جهان آینده حول محور فناوریهای اطلاعاتی
سیتنا - علم، جریانیست که از آغاز زندگی بشر در کرهی خاکی شروع شده و تا انسان هست، پیشرفت جریان علمی نیز وجود خواهد داشت. هرچند که شتاب جریان علم، در دو-سه صدهی گذشته، خصوصاً 5 دههی اخیر، با هیچ کدام از مقاطع تاریخی بشر قابل مقایسه نیست. این شتاب باعث رشد یافتن علم در حوزههای مختلف شده به نحوی که سیمای جهان در زمان حال،تناسب اندکی با صدهی پیشین دارد.
این تغییرات که تا حد زیادی معلول گسترش علم و ایجاد فناوریهای مختلف است، نقاط مختلف کرهی خاکی را درنوردیده و هر کس، در هر جایی که زندگی میکند، قدرت مقایسه و فهم این تغییرات را دارد. ما هم به نوبهی خود، در ایران اسلامی میتوانیم این مقایسه را انجام داده و درک کنیم که تا چه اندازه، کشورمان و جهانی که در آن زیست میکنیم، متأثر از فناوریهای جدید علمی، با آنچه که اصطلاحاً "جهان سنت" نامیده میشود، تمایز پیدا کرده است.
اما پیشرفت علم و تکنولوژی، برای بشریت همیشه مفید فایده نبوده. آنجایی که علم، اخلاق را کنار نهاده و دست به خلق بمبهای هستهای، ویروسهای خطرناک، مواد افیونی شیمیایی و ... زده است، نه تنها برای انسان افتخاری نیافریده است بلکه او را به توحشی مدرن مبتلا ساخته که با همراهی حجاب علم، راه گریزی از آن نیست. به عبارت دیگر در جهان امروز، با وجود علوم و فناوریهای مفید گوناگون، ما با یکسری از تکنولوژیهایی مواجه هستیم که یا ذاتاً شر بوده (بمب هستهای) و یا استعداد استفادهی نامطلوب از آن وجود دارد (ماهواره).
اینگونه فناوریها، همواره برای افراد و یا جوامعی که خود را مقید به یکسری از اصول دینی، اخلاقی و فرهنگی میدانند، مسئله بوده و هست. به این شکل که دائماً باید با اینگونه از ثمرههای علمی، نسبتسنجی انجام داده، تکلیف خود را با آن روشن کنند و با هرگونه تغییر در وضعیت فناوری مدنظر، در نسبت قبلی با آن تجدید نظر نمایند.
این عمل (نسبتسنجی با فناوری) یکی از استراتژیکترین فعالیتهایست که باید در سطوح عالی هر جامعهی بیداری انجام شود، زیرا در غیر این صورت، آن جامعه را دچار بحران کرده و حتی همانطور که طبق اصول جامعهشناسی، یکی از عوامل به هم ریختن نظم جوامع را، ارزشهای وارداتی به جامعه میدانند، فناوریهای نسبتسنجی نشده، میتوانند با نظام ارزشیای که به دنبال خود دارند، نظم اجتماعی را دچار خلل و بحران سازند.
مثال شفاف این قضیه، ورود نسنجیدهی گوشیهای همراه دوربیندار بود که تبعات آن تا همین حالا هم دامنگیر عدهای شده است. وجود دوربین در این وسیلهی پرتابل، باعث انگیزه پیداکردن و سهولت انجام عمل عکس گرفتن شد و خیلیها را به فراست انداخت که هنرشان را در این زمینه آزمایش کنند. اما نتیجهی این هنرنمایی آن بود که برخی، شاگردی شیطان را کرده و از سهولت عکسبرداری به این طریق سوءاستفاده نمایند و از افراد و مکانهایی عکس بگیرند که به نقض حریم خصوصی ایشان و لو رفتن خیلی چیزها منتهی شود. یعنی از این امکان عمومی، برای انجام عملی استفاده شد که در نظام ارزشی ما، جزء شخصیترین و محرمانهترین چیزهاست.
در حالی که اگر ورود این فناوری به ایران، با فکر قبلی و نسبتسنجی لازم انجام میشد و ملزومات و مقدمات فرهنگی مورد احتیاج، پیش از استفادهی عمومی از آن در جامعه رواج پیدا میکرد، میتوانستیم شاهد کاهش قابل ملاحظهی چنین اتفاقات شرمآوری باشیم.
پس به نظر میرسد برای تعیین تکلیف ما و نسبتسنجی با تکنولوژیهایی که به طور بیامان و با اشتیاق فراوان مصرفکنندهها، در حال ورود به چرخهی مصرف مردم هستند و یا در آینده شاهد حضور آنها در سطح جامعه خواهیم بود، نیازمند "شورای سیاستگذاری فناوری اطلاعات" هستیم. شورایی که متشکل از متخصصان علوم مختلف و علمای حوزههای علمیه بوده و دائماً در حال رصد تکنولوژیهای جدید و بررسی نوع تعامل ما با آنها باشند.
البته دستور تشکیل "شورای عالی فضای مجازی" توسط رهبر انقلاب، یکی از گامهای بسیار مهم در جهت نهادی شدن نسبتسنجی جامعهی ما با فناوریهای جدید است. اگر به ضرورت تشکیل این شورا توجه کنیم، این مسئله به خوبی روشن میشود. "گسترش فزایندهی فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطاتی به ویژه شبکهی جهانی اینترنت"، "آثار چشمگیر اینترنت در ابعاد زندگی فردی و اجتماعی"، "سرمایهگذاری وسیع و هدفمند در جهت بهرهگیری حداکثری از فرصتهای ناشی از اینترنت" و "برنامهریزی و هماهنگی مستمر به منظور صیانت از آسیبهای ناشی از اینترنت" که به عنوان ضرورت تشکیل این شورا عنوان شده است، موید همان نکاتیست که در خصوص تشکیل شورای سیاستگذاری فناوری بیان کردیم.
به عبارت دیگر، اشاره به رشد فزایندهی این فناوری ویژه (فناوری اطلاعات و ارتباطات)، رصد کردن تأثیرات همه جانبهی آن و عملیاتی کردن جلوگیری از خطرات احتمالی و بهرهگیری از فرصتهای موجود، به نوعی همان نسبتسنجی نظری و عملی لازم با فناوریهای پیشروست و توقع میرود در صورت تشکیل چنین شورایی یا چیزی مشابه آن، عملکردی مشابه شورای عالی فضای مجازی داشته باشد، اما با دایرهی موضوعی گستردهتر.
حتی میتوان تشکیل شورای عالی فضای مجازی و انجام درست و دقیق وظایف آنرا، نوعی مدلسازی و یا شبیهسازی برای شورای سیاستگذاری فناوری دانست. زیرا لازم است تا قبل از انجام هر کار بزرگی، آن عمل در مقیاس کوچکتر انجام شود و آیندهپژوهی تبدیل شورای عالی فضای مجازی به شورای سیاستگذاری فناوری، بعید و دور از انتظار نیست.
در هر صورت مطمئن باشید با این سرعت پرشتاب علم و به دنیا آمدن هر روزهی فرزندان و ثمرات عالمان مختلف دنیا که نظام فناوارانهی دنیا را شکل و توسعه میدهند، وجود چنین شورایی یا چیزی مشابه آن، در آینده بسیار بیشتر از امروز احساس میشود. آیندهای که در آن، با تکنولوژیهای بسیار عجیب و غریب مواجه خواهیم بود و اگر از همین امروز، چنین شورای مشغول رصد آنها نباشد، با صنعتی شدن آنها و ورودشان به زندگی روزمرهی همگان، تنها کار که میتوانیم بکنیم، تسلیم شدن است و بس. مگر اینکه شانس بیاوریم و این فناوریها، ضرری برای روح و جسممان نداشته باشد. اما مگر با حلوا حلوا کردن، دهن شیرین میشود؟
فقط کافیست سری به شبکههای علمی بزنید تا با سیل تکنولوژیهای جدید که نقاط مختلف زندگی ما را هدف گرفتهاند آشنا شوی. حال تکلیف ما با این تکنولوژیهاچیست؟ چه نهادی باید این تکلیف را معلوم کند؟ در نتیجه معلوم میشود وجود شورایی برای سیاستگذاری فناوری در داخل کشور، امری بسیار مهم و استراتژیک است. انشاءالله که مسئولین مربوطه، این قضیه را جدی گرفته و چنین شورایی یا چیزی مشابه آنرا، با رویکرد عملیاتی و موثر در زندگی عمومی مردم ایجاد کنند.
منبع: بولتن نیوز - سید مجتبی نعیمی
افزودن دیدگاه جدید