فعالیت خردهستارهها در اینستاگرام
در هفتههای گذشته برخی اینفلوئنسرها را محکوم به گولزدن مخاطبانشان کردند. این صفحات که از درآمد بین ٢٠٠هزار تومان تا نزدیک به ٢میلیون تومان و بیشتر برای هر تبلیغ در صفحات پرمخاطب پرده برداشتند، خشم بسیاری از مخاطبان را برانگیختند.
به گزارش سیتنا، روزنامه شهروند نوشت: خردهستارههای دنیای مجازی، فرسنگها با ستارهها و سلبریتیهای دنیای واقعی فاصله دارند، نه لازم است برای ملاقات آنها در دنیای واقعی روی فرش قرمز قدم گذارید، نه لازم است انتظار دیدنشان را در رسانههای رسمی داشته باشید. آنها نزدیک شما هستند، در کافهها، رستورانها، فروشگاهها و خیابانهایی که روزانه در رفتوآمد هستید، حضور دارند. آنها ستارههای معمولی هستند که به لطف رسانههای پرطرفدار ازجمله اینستاگرام زندگی معمولیشان را به نمایش میگذارند. زندگیای که آن را با مخاطبانشان تقسیم میکنند، عدهای از آنها از دنیای رنگی مجردیشان میگویند، عدهای تجربه یا شکست عشقی را نمایش میدهند، عدهای تولد فرزندشان را جشن میگیرند و در کل از پیشوپا افتادهترین کارهای روزمره از کافه رفتن و لاته خوردن تا مهمترین رخدادهای زندگیشان را در قالب عکس و نوشته نشان میدهند و گاهی توانستهاند از این طریق ماهانه درآمدهای میلیونی به دست آورند، درآمدهایی که شاید افراد متخصص و صاحب تجربه نتوانند کسب کنند. اینستاگرام چرا و چگونه توانسته به منبع درآمدی برای عدهای خاص تبدیل شود؟
چندسالی از ورود و نصب اینستاگرام در گوشی ایرانیان میگذرد. شاید در ابتدای ورود، اینستاگرام برای همه نوعی سرگرمی محسوب میشد، یک سرگرمی که این امکان را فراهم میکرد که فرد بتواند تجربیات روزانه خود را با دوستان واقعی و مجازی خود در میان بگذارد. در این میان افرادی پیدا شدند که با نمایش دادن روزمرهترین و عادیترین قسمتهای زندگیشان تعداد زیادی از مردم عادی را به صفحات خود جذب کنند و به خردهستارههای مجازی تبدیل شدند. خردهستارههایی که هرکدام بهدلیل داشتن یک مهارت یا ویژگی ساده و گاه پیچیده مورد توجه قرار گرفتند. با افزایش فالورزها (دنبالکننده) و جذابیت زندگی خردهستارهها برای مردم عادی، این افراد به مرور زمان به نوعی «اینفلوئنسر» و فردی که قابلیت تاثیرگذاری بالا روی دیگران را دارد، تبدیل شدند. جذابیت اینستاگرام به اینجا ختم نشد و ماجرا از جایی شروع شد که این شبکه اجتماعی سرگرمکننده تغییر کاربری داد و از یک شبکه اجتماعی سرگرمکننده به یک شبکه برای کسب درآمد و معرفی برندها تبدیل شد. در حقیقت به دلیل استقبال بیسابقه مردم از اینستاگرام، صاحبان صنایع، محصولات و کالاها از صفحات با تعداد فالورز بالا بهعنوان عرصهای برای معرفی محصولات خود استفاده کردند. اینجا بود که افراد با تعداد فالورز بالا یا همان خردهستارههای مجازی به واسطهای برای فروش محصول تبدیل شدند. در این میان به پیشنهاد صاحب برند و محصول، خردهستاره مجازی در ازای دریافت کالای مجانی یا دستمزد در کنار نمایش زندگی روزمرهاش به معرفی محصولات شوینده، لوازم آرایشی، ورزشی و غیره میپردازد و مخاطبان به واسطه صمیمیتی که در طی آشنایی با صفحه این فرد پیدا کردهاند گاه به خرید این محصولات روی میآوردند.
چندی پیش با فاششدن مبالغ دریافتی این خردهستارهها در شبکه اینستاگرام سروصدایی به پا شد. اعتراض مخاطبان به این نوع تبلیغات نه بهخاطر دستمزدهای بالا که به پنهانیبودن این تبلیغات بود. عدهای آنها را به سوءاستفاده محکوم کردند و عدهای تقصیر را بر گردن سادگی مردم انداختند اما آیا این ماجرا فقط در ایران اتفاق میافتد؟ آیا تبلیغات پنهانی با اصول اخلاقی و انسانی در تضاد است؟ در این ماجرا مقصر اصلی کیست؟
برای پرداختن به موضوع بهتر است نکات مثبت و منفی رویکارآمدن اینفلوئنسرها را در موازات هم پیش ببریم. ماجرای اینستاگرام و اینفلوئنسرهایش اثرات فراوانی بر زندگی ما داشته است. در کشور ما روزبهروز از رونق و اهمیت رسانههای رسمی در شکلدادن به شیوه زندگی افراد کاسته میشود و جای آنها را شبکههای غیررسمی میگیرند. اینستاگرام از پرطرفدارترین شبکههای اجتماعی غیررسمی در جهان و بهویژه ایران است که اینروزها توانسته در شکلدهی سبک زندگی و شیوه رفتار افراد تاثیر گستردهای بگذارد. شبکهای که میتوان تجربیات خوبی از طریق آشنایی با افراد موفق در هر حرفه و زمینهای پیدا کرد. کافی است سری به صفحات افراد پرطرفدار بزنید، درصد قابلتوجهی از دنبالکنندگان این صفحات به دلیل حس رضایت، انرژی مثبت و یاد گرفتن سبک زندگی جدید، آنها را دنبال میکنند و معتقدند این افراد توانستهاند نگاه یکنواخت به زندگی را کنار بگذارند و با سمفونی از رنگها، انرژی مثبت و سلیقهها شیوه جدیدی از زندگی را به آنها بیاموزند، در حقیقت فارغ از برخی از این صفحات که فالورزهای تقلبی خریداری میکنند یا بدون داشتن هیچ ویژگی مثبت تعداد فالورزهایشان زیاد است اما تعدادی از این صفحات با ویژگیهای مثبت خود، از قبیل تخصص در یک رشته ورزشی، طراحی لباس و منزل و غیره توانستهاند مخاطبان زیادی را جذب کنند. اما متاسفانه اثرات منفی این شبکه اجتماعی نیز بااهمیت و در خور توجه و تفکر است.
تغییر رنگ بعد از فاششدن مبلغ تبلیغات
در هفتههای گذشته برخی اینفلوئنسرها را محکوم به گولزدن مخاطبانشان کردند. این صفحات که از درآمد بین ٢٠٠هزار تومان تا نزدیک به ٢میلیون تومان و بیشتر برای هر تبلیغ در صفحات پرمخاطب پرده برداشتند، خشم بسیاری از مخاطبان را برانگیختند. عدهای از کاربران اینستاگرام با فحاشی، بلاککردن، آنفالو کردن و... به این موضوع پاسخ دادند. همچنین برخی از اینفلوئنسرها نیز رفتاری مشابه داشتند اما عدهای نیز بعد از این ماجرا با مشخص کردن عکسهای تبلیغاتی به مخاطب خود این مژده را دادند که بعد از این در صفحه آنها تبلیغات بهصورت آشکار صورت میگیرد و دیگر جای هیچ نگرانی نیست. به نظر میرسد این روش مناسبتری باشد، چراکه آگاهی از تبلیغ حق مخاطب است و در دنیای اینستاگرام تبلیغ آشکار هیچ جرمی محسوب نخواهد شد، در نتیجه اعتمادی دوسویه شکل خواهد گرفت. مخاطب میتواند از تجربههای اینفلوئنسر و دنیای پرانرژیاش لذت ببرد و اینفلوئنسر در ازای وقت و انرژی که صرف جذب مخاطب میکند به احساس مطلوب متقابل برسد و در کنار آن درآمدی نیز کسب کند.
نگاه کاربران اینستاگرام
صاحبان محصولات بیتقصیر نیستند
یاشار که از دنبالکنندگان صفحات پرمخاطب است، میگوید: «در این میان فالورزها، اینفلوئنسرها و صاحب برندها هر سه مقصر هستند. فردی که بدون آگاه کردن مخاطب و بهصورت زیرپوستی تبلیغ میکند، مخاطبی که بدون آگاهی و کورکورانه از اطلاعات یک فرد ناشناس پیروی میکند و صاحب برند و کالایی که صرفا به دلیل بالابودن تعداد مخاطبان یک صفحه و بدون شناخت تبلیغکننده و ملزمکردن آن به ذکر و مشخصکردن سفارشیبودن و جنبه تبلیغاتی داشتن محصول، دست به تبلیغ میزند هر سه در این امر سهیم هستند».
مشکل پنهانیبودن تبلیغات است
سمیرا که از دنبالکنندگان چندین صفحه پرمخاطب است، میگوید: « وقتی فهمیدم همهچیز این صفحهها شوآف بوده خیلی عصبانی شدم. وقتی در صفحهشان نوشتم که کاش مشخص میکردید که برخی عکسها صرفا تبلیغ بوده، رنگ عوض کردند. آن فرشتههای مهربانی که بدون هیچ چشمداشتی تصمیم داشتند ما را در تجربیات خوب زندگیشان شریک کنند، حال با دیدن اعتراض ما، به مخاطبانشان توهین کردند، غافل از اینکه اگر ما دنبالکنندهها نبودیم یک تبلیغ هم به آنها پیشنهاد نمیشد. از نظر من دریافت دستمزد برای تبلیغ هیچ نقطه سیاه و منفیای در کارنامه این افراد ایجاد نمیکند، در قرن حاضر و در دنیای مجازی تبلیغ بخش بزرگی از فروش بنگاههای اقتصادی را به خود اختصاص میدهد و این موضوع به هیچعنوان قابلسرزنش نیست اما مشکل پنهانکاری ماجراست».
سوءتفاهم پیش آمد
مریم که از اینفلوئنسرهای اینستاگرام به حساب میآید، در گفتوگو با «شهروند» میگوید: «هیچ پنهانکاری و پشتپردهای در کار نبوده است. قبل از اینکه پیشنهاد تبلیغ داشته باشم به دفعات زیاد از مخاطبان و فالورزهایم پیغام میآمد که چه کرمی مصرف میکنی؟ آرایشگرت کیست؟ مسافرت کدام هتل رفتهای؟ و غیره. در حقیقت خود فالورزها من را ترغیب به تبلیغ کردند و بعد تعدادی از برندها پیشنهاد تبلیغ کردند. من هیچوقت محصول بیکیفیت را تبلیغ نکردم. به نظرم کنجکاوی مردم باعث افزایش این تبلیغات شد. در این ماجرا نه دزدی و نه کار خلافی صورت گرفته است، تبلیغ هم یک راه کسب درآمد است و از این به بعد پستهای تبلیغی را با هشتگ تبلیغات مشخص میکنیم تا سوءتفاهم ایجاد نشود.»
صورت مسأله را پاک نکنید
مرجان از کاربران اینستاگرام میگوید: «بعد از سروصدای دستمزد اینفلوئنسرها عدهای تنها راهحل را دنبالنکردن این صفحات میدانند، راهحلی که بسیاری از اینفلوئنسرها هم پیشنهاد میدهند. تعدادی از آنها حتی حاضر نیستند از این ماجرا به بعد در قالب یک توضیح مخاطب را از جنبه تبلیغاتی موضوع آگاه کنند. شاید در طی این یکی دو هفته بارها جمله «ناراحتی آنفالو کن» را خواندهام اما به نظرم آنفالو کردن چشمپوشی از پدیدهای که در آینده نزدیک به یک معضل تبدیل میشود، پاککردن صورتمسأله است».
از عواقب بیکاری است
یکی دیگر از اینفلوئنسرها در صفحه عمومی خود نوشت: «همه این توهینها و افشاگریها از عواقب بیکاری است. مردم دوست دارند در زندگی دیگران سرک بکشند. مخاطبان ما آدمهای بالغی هستند و میتوانند مخاطب ما باشند اما به تبلیغات ما توجه نکنند، هیچ اصراری در خرید محصولات در کار نبود و تصمیم با خودشان بوده است. من در ازای تبلیغاتم پول دریافت کردم و از گفتن این موضوع هیچ ابایی ندارم، چراکه هزینه زندگیام را با این پول به دست میآورم، هیچکس نمیتواند من را متهم کند که چرا در قبال تبلیغ پول گرفتم. این سروصداها از بیکاری است، مردم دنبال سوژهاند تا چند روزی به صفحات فرد یا افرادی هجوم برند و فحاشی کنند».
ناآگاهی دلیل پنهانکاری
مهسا از دنبالکنندگان صفحاتی است که اینروزها بهعنوان اینفلوئنسرهای دنیای مجازی شناخته میشوند، او میگوید: «خوشبختانه تاکنون طبق تبلیغ این صفحات جنس و کالایی نخریدهام. فکر میکنم این افراد از روی ناآگاهی و بدون قصد فریب مردم تبلیغی و سفارشی بودن محصول را عنوان نکردهاند اما مطمئنم این افراد محصولی که استاندارد نبوده یا کیفیت خوبی نداشته را تبلیغ نمیکردند».
باید قانون به موضوع رسیدگی کند
نیما از کاربران اینستاگرام میگوید: «هنوز هم باورم نمیشود نوشتههایی که صاحبان این صفحات از ماجرا و تجربه آشناییشون با فلان برند یا فلان محصول مینوشتند، واقعیت نداشته و داستان بوده اما بهنظرم افرادی که محصول بیکیفیتی را از طریق تبلیغ این صفحات خریداری کردهاند یا میگویند بازیچه شدهاند باید شکایت کنند، حتما قانون از آنها حمایت میکند».
آتنا ملک محمدی، حقوقدان و وکیل دادگستری به «شهروند» میگوید: «مطابق قانون جرایم رایانهای تبلیغات واهی و سود بردن از سمت آن کلاهبرداری است. در حقیقت اگر فرد با کتمان واقعیت در فضای مجازی، نظر و اعتماد مردم را جلب کند و از بابت این اعتماد سود و نفعی ببرد، این موضوع در مصداق کلاهبرداری است و مطابق با قانون مربوط به جرایم رایانهای جرم محسوب میشود. حتی اگر مصداق این موضوع، در قانون جرایم رایانهای وجود نداشت، در قانون مجازات اسلامی در بخش تعزیرات به آن پرداخته شده است و تحتعنوان جرم یقه سفید به آن رسیدگی میشود. به عبارتی در این نوع از جرایم، افراد بسیار تمیز و موجه از مردم تحت عناوین مختلف سودجویی و کلاهبرداری میکنند. خوشبختانه مردم میتوانند در تمامی این موارد اقامه دعوا کنند و پلیس فتا درصورت وجود شاکی خصوصی پیگیری لازم را انجام خواهد داد».
شوآف زندگی ستارههای مجازی
در سال ٢٠١۵ تحقیقی در دانشگاه میشیگان صورت گرفت که نشان میدهد بیخوابی، اختلال در خواب، افسردگی، اعتیاد، استرس بالا، انزوا، احساس ناامنی و ترس از دست دادن دوستان مهمترین عوارض اعتیاد به اینستاگرام و شبکههای مجازی بر سلامت روانی فرد است. اما درگیرشدن و اطلاع یافتن از کوچکترین رویدادها و اتفاقات روزانه افراد ستاره و پرمخاطب در اینستاگرام چه تاثیری بر زندگی فالورزهای آنها دارد؟ علیرضا میری، مشاور و روانشناس در پاسخ به این سوال به «شهروند» میگوید: «استفاده مکرر از شبکههای اجتماعی مجازی همانند اینستاگرام و دنبال کردن زندگی شخصی افرادی که تنها بعد زیبای زندگیشان را به مخاطب نشان میدهند، پیامدهای زیادی بر زندگی فرد دارد. مطالعات صورت گرفته نشان میدهد رابطه کاملا مشهود و معناداری بین استفاده از شبکههای اجتماعی و افسردگی مشاهده میشود. وقتی کاربر به مقایسه زندگی عادی و روزانه خود با زندگی لوکس و عاری از دغدغه دیگران میپردازد ناخودآگاه دچار یأس و سرخوردگی میشود، غافل از اینکه از روی عکسها و ظاهر، نمیتوان زندگی کسی را فهمید چراکه اکثر کاربران از درد و رنج خود در صفحات مجازی عکس نمیگیرند و سخن نمیگویند و تنها شیرینترین لحظاتشان را ثبت میکنند و این موضوع باعث میشود کاربر تصور کند زندگی دیگران فاقد هرگونه ضعف و خطاست و دچار احساس نارضایتی و سرخوردگی شود».
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید