کدخبر :207050 پرینت
14 بهمن 1396 - 11:05

باور کن، مشکل سینمای ایران "فیلمنامه" نیست!

رابرت مک‌کی در کتاب معروف "داستان" اشاره می کند: "فرآیند نگارش یک فیلمنامه مانند ساختن یک سمفونی است، به همان اندازه وقت، انرژی، دانش، فکر و...نیاز دارد"

متن خبر

عصر ایران؛ کاوه معین فر - جمله "مشکل سینمای ایران فیلمنامه است" سالهاست که در مباحث مختلف سینمایی شنیده می‌شود و همیشه دستاویزی‌ست که مدیران، تهیه کنندگان، سینمادارن، منتقدان و ... از آن استفاده می کنند، به شکلی می‌توان گفت منشاء تمام مشکلات سینمای ایران را فیلمنامه می‌دانند ولی این انگاره تا چه اندازه واقعیت دارد؟ و ساده ترین پرسش اینست که فیلمنامه‌ای که مشکل دارد را چرا می‌سازید؟

با احترام به تمام اصناف و گروه‌های سینمای ایران، از هر صنف یا گروهی که یاد می‌شود، یک جمعیت حداکثری است نه تمامیت آنها، پر واضح است که در تمامی اصناف و گروه‌ها کسانی استثنا و متفاوت وجود دارد که همیشه جریان‌ساز و پیشرو بوده‌اند. 

با نگاهی واقع‌بین به سینمای ایران یقینا فیلمنامه یکی از حلقه‌های مشکلات سینمای ایران است اما حلقه‌های دیگر چیست؟

سینمای دولتی

سینمای ایران دولتی است، دولت در همه وجوه سینمای ایران دخالت مستقیم و غیر مستقیم دارد، علاوه بر فیلم‌هایی که محصول نهادهای دولتی و غیر دولتی هستند حتی فیلم‌های بخش خصوصی هم مشمول این قاعده‌اند، در تمامی مراحل ساخت یک فیلم از صدور پروانه ساخت تا اکران یا حتی بدون اکران و یا بعد از اکران، دولت هرجا که اراده کند می‌تواند جلوی ادامه کار را بگیرد. این دولتی بودن عوارض دیگری هم دارد که در بندهای پایین اشاره شده است.

باور کن، مشکل سینمای ایران فیلمنامه نیست!

مدیران سینمایی

مدیران سینمای ایران که به دو گروه تقسیم می شوند:

گروه اول "مدیران نابودگر" از همان ابتدای مدیریت بدنبال عوض کردن تمام ساز و کارهای قبلی هستند، ریل گزاریها سینمای ایران را می‌خواهند عوض کنند، چرخ را دوباره اختراع کنند و یا حتی در پاره‌ای موارد ای‌کاش دوباره چرخ را اختراع می‌کردند، اساسا به چرخ دوّار اعتقادی ندارند و می خواهند مرکب سینمای ایران با چرخی مربع شکل راه برود!

گروه دوم "مدیران خنثی" که به دلیل نامطمئن بودن از کرسی در اختیار قرار گرفته، سعی دارند حتی الامکان در دوره مدیریت آنها کمترین حاشیه، تنش و درگیری رخ دهد، از این رو تا جایی که می توانند کاری می‌کنند همه چیز ختم به خیر شود، اگر چه گذر زمان نشان داده اتفاقا هر مدیری که بیشتر چنین رویکردی داشته، حاشیه دارتر و مشکل دارتر شده است.

تهیه کنندگان

تهیه کننده های "وابسته به تولید" یا "سفارشی‌ساز" که به هر شکل و لطایف الحیلی از جایی پولی را گرفته‌اند، با صرف بخشی از آن بودجه فیلم را می‌سازند و هرچه می‌مانند سود است، اصطلاحا تهیه کننده‌هایی هستند که سودشان از تولید فیلم است نه از اکران فیلم، برایشان فرقی نمی کند فیلمی که می سازند درباره چیست؟ چه کیفیتی دارد و عاقبتش چه می‌شود؟ آنها سودشان را برده‌اند.

تهیه کننده های "محافظه کار" که همواره به دنبال فرمول‌های تکراری، با آدم‌های تکراری هستند، از میدان دادن به جوانان و ایده‌های‌نو گریزانند و طالب رسیدن به بیشترین سود مادی و معنوی با خرج کمترین هزینه هستند. مرور کنید جریان‌های فیلمسازی که بعد از به موفقیت رسیدن یک فیلم، به تاسی از آن بوجود آمده اند.

باور کن، مشکل سینمای ایران فیلمنامه نیست!

کارگردانان

از یک منظر باید گفت هر فیلم ساخته شده‌ای حاصل انتخاب فیلمنامه توسط کارگردان است، پس قبل از ساخت فیلم فیلتر جدی وجود دارد که می تواند فیلمنامه ضعیف را نسازد، حال چه خودش نویسنده باشد یا فیلمنامه‌نویسی آنرا به نگارش در آورده باشد، با صرف وقت و پرورش درست فیلمنامه و شخصیت‌ها می توان از این اتفاق جلوگیری کرد، اما کارگردانان بیشتر مواقع با تاکید زیاد بر فرم فیلم، بازیگران، فیلمبرداری، طراحی صحنه و ... سعی در سرپوش گذاشتن بر ضعف‌های فیلمنامه دارند.

از منظر دیگر کارگردانان گاهی اوقات بدون داشتن هیچ مهارت فیلمنامه‌نویسی، خود فیلمنامه را نوشته و اقدام به ساخت آن می کنند، یا اینکه حتی وقتی فیلمنامه‌ای خریداری می‌کنند شرط می‌گذارند که خودشان آنرا بازنویسی کنند، خوب بسیار ساده می‌تواند اتفاقات عجیب و غریب در فیلمنامه رخ دهد که اساسا از نگاه و نقطه دید نویسنده دور باشد، و کارگردان عزیز اگر شما نویسنده بودید فیلمنامه را می نوشتید نه اینکه باز بنویسید.

فیلمنامه نویسان

رابرت مک‌کی در کتاب معروفش "داستان" اشاره می کند: "فرآیند نگارش یک فیلمنامه مانند ساختن یک سمفونی است، به همان اندازه وقت،انرژی، دانش، فکر و... نیاز دارد" حال فیلمنامه‌ای که-به سفارش-در عرض بیست روز نوشته شده و قرار است به سرعت ساخته شود تا به فلان جشنواره یا فلان مناسبت برسد از همان آغاز معلوم است که چه کیفیتی خواهد داشت؛ اما متاسفانه به دلایل عدیده فیلمنامه‌نویسان چنین شرایطی را می‌پذیرند.

فیلمنامه‌نویس باید شناختی دقیق و مشخص از موضوع، داستان و شخصیت‌های فیلمنامه داشته باشد، "تحقیق و پژوهش" از امور لاینفک فیلمنامه‌نویسی است، اما فیلمنامه‌نویس از اتاق خود داستانی در رابطه با جهان خارج از اتاقش می‌نویسد و تحقیق و پژوهش در حد یک "سرچ گوگل" است.

و در آخر اینکه فیلمنامه‌نویس به مهارت فیلمنامه‌نویسی تسلط دارد؟ آیا دانش آموخته سینما یا تحصیلکرده مرتبط است؟ چه اندازه کتابها و مقالات، فیلم‌ها و سریال‌های روز دنیا را مطالعه کرده است؟

فیلمنامه

حال می رسیم به مبحث فیلمنامه که فارغ از نو بودن سوژه، به روز بودن آن، برآمدن از متن جامعه و پایبندی به ژانر و ... مباحث تخصصی تکنیک‌های فیلمنامه‌نویسی، ایده داستانی، پیرنگ پویا، افکت‌های درام، شخصیت‌پردازی، دیالوگ‌نویسی و... همه و همه در آن دخیل هستند و سخن درباره آن فرصتی دیگر می‌طلبد.

"ممیزی" را هم فراموش نکنیم که با یک تصمیم ساده تمام این ویژگی‌ها کن فیکون می‌شود.

با همین نگاه مختصر و امکانت نرم‌افزاری و سخت‌افزاری سینمای ایران، مخاطب منصف شهادت می دهد که فیلمنامه حلقه آخر مشکلات کلان سینمای ایران است.

انتهای پیام

نظرات خود را با ما درمیان بگذارید

افزودن دیدگاه جدید

کپچا
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.