زن همسایه حرفهای تحریک کنندهای زد و مرا به خانه اش برد!
خیلی حالم بد است. پدرومادرم گوشی تلفنهمراهم را گرفتند. حالم بدتر شد، نه بهخاطر اینکه گوشی تلفنم را گرفته بودند؛ من از نظر روحی و روانی آسیب دیدهام و یک استرس ناجور در وجودم رخنه کرده است.امروز با مادرم به مرکز مشاوره آرامش پلیس آمدهایم.
به گزارش رکنا، شما اولین کسی هستید که میخواهم از خودم و اشتباهی که کردهام، برایش حرف بزنم. مشکل من به یک سال قبل برمیگردد. پدرومادرم برای جشن تولدم یک گوشی گرانقیمت خریدند.
من گوشیندیده نبودم و قبلا هم گوشی هوشمند داشتم؛ اما این مدل گوشی باعث شد جلوی دوستانم پُز بدهم. ازطرفدیگر، من با زن همسایهمان دوست بودم.
مادرم همیشه میگفت درست نیست با یک زن متاهل و غریبه اینقدر خودمانی بشوی.به او دهنکجی میکردم و نمیفهمیدم چرا اینقدر دغدغه دارد. زن همسایه، آدم پرسروشوری بود.
حرفهای تحریک کنندهای از زندگی خصوصیاش میزد. او مرا وارد شبکههای اجتماعی فضای مجازی کرد. در شرایط بحرانی قرار گرفته بودم؛ شرایطی که روحوروانم را تخریب میکرد. هرشب تا دیروقت درگیر پرسهزنی در فضایمجازی بودم.
دوست اینترنتی هم پیدا کردم که شیطانی انساننما بود. اعتیاد به گوشی تلفنهمراه، برایم دردسرساز شد. چشمانم بهشدت ضعیف شده و آرتروز گردن گرفتهام.
ورود به فضاهایی که اصلا برای یک دختر نوجوان خوب نیست، مرا از نظر روحی و روانی تخریب کرده است. با اینکه از فضای مجازی خارج نشده و دست از پا خطا نکردهام، نمیدانم چرا احساس گناه میکنم.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید