پایان سیاه میهمانیهای شبانه شراره 27 ساله
دختر جوان از روزهای خوب میهمانیهای شبانه و روزهای سیاه اعتیادمی گوید.
به گزارش رکنا، دختر در کمپ بهاران از روزهای سرد گذشته میگوید، از روزهایی که در میهمانیهای شبانه مواد را مصرف کرد تا روزی که به خاطر قیافه تابلو اش نتوانست دیگر در میهمانیها شرکت کند و خیابان گرد شد.
خودت را معرفی کن؟
شراره ۲۷ ساله هستم.
از زندگی ات بگو؟
لیسانس زبان دارم و در یک شرکت کار میکردم. درآمد خوبی داشتم تا ایتکه سولماز به شرکت ما آمد و دوستی من و او آغاز شد.
مگر او چکار کرده بود؟
من فقط کار برایم مهم بود، اما سولماز دختر شیطانی بود. هر شب به میهمانی میرفت و از میهمانی هایش برایم توضیح میداد. تا اینکه من هم وسوسه شدم به میهمانی بروم.
کی اولین بار به میهمانی رفتی؟
۱۰ ماه قبل.
مواد مصرف کردی؟
دو میهمانی اول خیر. اما اینقدر گفتند چقدر چیپ هستی، مجبور شدم کوکائین بزنم.
کوکائین؟
بله. نمیدانستم چیست، اما میهمانی لاکچری زیاد میرفتیم و آنها کوکائین و گل میزدند.
چرا اینقدر زود پس قیافه ات عوض شد؟
من بی جنبه بودم. اینقدر کوکائین در میهمانیها کشیدم که قیافه ام ریخت.
بعد چه شد؟
دیگر در میهمانیها راهم ندادند. خانواده ام هم من را قبول نکردند.
چه کردی؟
کف خواب خیابان شدم و مجبور بودم کارتن خوابی کنم. تا اینکه از این وضعیت خسته شدم و به مرکز بهاران امدم تا ترک کنم.
خوب شدی چه میکنی؟
به زندگی بر میگردم. دوباره سر کار میروم و همان شراره قبلی میشوم.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید