سرافراز رسماً از صداوسیما خداحافظی کرد
«محمد سرافراز» با کارمندان دفترش رسماً خداحافظی کرد و ساختمان شیشهای جام جم را ترک کرد اما هنوز جانشین رئیس سازمان صداوسیما به جام جم نیامده است.
به گزارش سیتنا، تابناک با انتشار این خبر، نوشت: محمد سرافراز رئیس سازمان صداوسیما واپسین روزهای حضور در این مسئولیت را سپری میکند و ظاهراً در همین هفته تکلیف جانشین او در رسانه ملی مشخص میشود.
بر اساس شنیدههای خبرنگار «تابناک»، سرافراز با کارمندان دفترش وداع کرده و ساختمان شیشهای جام جم را ترک کرده و در واقع کار تمام شده است.
برخلاف برخی شایعات در فضای مجازی که از آغاز فعالیت جانشین سرافراز در این سازمان حکایت دارد، هنوز جانشین سرافراز به جام جم نیامده است و مجموعه صداوسیما در انتظار رونمایی از مدیر قطعی رسانه ملی سازمان برای دوره آینده است.
مهمترین گزینهای که در فضای رسانهای مورد توجه قرار گرفته، علی عسگری - معاون فنی سازمان صداوسیما در دوره عزتالله ضرغامی - است اما همچنان نام غلامعلی حدادعادل و حسن خجسته نیز در میان گزینهها شنیده میشود.
انتهای پیام
دیدگاهها
ایشان فارغ از برخی عملکردهای نامطلوبش در این ایام، حرکتی بسیار جسورانه در این سازمان انجام داد که کمتر مدیری جرات اجرای آن را داشت.
سرافراز با یک حرکت متهورانه مدیران چند شغله و پرمدعا در سازمان را کنار گذاشت و آنان را از دست اندازی های گستاخانه به بیت المال را ناکام گذاشت.
وی با کسانی مبارزه کرد که حتی خودروی زیر پای فرزندانشان، هزینه سفرهای کاری خارجی به همراه کلیه اعضای خانواده شان و ... از طریق صدا و سیما تامین میشد. جلوی بسیاری از ریخت و پاشهائی از بیت المال را گرفت که یقیناً وجود این ریخت و پاشها بحران سازمان را از این که اکنون هست را هم بیشتر میکرد.
نسبت به حذف بسیاری از شبکه های موازی که صرفاً جهت بزک ودوزک بود و مصداق آفتابه لگن چند دست و... بود، اقدام کارشناسانه ای انجام داد که بود یا نبود این شبکه ها هیچ تاثیری در جذب یا فرار مخاطبین نداشتند چرا که بسیاری از این شبکه ها ناشناخته بودند و مخاطبی حتی در حد یک شبکه تلویزیونی محلی هم نداشتند.
در خصوص کنترل منابع مالی سازمان اقدامات شایسته ای انجام داد و گرچه بحران سازمان را بطور کلی نتوانست رفع نماید اما اوضاع را از وضعیت قرمز و بحران آن ایام خارج نمود.
از دیگر دلایل کناره گیری دکتر سرافراز غیر از بحران مالی بحران دیگری مطرح است و آنهم فرار مخاطبین از صدا و سیما. در واقع علت ناکامی صدا و سیما در جذب مخاطب در جای دیگری نهفته است. با توجه به محدودیتهای موجود در سیاستهای اداره سازمان صدا و سیما و اعمال خط قرمزهای بیشمار که توسط قوانین ایران و شورای سیاستگذاری سازمان به این سازمان اعمال میشود، قرار گرفتن هر فرد دیگری در مسند ریاست سازمان نمیتواند مهاجرت متکثرانه مخاطبین به شبکه های فارسی زبان خارجی را بگیرد.
با توجه به اینکه ارتباطات بصورت فزاینده ای گسترش یافته و تکنولوژی های مدیا پیشرفته تر شده و براحتی در دسترس قرار میگیرد بنابراین محدود نمودن مخاطبان تلویزیون چه در ایران چه در دنیا امری ناممکن و درواقع منع نمودن مخاطبان از تماشای برنامه های شبکه های خارجی ساده انگارانه و در واقع پاک کردن صورت مسئله است.
کسی نمیتواند و در واقع حق ندارد هیچیک از مدیران سازمان صدا و سیما (چه مدیران سابق و چه مدیرانی که پس از این بر مسند قرار میگیرند) را متهم به فراری دادن مخاطبان به سمت رسانه های بیگانه نماید چرا که مشکل در درون سازمان و سیاستهائی هستند که بدون بازنگری و فقط با کمی اصلاحات هنوز در درون سازمان ساری و جاری میباشد.
شاید ایشان با دولت تدبیر و امید زاویه داشت اما دولت توان و یا اشتیاقی برای برکنار نمودن دکتر سرافراز نداشت و دولت تنها با مکانیسمهای بودجه ای در تقابل با سازمان بود.
آنچه که به واقعیت بحران های موجود در سازمان قرین تر است وجود مافیای قدرت در درون خود سازمان است که تعیین میکند سازمان چگونه مدیریت شود! و این امر تا زمانی که ریشه های منفعت طلبی و مافیا گونه برخی صاحب نفوذان در سازمان خشک نشده، وجود خواهد داشت.
شبکه ای مانند بی بی سی چگونه با پرسنلی بسیار کمتر از سازمان عریض و طویل صدا وسیمای ایران توانسته در دنیا قدرتمندانه ددر ذهن مخاطبان نفوذ پیدا نماید اما سازمان صدا و سیما با این وضعیت پر طمطراقش حتی در مرزهای داخلی هم بسختی میتواند رضایت مخاطبش را تامین نماید. دکتر سرافراز معتقد بود پالایش کیفی میتواند به نفع سازمان باشد بنابراین مبادرت به این کار کرد و بسیار هم موفق عمل کرد اما از آنجائیکه منافع بسیاری در خطر افتاده بود و صاحب نفوذهم بودند اجازه ندادند که تحولات بنیادی در سازمان صورت پذیرد.
این سازمان به عوض رشد و توسعه کیفی، تاکنون رشد کمی با چاشنی تورم داشته است و این امر هزینه مدیریت بر سازمانهای اینچنینی را بالا برده و در واقع اداره نمودن آنرا با مشکل مواجه مینماید.
هنوز مدیرانی ذی نفوذ در درون سازمان وجود دارند که صدا و سیما را یک نان دانی پر چرب یافته اند و بدون توجه به اینکه این سازمان از بیت المال ارتزاق مینماید و بدون توجه به این امر که چگونه باید در رضایت مخاطب و جامعه تلاش نمایند، سعی در تهیه آلاف و الوف از کیسه صدا و سیما دارند و تا زمانی که نگاه تحول گرایانه به سازمان تغییر نکند وضعیت سازمان صدا و سیما همچنان بدین منوال خواهد بود و...
افزودن دیدگاه جدید