کدخبر :285556 پرینت
05 مهر 1402 - 07:26

تهیه فیلم سیاه از پیرمردها و پیرزن ها توسط سارق جوان!

زمستان سال گذشته به دنبال مراجعه چند زن و مرد سالخورده به پلیس و ثبت شکایت مبنی بر سرقت و اخاذی از آنها با شیوه‌ای مشابه فرضیه سرقت‌های سریالی از سوی یک نفر قوت گرفت.

متن خبر

به گزارش سیتنا، بررسی‌های اولیه حاکی از آن بود که افراد مالباخته معمولاً در فضای مجازی یا بوستان‌ها و سفره خانه‌های پایتخت با پسری جوان آشنا و قربانی سرقت او شده‌اند.
یکی از شاکی‌ها که مردی 74 ساله بود در تشریح ماجرا گفت: عصر در پارک دانشجو نشسته بودم که پسری حدوداً 22 ساله به نام نیما کنارم نشست و سر صحبت را باز کرد و یک ساعتی باهم حرف زدیم و گرم گرفتیم و در نهایت به او اعتماد کردم. وقتی می‌خواستم به خانه برگردم به او تعارف کردم و نیما هم همراهم آمد. می‌خواستم شربت درست کنم که او به قصد احترام خواست تا خودش شربت درست کند، اما شربت را که خوردم بیهوش شدم و دیگر چیزی نفهمیدم و صبح به هوش آمدم و متوجه شدم تعدادی از اموال خانه و پول‌های نقدی که در خانه داشتم سرقت شده است.

زن 69 ساله‌ای هم در توضیح شکایتش گفت: در پارک قدم می‌زدم که نیما به سراغم آمد و گفت اگر تنها هستید باهم قدم بزنیم من هم چون فکر می‌کردم جوان موجهی است پذیرفتم و دو ساعتی باهم قدم زدیم و صحبت کردیم و بعد از آن چون ماشین نداشت او را به خانه‌اش رساندم اما با اصرار از من خواست تا چند دقیقه‌ای به خانه‌اش بروم و چای میهمانش باشم. وقتی به خانه‌اش رفتم و چای خوردم بیهوش شدم.. چند ساعت بعد به خودم آمدم و متوجه شدم در داخل خودروام هستم اما دستبند و گردنبندنم سرقت شده است، اما چند روز بعد نیما با من تماس گرفت و با تهدید به اینکه از من فیلم سیاه تهیه کرده قصد اخاذی داشت.

در ادامه مأموران دریافتند شاکی‌ها همگی اظهار داشتند متهم از آنها فیلم سیاه تهیه و با این ترفند اخاذی کرده است. بنابراین در نهایت با مشخصاتی که شاکی‌ها در اختیار پلیس قرار داده بودند نیما شناسایی و بازداشت شد و در همان بازجویی‌های اولیه اتهامش را پذیرفت و در توضیح به مأموران گفت: از وقتی یادم می‌آید فقیر بودیم و حتی یک وعده غذای درست و حسابی نداشتیم که بخوریم. پدرم کارگر فصلی بود و من به ناچار زمانی که 16 ساله بودم از همدان به تهران آمدم تا کار پیدا کنم و کمک خرج خانواده‌ام باشم. یک ماه پس از آنکه به تهران آمدم در یک کارگاه تولیدی مشغول کار شدم و حدوداً 7 میلیون تومان هم حقوق می‌گرفتم که بخش زیادی از آن را برای خانواده‌ام می‌فرستادم اما مشکلات من و خانواده‌ام حل نمی‌شد تا اینکه وسوسه سرقت از افراد سالمند به سراغم آمد و با طراحی نقشه‌ای خودم را دانشجو جا می‌زدم و به سراغ‌شان می‌رفتم و پس از فریب دادن‌شان از آنها سرقت می‌کردم. نقشه‌ای که کشیده بودم خیلی کارساز بود و در اغلب مواقع موفق می‌شدم در کمتر از 24 ساعت از طعمه‌هایم سرقت کنم.

معمولاً قبل از رفتن به خانه طعمه‌هایم سعی می‌کردم به بهانه‌ای آنها را وادار به خرید کنم تا رمز کارتشان را متوجه بشوم و بعد از بیهوشی آنها کارت بانکی‌شان را با خیال راحت خالی می‌کردم. اگر هم قرار بود آنها به خانه‌ام بیایند من خانه‌ای یک روزه اجاره می‌کردم و بعد هم از آنجا می‌رفتم. البته تهیه فیلم سیاه هم به این علت بود که مالباخته‌ها از من شکایت نکنند.

با اعتراف صریح متهم و تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ششم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت

در ابتدای جلسه شاکی‌ها خواستار اشد مجازات برای متهم شدند.

یکی از آنها که مرد 75 ساله‌ای بود،گفت: صبح روز حادثه برای خرید وسایل صبحانه به سوپرمارکت رفته بودم که درمسیر با این متهم آشنا شدم او خودش را دانشجو معرفی کرد و گفت اینجا تنهاست وقتی گفت صبحانه نخورده چون ظاهرش موجه بود دلم برایش سوخت و برایش مقداری خوراکی خریدم. بعد برای صرف صبحانه به خانه‌ام دعوتش کردم او از من خواست تا کاری برایش پیدا کنم که به او گفتم در شهرستان کار سراغ دارم. اما او در چای من قرص خواب آور ریخته و بیهوشم کرد. وقتی بعد از 30 ساعت به هوش آمدم دیدم طلاهای همسرم، پول نقد و 8 میلیون تومان از کارت حقوقم، یک دستگاه دریل و کامپیوتر ماشین همسایه‌مان را سرقت و فرار کرده است. چون به دیابت مبتلا هستم بعد از اینکه به هوش آمدم 3 روز در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان بستری شدم.

در ادامه متهم به جایگاه رفت و گفت: برای اینکه آنها نتوانند از من شکایت کنند از آنها فیلم گرفتم. سرقت‌هایی هم که انجام دادم در حدی که شاکیان ادعا می‌کنند نبوده است.

با پایان جلسه رسیدگی به این پرونده قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

انتهای پیام

نظرات خود را با ما درمیان بگذارید

افزودن دیدگاه جدید

کپچا
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.