اعتراف به قتل اشتباهی سرهنگ بازنشسته در نزاع دستجمعی
اواخر اردیبهشت امسال، پیکر خونین دو مرد مجروح به یکی از بیمارستانهای شهرری انتقال داده شد یکی از آنها با یک ضربه چاقو و دیگری با 16 ضربه مجروح شده بودند.
به گزارش سیتنا، تحقیقات نشان میداد مردی که با یک ضربه چاقو مجروح شده علیاصغر فرزام، سرهنگ بازنشسته فراجا و کارشناس تصادفات در کانون کارشناسان دادگستری است اما وی ساعاتی بعد جان خود را از دست داد.
بهدنبال مرگ سرهنگ بازنشسته، بازپرس کشیک قتل و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شدند.
دومین مصدوم پرونده مرد میانسالی به نام ساسان بود، او چند روز بعد از جدال با مرگ، پس از بهبودی در تحقیقات گفت: مدتی قبل با یک خودرو تصادف کردم. سرنشینان خودروی مقابل دو مرد میانسال بودند که بعد از تصادف پیاده شده و با هم دعوایمان شد. پس از این درگیری راننده خودرو به نام هرمز و برادرش از من شکایت کردند. در این دو ماه پیگیر کارهای شکایت بودم و دادگاه هم برای بررسی موضوع و مشخص شدن سهم تقصیر هر کدام کارشناس تعیین کرد و سرهنگ علیاصغر فرزام، عضو کانون کارشناسان دادگستری از دادگاه با من راهی شد تا به محل تصادف برویم. اما روز حادثه به همراه سرهنگ فرزام راهی محل شدیم که ناگهان چند نفر به ما حمله کرده و با چاقو ما را زدند و مجروح شدیم.
بهدنبال اطلاعاتی که مرد میانسال در اختیار تیم تحقیق قرار داد، این فرضیه مطرح شد که مردان خشن، احتمالاً با طرف دیگر درگیری در رابطه هستند. با بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل حادثه و تحقیقات تکمیلی، 9 متهمی که در این نزاع مرگبار شرکت داشتند بازداشت شدند. اما هر کدام از متهمان در تحقیقات قتل را به گردن دیگری میانداخت و مدعی بود که ضربهای که به سرهنگ بازنشسته زده شده کار او نیست و کار همدستانش است.
بررسیها در این رابطه ادامه داشت تا اینکه در نهایت متهم اصلی پرونده به نام شهرام که از بستگان همان راننده شاکی خودرو بود لب به اعتراف گشود و به جنایت اعتراف کرد. با اعتراف شهرام به قتل، او و همدستانش در محل درگیری مرگبار، در مقابل بازپرس پرونده، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی، متخصصان تشخیص هویت به بازسازی صحنه جنایت پرداختند.
متهمان به دستور بازپرس جنایی شهرری در اختیار کارآگاهان جنایی قرار گرفته و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
گفتوگو با عامل جنایت
چرا دست به این جنایت زدی؟
نمی خواستم کسی را بکشم؛ او اشتباهی وارد دعوای ما شد و اشتباهی هم کشته شد. ما اصلاً نمیدانستیم که او سرهنگ بازنشسته و کارشناس تصادفات است. تصور میکردیم که او یکی از اقوام ساسان است.
چرا راننده خودرو خودش نیامده بود؟
زمانی که این تصادف رخ داد و هرمز را کتک زدند به ما گفت از آنجا که ما در محل برای خودمان اسم و رسمی داریم و همه از ما حساب میبرند وقتی فهمیدیم فامیلمان را کتک زدهاند تصمیم گرفتیم او را تنبیه کنیم برای ما افت داشت که فامیلمان را کتک بزنند و از طریق قانونی به حقش برسد. باید حسابش را کف دستش میگذاشتیم.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
روز حادثه، زمانی که ساسان و مقتول از دادگاه بیرون آمدند با سه خودروی پژو 206، پارس و 405 آنها را تعقیب کردیم. به محل خلوت و مناسبی که رسیدند با یک خودرو از جلو راه را مسدود کردیم و دو خودروی دیگر پشت سر و کنار ماشین ساسان طوری ایستادند که نتواند فرار کند بعد درگیر شدیم. در این ماجرا ساسان ضربات چاقوی زیادتری خورد اما فقط یک ضربه به سرهنگ بازنشسته خورد اما از شانس بد ما همان یک ضربه مرگ او را رقم زده بود.
ظاهرا سال قبل هم یک درگیری منجر به مرگ داشتی؟
بله ولی در آن پرونده بیگناه شناخته شدم. در آن پرونده با مرد جوانی سر خرید ملک به اختلاف برخورد کردم. همین اختلاف باعث شد که دست به چاقو شوم و او را مصدوم کنم. بهروز را به بیمارستان منتقل کردند و من هم بازداشت شدم. یک ماه بعد بهروز فوت کرد و از آنجایی که پزشکی قانونی علت مرگ را سکته اعلام کرده بود، اتهام قتل از من برداشته شد و با سند آزاد شدم.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید