کدخبر :227316 پرینت
20 فروردین 1398 - 23:49

ریحانه با پارسا دوست بود و شوهرش باید حذف می شد!

دو مرد جوان که اسیر وسوسه های یک زن شده و با طمع دریافت پول شوهر وی را کشته بودند پس از 9 سال توانستند رضایت اولیای دم را جلب کنند و به زندگی برگردند.

متن خبر

به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از عصر چهاردهم مهر ماه سال ۸۹ به دنبال ناپدید شدن مرد جوانی به نام پارسا در تهران در دستور کار پلیس قرار گرفت. همسر وی به نام ریحانه به ماموران گفت: شوهرم کارمند بانک است. دیروز از محل کار همسرم با او تماس گرفتند و گفتند دستگاه عابر بانک محل کارش خراب شده است. به همین خاطر همسرم خارج از وقت اداری برای درست کردن دستگاه عابر بانک از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت.

تلاش پلیس برای به دست آمدن ردی از کارمند گمشده بانک آغاز شد. اما پلیس دریافت پارسا اصلا به سمت بانک نرفته است. مأموران به پرس و جو از همسر وی پرداختند و در بررسی ها به رابطه پنهانی همسر پارسا با یک مرد غریبه به نام فرهاد پی بردند.

شواهد نشان می‌داد همان روز ریحانه چندین بار با فرهاد تماس تلفنی داشته است. به این ترتیب فرهاد بازداشت شد اما منکر رابطه پنهانی با ریحانه شد و ادعا کرد فقط تلفنی با ریحانه در ارتباط بوده و از ناپدید شدن همسر او بی اطلاع است.

تحقیقات پلیسی ادامه داشت تا اینکه سرانجام ریحانه لب به اعتراف گشود و گفت نقشه قتل همسرش را با فرهاد کشیده و برای عملی کردن این نقشه دو مرد را اجیر کرده است.

این زن گفت: از مدتی قبل با فرهاد آشنا شدم .ما به هم علاقمند بودیم و می خواستیم با هم ازدواج کنیم. به همین خاطر نقشه قتل همسرم را کشیدیم. قرار شد من دو نفر را برای کشتن همسرم اجیر کنم و فرهاد هم مبلغی پول تهیه کند تا به آدمکش های اجاره ای بدهیم. من پس از مدتی با حسن و اکبر آشنا شدم و از آنها خواستم همسرم را بکشند.

با اعترافهای این زن، فرهاد نیز معاونت در جنایت را گردن گرفت و حسن و اکبر بازداشت شدند. آنها به قتل اعتراف کردند و گفتند جنازه را در بیابان های شرق تهران دفن کرده اند. حسن در تشریح جزییات ماجرا گفت: ریحانه از من و حسن خواسته بود تا شوهرش را بکشیم و درعوض پول بگیریم. من طبق نقشه از پیش طراحی شده با محل کار پیام تماس گرفتم و به دروغ گفتم دستگاه عابر بانک خراب شده است. به همین خاطر چون در ساعت غیر اداری بود می‌دانستم او باید برای تعمیر دستگاه عابر بانک به محل کارش برود. به همین خاطر من و اکبر با ماشین مقابل پای او ایستادیم و او را سوار ماشین کردیم. ما او را به بیابان های شرق تهران بودیم و با هم او را کشتیم. سپس جنازه اش را شبانه همانجا دفن کردیم.

با اطلاعاتی که آنها به پلیس دادند بقایای جنازه کشف شد و متهمان در دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند. حسن و اکبر به قصاص محکوم شدند. ریحانه به 25 سال زندان و ۹۹ ضربه شلاق و فرهاد نیز به ۱۵ سال زندان و ۹۹ ضربه شلاق محکوم شد. این حکم در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفته بود که اکبر و حسن توانستند با پرداخت دیه، رضایت اولیای دم را جلب کنند و به زندگی برگردند. به این ترتیب دیروز از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستادند.

در ابتدای این جلسه که در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی و با حضور یک مستشار برگزار شد نماینده دادستان برای حسن و اکبر از جنبه عمومی جرم تقاضای کیفر کرد.

سپس حسن و اکبر به تشریح ماجرا پرداختند و مشارکت در قتل را گردن گرفتند. اکبر گفت: من و حسن اشتباه کردیم که اسیر وسوسه های زن جوان شدیم و به طمع دریافت پول میلیونی شوهر او را کشتیم. ما حالا 9 سال است که در زندان هستیم و در این سالها هر شب کابوس اعدام می دیدیم. ما با سختی زیاد و با پرداخت پول میلیونی توانستیم رضایت اولیای دم را جلب کنیم. ما از کاری که کرده ایم پشیمانیم و از قضات دادگاه تقاضای تخفیف در مجازات را داریم. حسن نیز تقاضای بخشش کرد.

در پایان جلسه هیئت قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.

انتهای پیام

نظرات خود را با ما درمیان بگذارید

افزودن دیدگاه جدید

کپچا
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.