کدخبر :2565 پرینت
28 اردیبهشت 1391 - 11:39

مراسم رونمایی از کتاب «مسافر دهکده جهانی»

متن خبر

سیتنا - همزمان با گرامیداشت روز جهانی ارتباطات و روز ملی روابط عمومی، مراسم رونمایی از کتاب «مسافر دهکده جهانی» با حضور جمعی از استادان، مدیران روابط‌عمومی و نمایندگان رسانه‌های گروهی در هتل لاله تهران، برگزار شد.

در این کتاب، زندگی پروفسور یحیی کمالی پور، استاد برجسته ارتباطات ایران، رئیس انجمن جهانی ارتباطات و رئیس دانشکده ارتباطات و هنرهای زیبای دانشگاه پوردو امریکا از زادگاهش در روار کرمان تا آبان ماه 1390 با قلم زیبا و روان نگین حسینی به عنوان نویسنده روایت شده است.

یحیی کمالی پور در بخشی از این مراسم با اشاره به محتوای کتاب که اختصاص به زندگی‌نامه او دارد گفت: این کتاب حاصل یک عشق دسته جمعی است؛ عشق من به خانواده، دخترانم شیرین، نیکی و دریا، عشق به راور(زادگاهم)، کرمان و ایران. در این مسیر عاشقان دیگری چون نگین حسینی و امیرعباس تقی پور به من پیوستند و زمینه نگارش این کتاب را فراهم کردند.

وی ادامه داد: با عشق می‌توان دنیا را عوض کرد؛ دنیای امروز ما پر از تنفر و ادبیات تنفر است. این ادبیات گمراه‌کننده و مسموم‌کننده است و انسان‌ها و فرهنگ‌ها را از یکدیگر جدا می‌کند.

کمالی پور افزود: رنج می‌برم وقتی می‌بینم به رغم فرهنگی چندین هزارساله که پر از عشق و دوستی بوده اکنون به مرحله‌ای رسیده‌ایم که باید این شعارها را روی دیوارها ببینیم.

کمالی پور اضافه کرد: من این کتاب را با این امید خلق کردم تا بتواند به جوانان امید و درس استقامت دهد. مشکل ما در ذهنیت‌های ساختگی و ذهنیت‌های دیگر ساخته ماست. من از وضعیت موجود و روابطی که در سطح ملی، جهانی و ... بین انسان‌هاست رنج می‌برم و به همین دلیل زندگی شخصی خود را در این کتاب روایت کردم تا شاید در این زمینه موثر و مفید باشد.

رییس انجمن جهانی ارتباطات با تاکید بر ساختارهای موجود دنیای امروز افزود: من جهان را پر از جعبه‌ها و چهارچوب‌هایی می‌بینم که انسان‌ها برای خود ساخته‌اند و موجب می‌شود تا هیچ ربطی به یکدیگر نداشته باشند. باید این ساختارها را تغییر داد.

وی تصریح کرد: باید بدبینی را که ریشه در ذهنیت ما دارد از بین ببریم تا بتوانیم مشکلات را حل کنیم.

کمالی پور در پایان سخنانش اظهار کرد: منفعت مالی برای من در نگارش این کتاب در درجه آخر قرار داشت و تنها می‌خواستم تجربیاتم  در زندگی برای جوانان مفید باشد. وی گفت: بعد از برگشت سرمایه اولیه، نیمی از درآمد کتاب به یتیم خانه راور اختصص خواهد یافت.

 

 

در این مراسم و پیش از سخنان کمالی پور، تعدادی از حاضران به ایراد سخن پرداختند. پروفسور کاظم معتمدنژاد پدر علم ارتباطات ایران در سخنانی ضمن تشکر از کمالی پور، افزود: افتخار مضاعفی است که استاد کمالی پور وارد عرصه ادبیات هم شده‌اند و کتاب ایشان به پررنگ‌تر شدن هویت ایرانی کمک می‌کند.

وی ادامه داد: کاش من هم ذوق و استعدادی داشتم و وارد ادبیات می‌شدم. در ابتدا شعر و داستان می‌نوشتم ولی با ورود به رشته حقوق دیگر موفق به این کار نشدم ولی خوشحالم که ایشان وارد عرصه ادبیات شدند.
او همچنین عنوان کرد: ما برای کمالی پور احترام خاصی قائل هستیم.

 

استاد علی میر سعید قاضی از پیشکسوتان عرصه روابط عمومی در ایران که دوستی نزدیکی نیز با پروفسور کمالی پور دارد در این مراسم به ذکر خلق و خوی انسانی و علمی ایشان پرداخت و گفت: ما در همه رشته‌ها اساتید برجسته جهانی داریم و خوشحالیم که استاد برجسته‌ی جهانی نیز در رشته ارتباطات داریم. او هر کجای دنیا که رفته از خانواده ارتباطات و روابط عمومی ایران یاد کرده و این تنها یکی از ثمرات اوست. استاد میرسعید قاضی افزود: دکتر کمالی پور یک چهره بین المللی است و دانشگاه های کشورهای مختلف از اندیشه و دانش ایشان بهره مند هستند.

 

استاد مهدی محسنیان راد از اساتید علوم ارتباطات نیز که دو روز قبل از برگزاری این مراسم، بدلیل بیش از 30 سال خدمت صادقانه به تعمیق و گسترش دانش ارتباطات مورد تجلیل قرار گرفته بود در این مراسم گفت: دو روز است که دارم با این کتاب سر می‌کنم. به من گفتند بیا برای این کتاب اسمی پیدا کنیم، من هم اسم‌های بی‌ربطی دادم ولی اسم الان کتاب بسیار قشنگ است. با خواندن این کتاب فهمیدم که اتفاقات مهم زندگی من و کمالی‌پور با فاصله دو سال از هم اتفاق افتاده است. نسل من و کمالی‌پور یک ویژگی داریم و آن این است که خیلی با امید به سمت انقلاب رفتیم ولی امروز در این روزگار، درباره اطرافمان تردید داریم و مواظب کلاهمان هستیم.

وی افزود: به آقای تقی‌پور تبریک می‌گویم که توانستند اعتماد نسل ما را جلب کنند. در مقدمه کتاب دیدم که کمالی‌پور خطاب به تقی‌پور گفته است که به شما اعتماد دارم و امیدوارم این اعتماد از بین نرود. من هم چنین حسی دارم. پروفسور در این کتاب به آقای تقی‌پور گفته است که به شما اعتماد می‌کنم مگر عکسش ثابت شود. به آقای عبدالرشیدی هم که نقشی در این کتاب دارند می‌گویم که متن‌ خود را خیلی خوب شروع کرده‌اید و نگاهتان به مساله، خیلی منطقی بود.

این استاد ارتباطات گفت: اما می‌خواهم به خود کتاب بپردازم. کسانی که فرزند دارند، مواظب باشند و دقت داشته باشند که پدران ما در حالی ما را کتک می‌زدند، روش های خاصی هم داشتند. مثلا اولین کاری که پدر کمالی‌‍پور انجام می‌دهد این است که به او قرآن یاد می‌دهد و او را به حیاط خانه می‌آورد و در حقش دعا می‌کند که الهی به حق این قرآن، سبزبخت بشوی. آن زمان من مدرسه می‌رفتم و کمالی‌پور به مکتب‌خانه می‌رفته است. ببینید ما دیگر از این کارها نمی‌کنیم. مادر من می‌گفت هرچه به زبان بیاید، به جهان آید. بنابراین پدر کمالی‌پور دارد به او القا می‌کند که باید سبزبخت بشود.

محسنیان راد در ادامه گفت:‌ در کل کتاب صداقت جریان دارد. مثلا درباره جایی که معلم مدرسه او را تشویق می‌کند و به بچه‌ها می‌گوید از این بچه که 2 سال از شما کوچک‌تر است یاد بگیرید، می‌گوید: لذتم از این نبود که دیگران تنبیه می‌شوند، بلکه خوشحالی‌ام ازاین بود که خودم تشویق می‌شدم. آنهایی که امروز رسانه‌هایشان درست کار می‌کند و آزادی بیان را درک می‌کنند، اول کتاب را درک کردند، بعد گرامافون را و بعد رادیو را فهمیدند. کمالی‌‍پور هم درباره ورود رادیو به دهشان در کتاب می‌گوید در آن مکان به رادیو جعبه موسیقی می‌گفتند.

وی گفت: کمالی‌پور در زندگی‌اش یک کودتای بزرگ کرد که دیپلم فنی گرفت و بعد بزرگترین استاد ارتباطات ایران شد.

 

همچنین محمد سلطانی فر از اساتید علوم ارتباطات و رسانه و رئیس شورای سیاستگذاری انتشارات سیمای شرق با ذکر توانمندی های نگین حسینی، نویسنده این کتاب گفت: حسینی دانشجوی من بوده است و به خوبی با قلم و توانمندی هایش آشنا هستم. او بسیار دقیق و فوق العاده این کتاب را نوشته و توانسته زندگی نامه استاد را به تصویر بکشاند.

دکتر سلطانی فر در ادامه با اشاره به بخش هایی از کتاب از صداقت، صراحت، درستی و ایران دوستی کمالی پور سخن به میان آورد و گفت: متأسفانه در بسیاری از کتاب هایی که در مورد زندگینامه افراد نوشته می شود شاهد غلو و اغراق هستیم در حالی که کمالی پور در این کتاب ، اشتباهاتش را می پذیرد و هرچه هست را صادقانه بیان می کند و به همین دلیل، کتابش به دل مخاطب و خواننده می نشیند. وی گفت: حسینی دریایی از احساس است و توانسته آنچه را که درون خودش و دکتر کمالی‌پور وجود داشته بنویسد.

 

غلامرضا کاظمی دینان، دبیر اجرایی هفتمین همایش روابط عمومی الکترونیک، نیز کمالی‌پور را دارای ویژگی‌های مثبت ارزیابی کرد و گفت: او یک اسطوره است و ظرف شش سالی که من با او ارتباط داشتم، کلماتی را که در حضور او می‌شنیدم، همه برای من مانند درس بود و از خداوند می‌خواهم افرادی مانند او را برای ما حفظ کند.

وی ادامه داد: کمالی‌پور در جایی از کتاب گفته است "ما در کویر می‌آموختیم که همیشه در نبرد به سر ببریم؛ کویری‌ها آرامش نداشتند و یک انسان باید در تلاش باشد. باید پرسید و دانا شد"؛ او در جای دیگر گفته "من در زندگی آموختم که باید مصمم بود و مثبت فکر کرد. مثبت‌نگری و زیبانگری سبب موفقیت می‌شود و انسان‌های موفق همه چیز را مثبت می‌بینند".

 

ناصر بزرگمهر از مدرسان دانشگاه و پیشکسوت عرصه رسانه و ارتباطات از دیگر شرکت کنندگان این مراسم بود که به ایراد سخن در وصف کتاب زندگینامه پروفسور یحیی کمالی پور پرداخت.

وی با اشاره به اینکه عادت دارم کتاب را از فصل آخر و فرودش می خوانم گفت: اگر فصل آخر کتاب، بنده را جذب کند مطالعه را ادامه می دهم و می خواهم بگویم تا ساعت 7 صبح به خواندن این کتاب ادامه دادم.

بزرگمهر با اشاره به قرائت بخش هایی از زندگی نامه استاد کمالی پور گفت: ایشان با بیان وقایع زندگی خصوصی و حرفه ای خود، درس های زیادی به جامعه و بویژه جوانان می دهند.

علی اکبر عبدالرشیدی نیز که مقدمه‌ای بر این کتاب نوشته در بخش دیگری از مراسم گفت: مقدمه «هاوارد کوهن» استاد برجسته ارتباطات بر این کتاب نشان از اهمیت شخصیت پروفسور کمالی پور و جهانی بودن ایشان دارد که در جای خود ستودنی است.

وی ادامه داد: نگین حسینی از نویسندگان صاحب قلم است و در انتقال حس به مخاطب بسیار موفق عمل می‌کند. به عقیده من این کتاب در چاپ‌های بعدی باید ملحقاتی داشته باشد و درباره بعد ارتباطات در زندگی ایشان بیشتر صحبت شود.

وی تاکید کرد: باید به نشر و توسعه این کتاب در سطح جامعه کمک کرد چون افرادی مانند ایشان در سطح جامعه کم  هستند و باید از تجربیات این استاد بزرگ استفاده کرد.

خسرو رفیعی نایب رئیس انجمن روابط عمومی ایران نیز با اشاره به سابقه آشنایی خود با پروفسور کمالی پور گفت: اولین باری که ایشان پس از انقلاب به ایران آمدند بنده به همراه آقای اسکویی از اعضای فعال انجمن روابط عمومی ایران با ایشان گفت و گوی اختصاصی داشتیم و از همان موقع به ویژگی های اخلاقی و حرفه ای استاد پی بردم.

 

ابوالقاسم حکیمیان دیگر عضو هیئت مدیره انجمن روابط عمومی ایران نیز با اشاره به سفرش به آمریکا، مقید ماندن استاد کمالی پور به خصلت مهمان نوازی ایرانیان را قابل احترام دانست.

در این نشست غلامعباس افشار رییس انجمن متخصصان روابط عمومی ایران کمالی‌پور را شخصیتی شناخته شده در جهان معرفی کرد و گفت: کمالی‌پور در جهان شناخته شده است و در ایران هم خانواده ارتباطات روابط عمومی او را خوب می‌شناسند.

وی افزود: محتوای این کتاب مانند یک زندگی‌نامه کامل آموزشی است و من پیشنهاد دارم تلاش کنیم این کتاب به دست جوانان برسد. این کتاب باید خوب معرفی شود. ما باید نظر خودمان را درباره این کتاب ارائه کنیم و آن را در دسترس دیگران قرار دهیم.

 

گفتنی است در ابتدای این نشست نیز امیر عباس تقی پور، مدیرمسؤو ماهنامه مدیریت ارتباطات در سخنانی با تبریک روز جهانی ارتباطات و جامعه اطلاعاتی و روز ملی روابط عمومی به تشریح روند تولید این کتاب پرداخت و گفت: اطمینان دارم از این پس بسیاری از دانشجویان رشته های مختلف برای شناخت راه های موفقیت دانشمندان بزرگ، علاوه بر رجوع به منابع خارجی که مرسوم شده است به کتاب پروفسور یحیی کمالی پور به عنوان یک ایرانی پرافتخار و با اخلاق رجوع خواهند کرد. وی از همکاران مؤثر در تولید و انتشار کتاب ، بویژه از دکتر نگین حسینی تشکر کرد.

 

در این نشست پیامی از سوی نگین حسینی، نویسنده کتاب زندگی‌نامه پروفسور یحیی کمالی‌پور با عنوان مسافر دهکده جهانی که در خارج از کشور بسر میبرد توسط خواهرزاده اش خوانده شد. همچنین نگین حسینی نویسنده کتاب و محبوبه زارعی همسر دکتر کمالی پور با برقرار ارتباط تلفنی به بیان احساساتشان پرداختند.

 

متن کامل پیام نگین حسینی چنین بود:

به نام خدای مهربان

مهمانان گرانقدر،

جناب آقای پروفسور کمالی‌پور،

مادر مهربانم و خانواده عزیزم،

سلام مرا از هزاران مایل فاصله‌ی جغرافیایی و در فاصله‌ی صفرِ جغرافیای دل، پذیرا باشید.

روزی به این فرخندگی مگر چند بار در زندگی هر کسی اتفاق ‌می‌افتد؟ یک مرتبه هم غنیمت است؛ و من چه بداقبالم که همین یک روز را هم نشد که در میان شما باشم.

وقتی کتابی به دنیا می‌آید، انگار که کودکی زاده می‌شود. چه شیرین که آفرینه‌ای متعلق به تک تک اعضای جامعه ایران متولد شد، و چه تلخ که کودک من، دور از مادر به دنیا آمد!

شیرینی و تلخی ماجرای زندگی آقای دکتر کمالی‌پور را نوشتم و خواندید، یا شاید که خواهید خواند. در نگارش کتاب، سعی کردم به روحِ کویری «یحیی کمالی‌پور راوی» وفادار بمانم و آن را در جریانِ آبِ زلالی که از وسطِ حیاطِ خانه‌ی کودکی‌اش می‌گذشت، تا رودخانه‌ی می ‌سی سی پی حفظ کنم. سعی کردم بخشندگی کویری‌اش را از قصه‌خوانی برای بی بی و باشا تا تقسیم میوه‌های باغچه‌اش در امریکا امانتدار باشم. سعی کردم تعلق ذاتی‌اش به دنیای ارتباطات را از تلفن کاغذی دست سازش تا ریاست دپارتمان ارتباطات پوردو کلیومت قدم به قدم توصیف کنم. سعی کردم انعطافش را با تمثیل رقص گندم در باد، به تصویر بکشم.

تمام سعی‌ام بر این بود که یحیی را با جنس ناب کویری‌اش بشناسانم. اگر کاستی هست در این تلاش شبانه‌روزی بر من ببخشایید.

می‌دانم که خواندن این ماجرای واقعی، لبخند بر لب شما نشانده یا اشک از چشمانتان جاری کرده است. خود نیز چه هنگام گفت و گو با پروفسور کمالی‌پور و چه موقع نگارش کتاب، سرشار از شوق یا اندوه می‌شدم. هرگز چشمان اشکبار آقای دکتر را در زمانی که بخش‌های تلخ زندگی‌اش را مرور می‌کرد، از یاد نمی‌برم. پس از هر بار گفت و گو، با اشک شوق یا اندوه، به کتابخانه‌ موردعلاقه‌ام می‌رفتم و دست‌نوشته‌هایم را تندتند تایپ می‌کردم. گاه آنقدر غرق در ماجراها می‌شدم که وقتی یکباره کسی کلامی به انگلیسی به من می‌گفت، انگار سوار بر ماشین زمان، از گذشته‌های دور در راور کرمان ناگهان به امریکا برمی‌گشتم و با دستپاچگی سعی می‌کردم خود را در زمان حال پیدا کنم. گاه چنان در گذشته‌ها غرق می‌شدم که وقتی به زمان و مکان واقعی‌ام برمی‌گشتم، حس می‌کردم چقدر در این مقطع غریبه‌ام. گاه دلم می‌خواست در همان دورانی که به تصویرش می‌کشیدم باقی بمانم، و از بازگشتنم به دنیای خلوت و خالی مسافری دور از وطن، خوشحال نبودم. گاه تایپ می‌کردم و اشک می‌ریختم و در همان حال نمی‌توانستم دست از نوشتن بردارم. فکر می‌کنم احساساتم در تمامی آن لحظه‌ها کمک کرد تا زندگی ایشان را بیش از آنکه «بیان» کنم، به تصویر بکشم.

از آقای پروفسور کمالی‌پور که افتخار نگارش این کتاب را به من دادند، صمیمانه سپاسگزارم. از همه یاران و دوستان که در مراحل مختلف نگارش تا انتشار کتاب همراهی کردند، تشکر می‌کنم. از برگزارکنندگان این مراسم، به ویژه آقای تقی پور عزیز هم سپاسگزارم.

اجازه دهید اگر نگارش این کتاب، افتخاری برای نویسنده به همراه داشته است، آن را تقدیم کنم به روحِ بلند پدر مهربانم که زندگی شرافتمندانه‌اش، مثال گوشه‌هایی از این زندگینامه بوده است؛ و نیزبه مادر عزیزتر از جانم که مهربانی‌اش را چون آفتاب، از هیچ کس دریغ نمی‌کند.

در پایان برای آنکه لبخندی بر لبان شما بنشانم، از ناشر کتاب درخواست می‌کنم برای چاپ‌های آینده ضمیمه‌ای به کتاب اضافه کند: دستمال کاغذی رایگان!

برای همگی امید، شادابی و سربلندی آرزومندم.

بااحترام

نگین حسینی

اردیبهشت ۱۳۹۱

 

در پشت جلد کتاب «مسافر دهکده جهانی» می‌خوانیم: «...کودک که بودم و رقص گندمزار در باد را تماشا می‌کردم، تصورم این بود که باد دست روی شاخه‌ها می‌کشد اما بزرگ‌تر که شدم، فهمیدم این فقط نوازش نیست؛ شاخه‌های گندم، بادها را تاب نمی‌‌آورند و نمی‌کنند چون همراه با آن به رقص در می‌آیند.

چه بسا درختان تنومندی که استحکام زیاد، از پا درشان می آورد. من نیز در زندگی پر فراز و نشیبم رقص در باد، یا بهتر بگویم: رقص با باد را آموختم و فهمیدم این گونه است که می‌توانم تندبادها را تاب آورم...»

کتاب «مسافر دهکده جهانی» از سوی انتشارات سیمای شرق و با همکاری ماهنامه مدیریت ارتباطات با بهای 54000 ریال منتشر شده است.

انتهای پیام

http://citna.ir

نظرات خود را با ما درمیان بگذارید

دیدگاه‌ها

سلام
مراسمی فوق العاده و پر از درس و عبرت بود.
درود بر پروفسور کمالی پور و وجود مملو از عشقشان که با وجود ساعات اندک حضور در محضر ایشان، من نیز لبریز شدم از عشق وجودشان.

افزودن دیدگاه جدید

کپچا
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.