پسر جوان اجیر شد تا الهام و دخترش را بترساند
اسم مرا می داند و چند روزی است که برایم ایجاد مزاحمت می کند. او مثل علفی هرز در مسیر زندگی ام قرار گرفته است و بی پروا الفاظ زشت و رکیکی به زبان می آورد.
به گزارش رکنا، پسر غریبه صبح راهم را سد کرد و گفت: اگر سوار موتورسیکلتش نشوم با ظرف اسید به حسابم خواهد رسید. دختر جوان با چشمانی اشک بار از پلیس کمک خواست و افسران آگاهی کلانتری با توجه به سرنخ های موجود، متهم پرونده را شناسایی کردند و هنگامی که درخیابان قصد ایجاد مزاحمت برای این دختر جوان داشت او را دستگیر کردند.
جوان ۲۱ ساله در تحقیقات به عمل آمده مدعی شد که پدر این دختر اجیرش کرده است تا برای دختر جوان و مادرش ایجاد مزاحمت کند. در پی این اعترافات، پدر الهام نیز به دایره اجتماعی کلانتری احضار شد. او در ابتدا منکر قضیه بود اما وقتی در برابر شواهد و ادله موجود قرارگرفت لب به اعتراف گشود و گفت: چند سال قبل فریب عشوه گری های زن جوانی را خوردم و با این که دارای همسر و دو فرزند بودم اسیر هوس های شیطانی ام شدم.
من به خاطر این زن فاسد، به خانواده ام خیانت کردم و همسرم که تمام زندگی ام از مال و ثروت پدرش بنا شده بود چون انتظار چنین کاری را از من نداشت تقاضای طلاق کرد و با به عهده گرفتن حضانت فرزندانم از من جدا شد.
مرد ۴۶ ساله افزود: اوایل نمی فهمیدم چه بلایی به سر زندگی خودم آورده ام و گرفتار هوی و هوس بودم اما پس از گذشت یک سال آن زن فاسد که به عقد موقتم درآمده بود با مرد دیگری ارتباط نامشروع برقرارکرد و مرا در حالی تنها گذاشت که توسط او به دام موادمخدر نیز افتاده بودم. من پس از مدتی با خانمی مطلقه که مشکل نازایی داشت ازدواج کردم.
زندگی مشترک ما ۶ سال به طول انجامید و تازه داشتم حماقت های گذشته ام را از یاد می بردم که همسرم دچار بیماری لاعلاج شد و در مدت کوتاهی فوت کرد. با مرگ همسرم دوباره تنها شدم و هر روز خاطرات گذشته ام را مرور می کردم. داشتم دیوانه می شدم و درحالی که از کرده خودم واقعا پشیمان بودم با شرم و خجالت به سراغ همسر اولم رفتم و از او خواستم به زندگی مشترکمان برگردیم. اما وقتی از زبانش شنیدم قصد دارد با فرد دیگری ازدواج کند دنیا روی سرم خراب شد.
برای همین هم تصمیم گرفتم زندگی اش را به هم بریزم. من پسر یکی از دوستانم را اجیر کردم تا خانواده ام را تهدید به اسید پاشی کند و ... . یادآوری می شود مادر الهام نیز با حضور در دایره اجتماعی کلانتری گفت: مدتی است این جوان برای او نیز ایجاد مزاحمت می کند. اما همسر سابقم بداند که اگر بمیرم حاضر نیستم حتی یک لحظه با او حرف بزنم چه برسد به این که بخواهم دوباره به عقدش دربیایم چون مهر و محبت این مرد بی عاطفه از قلبم پاک شده است.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید