رفتارهای خارج از عرف مادرم با مردان مشهدی آبروییم را برده است
آبرویی برای مان نمانده است و از دست کارهای مادرم خسته شده ایم. از روزی که مادرم از پدرم طلاق گرفت هر کاری که دلش می خواهد انجام می دهد.
به گزارش رکنا، دختر نگران و غم زده ادامه می دهد: از روزی که چشم باز کردم جز دعوا و دود و دم در خانه چیزی ندیدم. من و خواهرم که دوقلو هستیم هر روز شاهد جنگ و دعوای مادر و پدرم بر سر مواد بودیم. پدرم به خاطر رفیق بازی های مداومش معتاد شده بود و به درستی خرج زندگی را نمی داد و مادرم به زور او را وادار می کرد سر کار برود و دست از بی مسئولیتی بردارد.
پدرم یک خط در میان به خواسته های مادرم عمل می کرد و این قضیه ادامه داشت تا این که مادرم از دست اعتیاد و رفتارهای ناشایست پدرم شکایت کرد و در نهایت کارشان به طلاق کشید. دوباره همان داستان زندگی سیاه گذشته پدرم توسط مادرم تکرار شد. مادرم بعد از طلاق دچار افسردگی و همین ماجرا باعث شد دوستش او را وارد خط مواد کند. دوست مادرم با ترفند فرار از غم و غصه، او را به مصرف مواد تشویق می کرد تا این که مواد زیر زبان مادرم مزه کرد و خودش راه پدرم را در پیش گرفت.
بعد از اعتیاد مادرم روزگار ما بدتر از قبل شد و او اصلاً در قید و بند زندگی و محرم و نامحرم نبود و گاهی همراه با پسران مجرد در خانه در حضور ما شروع به مصرف مواد می کرد و تا پاسی از شب به کارهای ناشایست شان ادامه می دادند.
هر چقدر من و خواهرم اعتراض می کردیم که به فکر آینده و آبروی ما جلوی در و همسایه باشد اما فایده ای نداشت و حتی گاهی خاله ام وارد ماجرا و با مادرم درگیر می شد تا جلوی رفتارهای زشت او را بگیرد اما فقط چند روز جواب می داد و بعد از آن بساط مواد در خانه دوباره پهن می شد و مادرم و مردان غریبه به مصرف مواد و انجام کارهای خارج از عرف ادامه می دادند.
به خاطر رفتارهای مادرم پیش فامیل و حتی دوستان مان آبرویی برای مان باقی نماند و آن ها بسیار تحقیرآمیز به من و خواهرم نگاه می کردند.
من و خواهرم وقتی دیدیم از دست مردهای غریبه که به خانه مان رفت و آمد داشتند در امان نیستیم به خانه خاله مان پناه بردیم و با کمک او تصمیم گرفتیم به دادگاه خانواده بیاییم و از دست مادرمان شکایت کنیم تا شاید با کمک قانون او به زندگی عادی برگردد.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید