دو سیب آلبالو به عشق ناصرخان حجازی!
«سالهاست که ایرانیان به خصلت «مردهپرستی» شناخته میشوند و متهمند به اینکه در ازای بیمهری به حاضران، در ستایش غایبان غلو میکنند. این البته حکایت تازهای نیست اما گاهی افراط وحشتناک در این زمینه باعث میشود تا به اصطلاح شور کار حسابی در بیاید و موضوع در خطر لوث شدن قرار بگیرد.»
به گزارش سیتنا، رسول بهروش طی یادداشتی در قانون با ذکر این مقدمه نوشت: «دو سال و نیم از فوت ناصر حجازی گذشته است. در حقیقت طی این 30 ماه به اندازهای از نام مرحوم حجازی استفاده ابزاری شده و چنان در توصیف کمالات و فضایل اخلاقی او مبالغه و زیادهروی به عمل آمده است که بخشی از جامعه هواداران فوتبال ایران، در آستانه پس زدن خاطره زیبای او ایستادهاند.
در طول این مدت، بارها بازماندگان و اطرافیان حجازی به نیابت از وی در مورد مسائل روز فتوا دادهاند و به قضاوت نشستهاند؛ یکی را از قول او تایید کردهاند و بر سینه یکی دست رد کوفتهاند. داستان البته به همینجا ختم نشد و ناصرخان بعد از مرگش حتی «مکتب» هم پیدا کرد. در بحبوحه سوءاستفادهها، برخی خبرنگاران فرصتطلب بعد از درگذشت او دهها مصاحبه به اصطلاح «چاپنشده» از وی منتشر کردند و عجیب اینکه توضیح ندادند چرا این گفتوگوهای عمدتا جنجالی را در طول حیات آن مرحوم به رسانههایشان تحویل ندادهاند تا از نعمت حقالتحریر بهرهمند شوند!
شنیده میشود در حال حاضر حتی یک مجله نیز تماما با محوریت خاطرات حجازی منتشر میشود و هر ماه روی کیوسک میرود. جالب اینکه ناصرخان در حال حاضر حتی وبسایت شخصی با سوگیری در مورد مسائل روز هم دارد و از این جهت میتوان او را چهرهای بینظیر در تمام جهان دانست؛ چرا که همه جای دنیا بازه به روزرسانی سایت و وبلاگ شخصی، مقارن با در قید حیات بودن صاحب آن است و به ندرت پیش میآید که کسی بعد از مرگش هم یک پایگاه اینترنتی داشته باشد و در آن علیه دیگران موضع بگیرد!
نکته تاسفآورتر این است که برخی از اعضای خانواده محترم حجازی به جای مقابله با این قبیل فرصتطلبیها که مستقیما به نام و یاد ناصرخان لطمه میزند، بعضا درگیر جریانهایی شدهاند که ممکن است این روند مخرب را تشدید کند. در حال حاضر گاه و بیگاه جلساتی به بهانه بزرگداشت حجازی تشکیل میشود که نوع برپایی آنها واقعا مایه تعجب است. اینکه عده معدودی از چهرههای تکراری برای به اصطلاح تقدیر از این ورزشکار اسطورهای در سفرهخانههای سنتی به صرف قلیان میوهای (!) گرد هم بیایند و اینکه در طول مراسم مثلا داماد حجازی تندیس ناصرخان را به پسر او اهدا کند، واقعا چه معنایی میتواند داشته باشد و چقدر تصویر گلر اسبق تیم ملی کشورمان را در ذهن مردم ایران بهبود خواهد بخشید؟
آنچه مسلم است اینکه گلر فقید تیم ملی ایران با شخصیت سنگین و با وقارش بین بقیه شهروندان شناخته میشد. او برای خودش اصولی داشت که بعید است با این قبیل رفتارهای سطحی و نامتعارف جور دربیاید. حجازی برای ساختن یک نام بزرگ، خیلی زحمت کشید. بسیار مایه تاسف خواهد بود اگر حالا که دست او از این دنیا کوتاه شده، دیگران به اسم محبت، کمر به قتل این نام با شکوه ببندند و با سوءاستفادههای مکرر، آن را به مرز ابتذال بکشانند. حجازی قهرمان همه مردم ایران است، مبادا آبروی این اسطوره، خرج منافع و لذتهای زودگذر یک گروه خاص شود.»
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید