وقت آن نرسیده که برای این رقاصهها فکری کنیم؟! +تصاویر
معصومه طاهری در صاحب نیوز نوشت: به خانه یکی از اقوام رفته بودیم وقت نماز که شد نمیدانستیم چه باید بکنیم، زیرا درست روبهروی قبله که باید برای نماز اقامه میکردیم، مجسمه بزرگ و سنگینی از زن نیمه برهنه و درحال رقصی گذاشته بودند که بیشتربه بت شبیه بود تا یک اثرهنری!! درتمام در و دیوار خانه هم طرحها و مجسمههای یادبود سفر چین و تایلند و مالزیشان را نصب کرده بودند که حقیقتا نمازخواندن را آنجا برای ما مشکل میکرد خلاصه به هر ترتیبی بود بااجازه صاحبخانه روی آن بت بزرگ رقصان پارچهای کشیدیم و نمازمان را خواندیم.
این روزها قضیه مجسمههای تزیینی درسالنهای پذیرایی اغلب خانهها بدجوری باب شده است. تقریبا کمترخانهای است که ازاین مجسمهها نداشته باشد. این دکوراسیون ناجورهم فقیر و غنی نمیشناسد و به نوعی هرجا مبلمانی هست حداقل ردپایی ازاین مجسمهها را میتوان دید. دراین میان مبلفروشیها را تقریبا باید ازمروجان اصلی چنین سبکی دانست که کنار سرویسهای مبل وصندلی یا میزپذیرایی ازمجسمههای نابهنجار و غیرمتعارفی برای تزیین استفاده میکنند. ازفروشنده یکی از مبلفروشیهای معتبرشهر که به مدد تبلیغات تلویزیونی شهرت زیادی هم دارد درمورد مجسمهنیم تنهای شبیه بودا روی میز پذیرایی سوال کردم گفت: «خانم این دکورتزیینی سرویس ماست چیز بدی نیست، بیشتر مشتریهای ما هم دوست داشتند همراه سرویس ببرند.»
متاسفانه باید گفت قسمتی ازاین مساله ناشی از فرهنگ غلط است و بخشی دیگر به کم کاری و عدم ملاحظات مسئولان فرهنگی مربوط می شود؛ چه آنکه وقتی خوب نگاه میکنیم افراد برای پرکردن فضاهای خالی منزل یا به قولی زیباترکردن آن مجبورند از وسایل مختلف استفاده کنند حال درنظر بگیرد با تسلط رسانههای تصویری وبرنامههای مختلف تلویزیونی که مصرفگرایی و تجملگرایی را مستقیم وغیرمستقیم به مخاطبان عرضه میکنند بدون اینکه برای سبک زندگی درست و اصولی جایگزینی داشته باشند؛ بهطورحتم مجمسمههای این چنینی سبک زندگی مصرفگرای ما را اشغال میکنند و ایکاش تنها این معضل در خانهها و فروشگاهها وجود داشت؛ چراکه مجسمههای مبتذل که گاه معنای دینی ومکتبی به همراه دارند درسینما وتلویزیون به وفور دیده میشوند و تاکنون هم جایگزین خوبی دراین زمینه نداشتهایم.
ما هم قبول داریم که مجسمهسازی یک هنر است، اما آیا نمیتوان جایگزینهای مناسبی برای این مجسمههای رایج مبتذل درسطح جامعه قرار داد؟! برای مثال مجسمههای شخصیتهای علمی، فرهنگی ومذهبی برای زینت خانههای ایرانیان استفاده شود افرادی که هویت دینی وملی ما هستند و جنبه ابتذال هم در آنها نیست. یک بار دیگر تاکید میکنیم این موضوع با حرام بودن مجسمهسازی منافات دارد چه آنکه اگر هم چنین چیزی باشد وجود و فورمجسمههای مبتذل یا تندیسهای کوچک و بزرگ بودا و الهههای باستان دربازارها سوال برانگیزتر است که اگر افراد نخواهند ازاین نوع مجسمهها برای تزیین عمومی فروشگاهها ومنازل استفاده کنند نیازبه جایگزینهای مناسب است. برای مثال میتوان بدل ومشابه مجسمههای قدیمی وصنایع دستی کشورمان را ساخت و با فرهنگسازی درجامعه ترویج کنیم تا ارایهگر یک سبک زندگی ملی و دینی باشیم.
متاسفانه به دلیل کمکاری برخی مسئولان، هنرمندان صنایعدستی کشورمان گاه تا مرز ورشکستگی رفتهاند وهنوز برای احیای عمومی آنها چارهاندیشی نشده است، لذا باید حداقل خود سازمان میراث هم درنهادینه کردن چنین فرهنگی پویا باشد یعنی بدل اجناس سنتی و باستانی به شکلی زیبا و طبیعی با هدف قرار گرفتن در دکوراسیون منزل به شکل انبوه تولید شود تا بهجای مجسمههای بودا و زنان نیمهبرهنه، نمادهای بومی وملی در خانهها جایگزین شود.
در هرصورت تزیین خانه و دکوراسیون آن قسمتی ازتفکرات یک خانه را نشان میدهد و شایسته است که خانواده مسلمان ایرانی دکوراسیونی متناسب با آیین و فرهنگ خودمان داشته باشد اگر بیسروسامانی و ولنگاریسم دراین عرصه وجود دارد باید مدیریت وسازماندهی شود؛ چراکه همین شیوه چیدمان خانه میتواند درشکلگیری شخصیت کودکانمان درآینده موثرباشد همانطور که فردی میتواند بگوید بچه که بودم درخانه با دیدین خاتمکاری به این هنرعلاقه پیدا کردم میتوان انتظار داشت کسی هم بگوید من با دیدن مجسمه بودا درمبلمان خانه به آیین او کنجکاو و علاقهمند شدم واین خطری استکه میتواند بدون اینکه متوجه آن شویم کم کم به یک تهدید مهم تبدیل شود و درعین حال هم فرصتی بزرگ برای بقای صنایع دستی وهنر اصیل ایرانی است که نیازبه تکانش جدی دارد.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید