تتلو رکورد میزند؛ وزیر ارشاد توئیت/ سه احتمال برای جنجال «لایو»
ماجرای لایو اینستاگرامی تتلو روز به روز بحرانیتر شده است و امروز با خیل طرفداران نوجوانش، او تبدیل به تهدیدی برای سلامت فرهنگی جامعه شده است اما دستگاه فرهنگی کشور واکنشی نشان نمیدهند.
به گزارش مهر، امیر تتلو، حالا دیگر یک شخصیت مشهور جامعه فرهنگی ایران است. هر از چندگاهی خبری تکاندهنده از او در فضای فرهنگی ایران منتشر میشود و دوباره انواع و اقسام تحلیلها در باب عوامزدگی مردم ایران و بی کارکردی دستگاههای فرهنگی ایران رواج پیدا میکند و دوباره تا ابتکار جدید تتلو بحثها میخوابد و…ادامه ماجرا. اما در چهره پر از تتوی تتلو که حالا دیگر به سختی قابلشناسایی است؛ یک چیز کماکان ثابت است. چشمانش همچنان برق میزند. همچنان روشهای خلاقانهای برای در مرکز توجه بودن انتخاب میکند و همچنان به دنبال راههای جدید برای ماندن در صدر اخبار عامهپسند ایرانی است و این چنین است که تتلو در ایام قرنطینه ایرانی تبدیل به یک پدیده میشود.
در روزگار کرونا در ایران و در ایام «در خانه بمانیم» که به یکباره چیزی به نام لایوهای اینستاگرامی رونق گستردهای پیدا میکنند؛ تتلو مثل همیشه از فرصت به دست آمده به خوبی استفاده میکند و لایو میگذارد؛ با شخصیتهایی جنجالسازی از فضای مجازی که برخورد و مواجهه او با آنها، برای مخاطب اینستاگرامی در ایران به شدت جذاب و جالب جلوه میکند و نهایتاً خبری منتشر میشود مبنی بر اینکه تتلو رکورد بینندگان لایو در اینستاگرام را جابهجا میکند. این یک رکورد جهانی است که حالا در روزگار کرونایی در روزگاری که فقط مردم ایران در خانه نیستند، توسط مردم ایران جابهجا میشود. پربینندهترین محصول فرهنگی دوران کرونا در فضای پرمخاطب اینستاگرام.
احتمال اول: همه فیکاند؛ تتلوی دیوانه مگر طرفداری هم دارد؟
اولین واکنش سادهلوحانه معمول ما در مواجهه با چنین چیزی گزاره سادهای است: همه بینندگانش فیک هستند؛ تتلو طرفداری ندارد؛ فقط ادا دارد و فیلم بازی میکند. دیوانه است با انواع و اقسام مشکلات روانی و مگر یک دیوانه میتواند این قدر طرفدار داشته باشد؟ گزارهای که نادرستی آن برای همه کسانی که ردپای تتلو در فضای مجازی ایرانی در این سالها را پیگیری کردهاند اساساً چیز سخت و پیچیدهای نیست. تتلو رفتارهای به شدت نامتعارفی دارد. رفتارهایی که در عرف ایرانی به دیوانگی نسبت داده میشود. اما کسی میتواند انکار کند که دیوانگی او همراه با خودآگاهی طعنهامیزی از سوی اوست؟ تتلو خلبازی در میاورد و به در و دیوار میزند تا توجه جلب کند و اتفاقاً در این مورد آخری بسیار حرفهای است. او کار موزیکش را به خوبی بلد است. تبلیغ روی موزیکهایش را حتی از آن هم بهتر و مانور دادن روی دیوانگیهایش برای جذب مخاطب را از همه اینها بهتر. او در تمام این سالها موجسواری بر فضای افکار عمومی ایرانی را به خوبی آموخته است و به خوبی بلد است که خودش را آن چیزی نمایش دهد که اقشار متفاوتی به رفتارها او تمایل پیدا کنند.
احتمال دوم: با یک توطئه خارجی طرفیم
اما فارغ از این احتمال سادهانگارانه قضیه تتلو در عین سهل بودن ظاهر آن، بسیار ممتنع است. منش شخصیتی او، کارنامه عملی او و سوابق کاری او نشان میدهد که این بار دیگر پای توطئهای خارجی در کار نیست. این دومین واکنش ما در مواجهه با رکوردشکنی تتلو است. مسلم است که توطئههای رسانهای بیشماری از سوی مخالفان ایران در تمام این سالها برای جهتدهی به افکار عمومی طراحی و اعمال شده است؛ اما این بار ظاهراً تتلو یکتنه بدون وابستگی خاصی به رسانه یا سرویس فرهنگی- رسانهای خاصی به میدان آمده است؛ بنابراین راه سادهانگارانه همیشگی در نسبت دادن این ماجرا به سرویسهای آن طرف آب هم اینجا درست از آب درنمیآید و شناسایی نادرستی آن سادهتر از احتمال وجود آن است.تتلو حتی برای مخالفین اسم و رسم دار ایرانی هم یک دیوانه است که نباید جدی گرفته شود و بنابراین در این بیزینسهای پرپول ضدایرانی این روزها اساساً بازی داده نمیشود.
از آن طرف امیر تتلو، این موجود سازشناپذیرِ بدقلق، با پیمودن راهی طولانی اکنون به اینجا رسیده است که با یکی از مشکلداران روحی اینستا لایو میگذارد و رکورد میشکند. سابقه تاریخی تتلو در ایران لازم به تکرار دوباره نیست. از تمایل یکباره او به نماز خواندن و آشتی با پروردگار با نیتهای مختلفی که نیتسنجهای ما معمولاً تفسیر مناسبی از آن ارائه نمیدهند تا میل وطنپرستانهای که در دورههای مختلف تاریخ معاصر ایران سربرآورد و دوباره با نیتخوانی به تمایل برای گرفتن مجوز و کنسرت دادن تفسیر شد و به سادهترین شیوههای ممکن به فراموشی سپرده شده است.
به نظر میرسد که آنچه در تمام این ماجراها؛ ماجرای تتلو را روز به روز بحرانیتر کرده است و امروز با خیل طرفداران نوجوان او تبدیل به تهدیدی برای سلامت فرهنگی جامعه شده است؛ همین سادهانگاریهای تمام این سالها درباره این موجود افسرده و در عین حال خلاق است و این همان چیزی است که ما را امروز به اینجا کشانده است.
احتمال سوم: مخاطبان واقعی؛ شیفتگان حقیقی؛ جدیشان بگیرید
در میان همه این اتفاقات، بیاعتنایی دستگاه رسمی فرهنگی کشور به او و اتفاقات پیرامون او که اتفاقات کوچکی هم نیستند (پرمخاطبترین پخشزنده آنلاین ایرانی با ابتکار او برگزار شده است) آزاردهندهترین قسمت ماجراست. واضح است که در عامه پسندی فعلاً کسی یارای مقابله با او در فضای اینستاگرام را ندارد؛ اما بیاعتنایی و ندیده گرفتن او از سوی دستگاههای رسمی و رسانههای جریان اصلی کشور آیا مثل همیشه ما را قدمی عقبتر نگه نمیدارد: «بیخیالانه سری به تأسف تکان دهیم»
از طرف دیگر واضح است که رفتن به سمت راهحلهایی چون فیلتر اینستاگرام؛ اگر چه ممکن است این اقدام به دلیل موارد دیگری معقول باشد؛ اما اینجا مساله ما را نه تنها حل نخواهد کرد بلکه دو گام به عقب خواهد راند. ابزارهای ورود تتلو به ذهن نوجوان ایرانی بیشمار است و با حذف و نبود یک اپلیکیشن یا یک پیامرسان بعید است اتفاقی برای این دروازه ورود رخ دهد؛ اگر اشتیاق به او را افزایش ندهد.
به این ترتیب به نظر میرسد که هر نوع دخالت سلبی در روند این ماجرا نه تنها بی کارکرد باقی خواهد ماند بلکه به احتمال زیاد به نارسایی هر نوع اقدام پسینی بعدی منجر خواهد شد.
چاره چیست؟ ساده است. چاره ابتدا پذیرش این گزاره است که این چند صدهزارتایی که آنچنان به تتلو علاقهمند هستند که لایوهای او را با این شدت و علاقه پیگیری میکنند و این چند میلیونی که صفحه او را فالو کردهاند آدمهایی واقعی هستند از جنس پوست و گوشت و خون که تعداد زیادی از آنها نوجوانانی هستند که در ایران زندگی میکنند.در ایران متولد شدهاند.در ایران تحصیل کردهاند و...
هر نوع احتمال توطئهگونه دیگری درباره مشتریان پروپاقرص تتلو در واقع تعویق رسیدگی به ماجرای اوست. گشتی در فضای اینستاگرام و فقط جستجو در یافتن صفحات فن پیج (طرفداران تتلو) به وضوح نشان میدهد که طرفداران بیشمار تتلو؛ دختران و پسران نوجوان و جوانی هستند که علاوه بر لذت بردن از سبک موسیقایی او و موزیکهای رایگان او، به سبک زندگی و شیوه رفتار و تعامل او با دنیا نیز علاقهمند شدهاند.این نشانههای آشکار و دهها نشانه پنهان و آشکار دیگر که نشان میدهد طرفداران تتلو آدمهایی واقعی هستند که در ایران زندگی میکنند و از میان همه سبکهای زندگی و حضور در دنیا؛ همه شیوههای رفتاری که دستگاههای رسمی مستقیم یا غیرمستقیم به آنها پیشنهاد میکنند؛ یک سبک زندگی عصیانگر، وحشی، بیتناسب با مختصات جامعه ایرانی و البته بیاندازه جذاب برای سنین نوجوانی را انتخاب کردهاند.
پذیرش و رسمیت دادن به این گزاره که آدمهای زیادی هستند که همچون تتلو دوست دارند زندگی و زیست کنند و تتلو را در عقاید و گفتارها و رفتارهایشان پذیرفتهاند اولین قدم برای نزدیک شدن به چیزی است که با اما و اگرهای فراوان بتوان آن را حل مسئله تتلو در ایران دانست.
اما آنچه در همین مرحله مقدماتی جالبتوجه به نظر میرسد بیاعتنایی چندین و چند ساله متولیان رسمی امور فرهنگی به این پدیده فرهنگی کمسابقه در ایران است. تصور نمیشود که پذیرش اینکه آدمهایی هستند که شیوه تتلویی را برای زندگی برگزیدهاند در دستگاه رسمی فرهنگی ایران کار آسانی باشد. علاوه بر اینکه این مساله در پیشگاه بزرگان فرهنگی کشور عموماً مسئلهای سطحپایین، چیپ و بدون نیاز به توجه قلمداد میشود که اساساً چیزی جز وقت تلف کردن به حساب نمیآید و آنها مشغلههای بزرگتری و والاتری و ارزشمندتری دارند که باید به آنها رسیدگی کنند؛ این نکته نیز حائز اهمیت است که ذهن مدیر فرهنگی در ایران با انواع و اقسام فرضیههای نادرست پوشانده شده است که امکان نزدیکی او به واقعیت را به شدت کاهش میدهد. فرضیههایی که معمولاً نشأت گرفته از نظرسنجیهایی است که معمولاً دستگاههای خوشبین فرهنگی منتشر میکنند و چیزی به نام «تغییر» در جامعه ایران را بسیار دورتر از آنی که هست تصور میکنند.چیزی شبیه به دو احتمال ابتدایی در مورد تتلو در ابتدای متن.
دوباره سوال میپرسیم که چاره چیست؟ چنانچه گفتیم چاره نه نابودن کردن راههای دسترسی نوجوانان ایرانی به تتلو و نه پذیرش تتلو و رفتن به سراغ راههای مبتذلی چون خودی کردن تتلو از راه تزریق پول و مجوز و … به او برای ساخت موزیکهای حماسی ملی و مذهبی و… است (راهی که تجربه شد و امروز به عنوان یکی از بیسیاستترین تجربههای فرهنگی تاریخ ایران از آن یاد میشود) چاره در اولین گام پذیرش این است که آدمهای زیادی در ایران هستند که تتلو را پذیرفتهاند و بعد گفتگو درباره این است که حالا قرار است چه شود؟
طبیعی است که این پذیرش به معنای قبول کردن و رسمیت دادن به طیفی از علاقههای به شدت عوامانه و در موارد متعددی مبتذل نیست و بحث در اینجا فقط پذیرش این گزاره است که باید جدی گرفت آدمهایی را واقعاً وجود دارند و واقعاً چنین فکر میکنند و واقعاً چنین زندگی میکنند. این راه وارونهای است که عدهای از صاحبنظران در واکنش به مقوله لایو تتلو به شیوه مبتذلانهای به آن روی آوردهاند. اینکه تصور کنیم که تمایلات عجیب به تتلو به جهت رسمیت ندادن به سبک زندگی خاص او در ایران است و اگر ممانعتی برای دسترسی به او و شیوه زندگیاش به وجود نمیآمد حالا او هم طرفداری نداشت. یا اینکه تصور کنیم که اگر سختگیریهای مشروع در زمینههای مختلف وجود نداشت؛ این بیمبالاتیها هم به وجود نمیآمد. این شبهفرضیهها نیز چیزی جز تعویق ماجرا نیست و معمولاً در موارد این شکلی توسط چند روحانی اینستاگرامی و چند صفحه تلگرامی تکرار میشود و اساساً چیزی به نام کنترل فرهنگ را مردود میسازد.
تتلو کماکان لایو خواهد داد. موزیک منتشر خواهد کرد. زود شروع کرده است و تازه ابتدای راه است. با مخاطبانش ارتباط خواهد گرفت و دختران نوجوان ایرانی را بنده شیوه خود خواهد کرد. این مسیری است که در سالهای آینده بدون شک پیموده خواهد شد؛ اگر همچنان روشهای آزمون داده شده فعلی را در مواجهه با این پدیده تکرار کنیم و اگر همچنان تصور کنیم که تتلو و این موجودات متعفن فرهنگی و هنری ارزشی برای توجه ندارند. اگر وزیر ارشاد ما کماکان در حال توئیت زدن درباره امور والا و توضیح پدیدههای فاضلانه باشد و هیچ بخشی در این دستگاه بزرگ برای توجه به این امور به زعم آنها بیارزش و چیپ وجود نداشته باشد.
دستگاه فرهنگی کشور هنوز هیچ واکنشی به این نشان نداده است که در دوران قرنطینه ایرانیها پرطرفدارترین محصول ایرانی شبکههای اجتماعی آنلاین چه بود؟ اتفاق کمی نیست و با این جدی نگرفتنها مسئله کماکان بر سر جای خود باقی است.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید