سینمای اسکاری اصغر فرهادی از نگاه ارتباطاتی
متن خبر
سیتنا - دکتر نگین حسینی، از مدرسان روزنامهنگاری و ارتباطات در ویژهنامه نوروزی ماهنامه مدیریت ارتباطات سینمای اسکاری اصغر فرهادی را از نگاه ارتباطاتی، مورد توجه قرار داده است. او در جایی از نوشته خود تأکید کرده است: پس از گرفتن جایزه اسکار به دست اصغر فرهادی، جامعه ایرانیانی که به شبکههای اجتماعی دسترسی بیشتری دارند، این اتفاق فرخنده را جشن گرفتند و شادی خود را با هم تقسیم کردند تا بار دیگر نشان داده شود که رسانههای سنتی و جدید در ترکیب با یکدیگر قادرند به مزیت ارتباطات مستقیم و رو در رو دست یابند و بخشی از نیازهای فطری آدمی را برای تخلیه انرژی و تقسیم شادیها تأمین کنند.
یادداشت وی را میخوانید:
نگاه یک:
گفته میشود پیش از ظهور رسانههای سنتی مبتنی بر ارتباطات جمعی، یعنی پیش از ظهور روزنامههای چاپی و رادیو و تلویزیون، ارتباطات مستقیم و بین فردی اعضای اجتماعات کوچک، گاه همچون رسانههای جمعی نه فقط جنبه اطلاعرسانی داشت، بلکه ماهیتی تفریحی و سرگرمکننده نیز به خود میگرفت. در بیان برتریهای ارتباطات مستقیم و چهره به چهره نسبت به رسانههای مبتنی بر ارتباطات جمعی، همواره این نکته مطرح میشود که ارتباطات رو در رو، منجر به افزایش صمیمیت و همدلی میان افراد جوامع ابتداییتر میشده؛ درحالیکه با ورود وسایل ارتباط جمعی احساس نزدیکی میان اعضای جامعه کوچک، جای خود را به انفعال و دوری تدریجی از یکدیگر داده است. به این ترتیب، رسانههای جمعی چاپی، الکترونیک و مبتنی بر دیجیتال با تمام برتریهایی که داشته و دارند، همچنان از نگاه برخی از منتقدان ارتباطات، از بین برنده صمیمیت میان افراد، به خصوص در اجتماعات کوچکتر همچون خانواده تلقی میشوند.
اما کارکردهای وسایل ارتباطی جمعی در جوامع مختلف و به مناسبتهای مختلف بارها نشان داده است که ارتباطات جمعی گاه پیچیدهتر از آن میشود که بتوان نظریه محکم و بدون استثنائی بر آن نوشت. کارکرد وسیله ارتباطی تلویزیون در جامعهای همچون آمریکا که بستر بیشتر مطالعات و تحقیقات ارتباطاتی است، با کارکرد تلویزیون در جامعهای همچون ایران کاملاً متفاوت است. حتی در داخل این دو جامعه نیز میتوان کارکردهای بعضاً حتی متناقضی برای تلویزیون پیدا کرد. به عنوان مثال، در خانوادهای ایرانی و نسبتاً مرفه که هر عضو دارای تلویزیون مختص خود در اتاقی شخصی است، این وسیله ارتباطی همان کارکردی را ندارد که در خانه محقر و پرجمعیت کارگری ساده. بنابراین شواهد عادی حکایت از آن دارد که در بیان ویژگیها، تأثیرات و کارکردهای وسایل ارتباطی، متغیرهای دیگری نیز نقش فعالی دارند که باید در تحقیقات ارتباطی مورد توجه قرار گیرند.
در این میان البته برخی کارکردهای خاص رسانههای جمعی همچون تلویزیون و ماهواره، در بسیاری از جوامع خود را به یک شکل نشان میدهند. تماشای فوتبال جام جهانی روی صفحه تلویزیونهای کوچک و قدیمی شهرهای فقیرنشین کشوری آفریقایی همچون غنا همانقدر مؤثر و قدرتمند است که وقتی این مسابقات روی صفحات تلویزیونهای بزرگ در میدانهای اصلی برلین پخش میشود. در هر دو حالت، سرگرمی جالبی به نام فوتبال به واسطه گیرندههای زمینی و ماهوارهای، به وسیلهای قدرتمند برای تقویت امید، خوشحالی و همدلی میان اعضای یک جامعه یا ملت تبدیل شده است با این تفاوت که در جامعهای همچون غنا حضور فیزیکی و نزدیک اعضا در کنار یکدیگر ملموستر است تا در میدان اصلی برلین که بینندگانی متنوع و حتی با ملیتهای مختلف برای مدت کوتاهی کنار یکدیگر قرار میگیرند و به نوعی همدلی و صمیمیت در تجربهای مشترک میرسند و بعد میدان را خالی میکنند. همانطور که اشاره شد، اصل ایجاد همدلی و احساس نزدیکی در هر دو حالت به شکلی بروز میکند، منتها در زمینههای اجتماعی متفاوت. در اینجاست که وسایل ارتباطی سنتی به کارکرد ارتباطات چهره به چهره نزدیک میشوند و نه تنها جلو انفعال و دوری اعضای جامعهای ثابت (محلات فقیرنشین آفریقایی) یا اجتماعی ناپایدار (میدان برلین) را میگیرند، بلکه صمیمت میان اعضا را برای مدتی کوتاه هم که شده، بیشتر میکنند.
نگاه دو:
در دهههای اخیر، کارکرد وسایل ارتباط جمعی در پیوند با وسایل ارتباط الکترونیک عمیقتر و پیچیدهتر شده است. اعضای جوامعی که به هر دو رسانه سنتی و جدید دسترسی دارند، وقایع مهم را از تلویزیون تماشا میکنند و سپس نظرات و احساسات خود را در شبکههای اجتماعی مبتنی بر فنآوری دیجیتال تبادل میکنند. در این فرآیند نسبتاً پیچیده، اعضای جوامع در عین اینکه انفعال و استقلال خود را حفظ کردهاند، نیاز خود را برای احساس تعلق به جمع و وابستگی به اجتماعی حقیقی یا مجازی تامین میکنند. به عبارت دیگر، رسانههای سنتی و جدید در ترکیب با یکدیگر، معجونی از «فرد مستقل» و «فرد متعلق به جمع» را پدید آوردهاند که نشان میدهد این دو گونه رسانه، نه تنها دشمن یکدیگر و از بین برنده هم نیستند، بلکه به نوعی در صدد تکمیل یکدیگر و رفع نیازهای چندبعدی و بعضاً متناقض کاربران خود هستند.
نگاه سه:
سرانجام نخستین جایزه اسکار در تاریخ سینمای ایران در دستان هنرمند اصغر فرهادی قرار گرفت. پخش جهانی مراسم اسکار از تلویزیونهای کابلی و ماهوارهای، میلیونها بیننده را از سراسر جهان در ساعات مختلف شبانهروز پای گیرندهها نشاند تا شاهد معتبرترین مراسم سینمایی جهان باشند. گروهی از ایرانیان نیز به واسطههای مختلف شاهد این مراسم بودند و گروهی دیگر نیز در نخستین ساعات صبحگاهی روز دوشنبه هشتم اسفند (یک روز پس از مراسم اسکار) از راه پیامک یا شبکههای خبری و اجتماعی، خبر خوش را دریافت کردند.
ایرانیانی که توانستند بهطور مستقیم شاهد پخش مراسم و لحظه اعطای جایزه به اصغر فرهادی باشند، هرچند هریک در خانههای خود نشسته و جدا از اجتماعی بزرگتر قرار داشتند، میل به پیوستن به جمع و تقسیم شادی با دیگران را در خود احساس کردند. تخلیه انرژی احساسی پس از واقعهای ملی، همچون برنده شدن تیم فوتبال یا گرفتن جایزهای معتبر، از نیازهای فطری انسانها در تمامی جوامع است. شبکههای اجتماعی مبتنی بر فنآوری دیجیتال این ویژگی را دارا هستند که در فقدان شکلگیری اینگونه اجتماعات، به این نیاز عمومی پاسخ دهند. اگر به هر دلیلی همچون دوری جغرافیایی، گرفتاری شغلی یا مسائل دیگر امکان گردهمایی فیزیکی برای اعضای یک جامعه فراهم نباشد، شبکههای اجتماعی محلی برای تقسیم شادیها و غمهای دوستان و اعضای شبکه هستند. به این ترتیب، پس از گرفتن جایزه اسکار به دست اصغر فرهادی، جامعه ایرانیانی که به شبکههای اجتماعی دسترسی بیشتری دارند، این اتفاق فرخنده را جشن گرفتند و شادی خود را با هم تقسیم کردند تا بار دیگر نشان داده شود که رسانههای سنتی و جدید در ترکیب با یکدیگر قادرند به مزیت ارتباطات مستقیم و رو در رو دست یابند و بخشی از نیازهای فطری آدمی را برای تخلیه انرژی و تقسیم شادیها تأمین کنند.
نگاه چهار:
سینما همیشه وسیله ارتباطی خاصی تلقی شده است؛ خاص از آن جهت که ویژگیهای منحصر به فردی دارد که با هیچ وسیله جمعی دیگری قابل قیاس نیست. در حالیکه برخی محققان معتقدند سینما به خودی خود، بازهم در جهت انفعال اعضای یک جامعه فرضی عمل میکند، سینمای جهانیشده اصغر فرهادی وقتی که از مرز سالنهای نمایش ایرانی گذشت، نشان داد که نه تنها انفعالآور نیست بلکه نزدیککننده روح و روان ایرانیانی است که دل در گرو مهر وطن دارند.
از سوی دیگر، گرچه اسکار در موطن اصلی خودش، ایالات متحده آمریکا، جنبه موفقیتی شخصی و فردی دارد، در خارج از این کشور دستاوردی ملی و متعلق به مردم یک کشور تلقی میشود. به همین سبب در شبی که ستارههای هالیوود یکی از پس از دیگری مجسمه اسکار را به نشانه موفقیتی فردی در دست گرفتند، اصغر فرهادی با خود یک ملت را روی صحنه آورد و دستاورد خود را نه شخصی و نه گروهی، بلکه متعلق به تمامی ایرانیان دانست. شادباش به اصغر فرهادی، گروه فیلم جدایی نادر از سیمین و تمامی ایرانیان.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید