن را ویروس «چینی» نامید، چه از زمانی که برخی ویروس جهش یافته در بریتانیا را ویروس «انگلیسی» نامیدند. حتی در برخی از کشورها بهدلیل ملاحظات سیاسی آمار مبتلایان کرونا از عموم مردم پنهان شد و برخی حتی وجود آن را انکار کردند. اما چرا این ویروس بیش از اینکه یک بحران پزشکی باشد، یک بحران سیاسی است؟ احسان شریعتی -فیلسوف- به واکاوی این موضوع میپردازد.
واکسن و تعامل با ویروس کرونا در اصل یک موضوع علمی است!
احسان شریعتی دربارهی سیاسی شدن ویروس کرونا به انصاف نیوز میگوید: «در اصل، دربارهی سیاسی شدن این ویروس جامعهی طبی باید اظهار نظر کند. اما چرا داستان کرونا سیاسی میشود؟ مسئلهی واکسیناسیون علیه ویروس کرونا یک موضوع علمی است. در ریشهیابی موضوع؛ از همان ابتدا این موضوع مطرح بود که آیا انسان و یا آزمایشگاههایی در چین این ویروس را به وجود آوردهاند و یا بهاصطلاح از دست آنها در رفته است یا جهشی «طبیعی» بوده؟ در ادامه رفتهرفته آن را ویروس چینی نامیدند. سپس تحلیل کردند که آمریکاییها هم در آزمایشگاههای چینی برای ساخت داروهای خاص مشارکت و سرمایهگذاری کردهاند. عدهای هم میگفتند چینیها از قدیم خفاش میخوردند چرا الان این ویروس برآمده؟ بعد هم چینیها گفتند این ویروس تنها در آنجا نبوده و در چند نقطه در جهان کشف شده… اینها حرفهایی بود که پیرامون ویروس همه جا مطرح بود…
هرچند موضوع شناخت این ویروس علمی و بیولوژیک است اما نیروهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هم دربارهی این پاندمی نظر میدهند، گرچه نظرات آنها غیرکارشناسی است بههرحال رفته رفته موضوع سیاسی، فرهنگی و حتی حقوقی میشود. فرض کنید اسرائیلیها به عنوان دشمن، بگویند ۱۰ درصد از جامعهی آنها واکسن زده است و با توجه به جاندوستی آنها برای ملتشان، حتما بهترین مدل را به خود تزریق کردهاند. اما آیا کل بشر حق ندارد از همان نوع واکسن استفاده کند؟ در مقابل دولتمردانی در ایران زمانی گفته بودند غربیها میخواهند برای مردم ما امتحانی واکسن بزنند و مگر مردم موش آزمایشگاهی هستند؟! و به این نحو مسئولان حرفهای متفاوتی را دربارهی واکسن کرونا مطرح کردهاند، در ابتدا گفتند پولش را داریم اما آنها ممکن است پول ما را بخورند و بعد گفتند تحریم هستیم و نمیشود واکسن بخریم. در نهایت گفتند ما نخواستیم این واکسن روی مردم ما آزمایش شود.
شیوع ویروسهایی مثل کرونا به خاطر رویکرد انسان در طبیعت است. پس از کرونا رویکرد به طبیعت و همچنین رویکرد به جامعه و مدیریت بحرانها باید تغییر کند و این روشن است. بیماریهای «نوپدید» مثل ایدز، جنونگاوی، و..، بخش اعظم آن به جهان مدرن برمیگردد که قدرت بشر برای رفع نیازمندیهای جهانیان این سیکل معیوب مصرف و تولید را به وجود آورده است. چون جمعیت انبوه است پس باید تولید انبوه باشد که اقتصاد هم باید بچرخد. در همین سیاست کلان باید تجدیدنظر شود چون دیگر به مرحلهی کشتار جمعی رسیدهایم و این سبک از زندگی و «سیطرهی کمیّت» بر جهان را زیر سوال رفته است».
ویروس سیاسی میشود چون مدیریت سیاسی است
این فیلسوف نحوهی مدیریت را عامل اصلی سیاسی شدن کووید-۱۹ میداند و میگوید: «موضوع بعدی مدیریت اجتماعی و سیاسی این موضوع است که سیاسیتر از بقیهی قسمتهای این ماجراست. اینکه نقش دولت و جامعه در کنترل این بحران چیست؟ شهروندان با دیگر شهروندان چگونه باید برخورد کنند؟ برای مثال یکی از دلایل شکست ترامپ مدیریت بد ویروس کرونا بود. چون از نظر اقتصادی در کوتاهمدت بهظاهر موفق بود و..، چرا که تمام قراردادهای جهانی را به نفع آمریکا برهم زده بود و در نتیجه و در کوتاه مدت به نفع آنها بود. مدیریت بد کرونا و شورش علیه تبغیضنژادی و برخورد پلیس را در آمریکا بهدنبال داشت و ..، دیدند دولت وظیفهی خود را انجام نمیدهد.
پس ویروس سیاسی میشود چون مدیریت بحران سیاسی است، مانند سایر فجایع «طبیعی» از جمله سیل و زلزله و سایر بیماریها که ریشهی طبیعی دارند اما مدیریت آن انسانی-اجتماعی است. وقتی در ایران سیل آمد و کلی خسارت ایجاد شد بهدلیل رویکرد غلط عمران و شهرسازی بود که همهی مسیلها را مسدود کرده بودند و برای نمونه آن فاجعه در شیراز و استانها به وجود آمد. یعنی در مسیر طبیعی آب شهرسازی کردند یا در تهران روی گسلها تراکمسازی کردهاند و شهرداریها از این طریق کسب درآمد میکردند. و این به مدیریت سیاسی شهرسازی و عمرانی بر میگردد. نحوهی مدیریت مهم است؛ در ژاپن هم زلزلهی طبیعی مستمر میآید؛ اینکه در آنجا چگونه با آن برخورد میکنیم، متفاوت است. در آنجا چقدر خسارت وارد میشود و در ایران چقدر؟ بنابراین این مسائل طبیعت ربط به مدیریت پیدا میکند.
برخی میگویند این موضوعات سیاسی نیست و طبیعی است، من با آن موافق نیستم. اینها سیاسی میشود چون شیوههای مدیریتی متفاوت میشود. و بویژه، گاه موضوع «حقوقی» هم میشود. اینکه آیا مردم حق ندارند که به اصطلاح به بهترین درمان و داروها دسترسی داشته باشند؟ این حق همگانی است، بنابراین چه ما نخواهیم و یا نگذارند به واکسن برسیم. حالا چه نظام ایران واکسن را نخواست و چه آنها ندهند. هردوی آن برخورد سیاسی است و محکوم است. مثلا اینکه به هواپیمای ایران سوخت نمیدهند و مجبور است دوبار بشیند و بلند شود، این یک عمل ضدانسانی است و با حقوق انسان و بشر مغایرت دارد. چون مسافران آن هوایپما چه تقصیری داشتند که باید این ریسک را بپذیرند که در هر بار نشستن و برخاستن هواپیما خطری نهفته است.چرا به ایران سوخت نمیدهند، سوخت چه ربطی به مواضع و مسئولیتهای نظام و مسئولین ایرانی دارد؟ یا وقتی که دولت ایران به ترور آمریکا پاسخ میدهد -و حق دارد که جواب دهد- همزمان اما آیا نباید اجازه پرواز ندهد تا هواپیمای غیرنظامی پرواز نکنند؟ این همان سؤالی است که نظام ایران باید پاسخ دهد چون موضوع دیگر «حقوقی» است. موضوع حقوق انسانی است. در قضیهی دارویی هم همین قاعده برقرار است. باید به دارو دسترسی داشته باشیم. مهم نیست در چه کشوری تولید شده باشد. چنانکه دیگر مهم نیست که نخستین بار بیماری از کجا آمد و گریبان کل بشر را گرفت!»
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید