مهران مدیری؛ دستبهنقد یا نقدبهدست؟
سیاوش خوشدل، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی در نقد و بررسی ژشت انتقادی مهران مدیری در برنامهی دورهمی شبکه نسیم صداوسیما نوشت:
پس از جنجالهای بسیار دربارۀ لحن و محتوای انتقادهای مهران مدیری در ویژهبرنامۀ دورهمی و از جمله واکنش تند و قیّممآبانهٔ وزیر کشور به این برنامه، ویدیویی از مهران مدیری در فضای مجازی پخش شد. در صفحات مجازی، این ویدیو با برچسب «پاسخ مهران مدیری به وزیر کشور» دستبهدست شد. امّا چنانکه در این ویدیو دیده و شنیدهمیشود، اشارۀ صریحی به وقایع اخیر در آن نیست. این توضیحات پس از انتشار برخی خبرها دربارۀ دریافت تسهیلات مالی از سوی او و احسان علیخانی بیان شدهاست. با این حال توضیحات مهران مدیری در این ویدیو از دید من در تحلیل رفتار و کنش انتقادی او حائز اهمّیت است.
او توضیح میدهد که «ما مشکلمان این است که جامعهمان سیاسی است، نه اینکه من آدم سیاسیای باشم یا نباشم. جامعه سیاستزده است. یعنی از هر چیزی، هر حرکتی، هر حرفی، تلقّی سیاسی میشود.» او در ادامه نتیجه میگیرد که به علّت وجود این تلقّی، تلاش او برای جلوگیری از این تلقّی فایدهای ندارد.
او در ادامه توضیح میدهد که به قضاوتها دربارۀ خود اهمّیت نمیدهد و کلام را این طور خاتمه میبخشد: «توضیحدادن، نشانۀ ضعف است. یعنی شما هر وقت سعی میکنید چیزی را بیشتر توضیح بدهید، بیشتر ضعیفید. در نتیجه به نظر من قدرت در این است که راجع به هیچ چیزی، هیچ توضیحی ندهید، هیچ وقت و کاری را که فکر میکنید درست است انجام بدهید. حقیقت هرگز پنهان نمیماند؛ بعد از یک سال، دو سال، پنج سال، ده سال، آنهایی که قضاوت کردند میفهمند که این جوری نبوده، این جوری بوده، درستِ ماجرا این بوده. هرچه بیشتر توضیح میدهید، بیشتر فحش میدهند، بیشتر حمله میکنند.»
خوشبختانه مدیری علیرغم آن که توضیحدادن را نشانۀ ضعف دانسته، تن به این مقدار توضیح داده و در کنار مجموعۀ کنشهایش، این واکنش را نیز میتوان دستمایۀ نقد و تحلیل او قرارداد.
رویکرد نقّادانۀ مدیری در دورهمی حول دو محور است؛ یکی نقد اخلاقیات و عادات اجتماعی و دیگری نقد مسئولان و نهادهای اجرایی؛ طبیعتاً محور دوم، به عالم سیاست مربوط است و همان بخشی است که به اذعان مدیری حمل بر کنش سیاسی میشود. انتقاد از نهاد دولت به طور کلّی و مسئولان دولتی به طور جزئی حقّ مسلّم مدیری است. حال میخواهد این انتقادات در قالب آثار نمایشی و با کنایه و ایما و اشاره باشد، یا در قالب عبارات طنزآمیز صریح.
انحصار نقد و انتقاد به نهاد دولت و مسئولان دولتی در صداوسیما، باعث میشود که روند جاری در این سازمان و برنامههای آن را نتوان به حساب باور به نقد و انتقاد دانست. این انحصار تا آنجا واضح و علنی است که خود مدیری در پاسخ رضا رشیدپور صراحتاً از عدم امکان انتقاد از نهادهای دیگر و از جمله قوّۀ قضائیه سخن میگوید.
اینجاست که میتوان برای ادّعای تلویحی سیاسینبودن مدیری سند محکمی یافت. مدیری میداند که برای نقد باید در چارچوبهایی عمل کند که برای او تعیین میشود. نقدکردن در این چارچوبها یعنی پذیرفتن نقدنکردن کسانی که خود را نقدناپذیر میدانند و میخواهند. این وضعیت را بگذارید در کنار توضیح مدیری؛ «توضیحدادن نشانۀ ضعف است». کسانی هستند که مدیری میپذیرد نباید از آنها توضیح بخواهد. این درجه دوری از مقام توضیح را میتوان «قدرت» نامید. مدیری از رسانهای و برنامهای که چنین چارچوبی دارد، نقد میکند.
مصداق دیگری از این چارچوبها این است که او در سال هشتادویک مجال مییابد در«نقطهچین» تحصّن نمایندگان مجلس ششم در اعتراض به ردّصلاحیت را دستمایۀ طنز کند، امّا در میان و پایان دهۀ هشتاد، «شبهای برره» و «قهوۀ تلخ» او سرانجامی تلخ مییابند؛ تولید اوّلی متوقّف میشود و دیگری که حتّی برای تلویزیون ساختهنشده، در پخش دچار مشکل میشود.
احتمالاً مدیری تأثیر سیاسی انحصار و تمایز در نقد را نمیداند. در برابر «سیاستزدگی» ادّعایی مدیری، نادیدهانگاشتن این موضوعات را بهناچار باید نوعی «بیسیاستی» یا «سیاستندانی» دانست. اگر مدیری از موضعی نقد میکرد که محدود به این چارچوبها نبود، میشد او را یک هنرمند همیشه «دستبهنقد» انگاشت. امّا در چارچوب و محدودۀ فعلی، گویی برنامهای ترتیب دادهاند و حقوق و مزایایی ردیف کردهاند و او هم مجری خطّمشیها و ملتزم به چارچوبهای ابلاغی است؛ در چنین موقعیتی بیش از یک «نقدبهدست» نیست.
وقتی وارد مصادیق میشویم، باید عادلانه و منصفانه همه را، یا دستکم برخی را با صراحت و جسارت نقد کنیم، نه فقط یکی را. در چنین شرایطی چه بهتر که زیرکانه و ظریف به مفاهیم بپردازیم و تعیین مصداق را به مخاطب بسپاریم. این کاری است که مدیری بلد است و شاید خیلیها نه.
آیا «هیولا» همچون «مرد هزارچهره» حامل نقدهای مفهومی خواهدبود؟ امیدوارم و بهگمانم چنین باشد.
انتهای پیام
دیدگاهها
افزودن دیدگاه جدید