کدخبر :11600 پرینت
28 آذر 1392 - 17:59

صید زنان با تله خشن «برمودا» +عکس

متن خبر

اواخر ماه گذشته خبر دستگیری سه مرد که با تشکیل باندی مخوف موسوم به «برمودا» سرقت می‌کردند، منتشر شد. اعضای این باند، شگردی خاص و منحصر به فرد داشتند. آنها سرقت‌هایشان را با دو خودرو انجام می‌دادند.

 

به گزارش سیتنا، اعضای این باند علاوه بر سرقت طلا و پول مالباختگان، چند نفر از آنها را مورد آزار و اذیت قرار داده بودند. پلیس آگاهی استان گلستان وقتی در جریان این سرقت ها قرار گرفت، بلافاصله تحقیقات خود را آغاز کرد.

 

حمید، سی ساله، سردسته و مغز متفکر باند برمودا است. او چند سابقه کیفری دارد و هر بار بعد از آزادی، جرایم خود را از سر گرفته است. این مرد جوان تاکنون به سرقت از 20 زن تحت عنوان مسافرکش با همدستی دو مرد و یک زن اعتراف کرده است. او علاوه بر این، در شهرستان های مختلف نیز سه زن را مورد آزار و اذیت قرار داده است. گفت وگوی تپش را با حمید پیش رو دارید.

 

نقشه سرقت هایتان به چه صورت بود؟

نقشه ما به دو شکل بود؛ اوایل با خورودی پراید در سطح شهر تردد و سوژه مناسب را سوار می کردیم و بعد از طی مسافتی تغییر مسیر می دادیم. سپس سر مالباخته را با تهدید به زیر صندلی می بردیم و طلا و پول های او را سرقت می کردیم.

با مالباختگان چکار می کردید؟

آنها را بعد از سرقت، از خودروی در حال حرکت به بیرون پرت می کردیم.

شگرد دوم تان به چه صورت بود؟

بعد از مدتی به این نتیجه رسیدیم با دو ماشین کار کنیم؛ یکی برای شناسایی و خودروی دیگر مختص سرقت ها بود.

درباره این شگرد توضیح بده.

یکی از اعضای باند با یک خودرو به عنوان مسافرکش وارد عمل می شد و مسافر را سوار می کرد. در طول مسیر راننده سوژه را زیر نظر می گرفت و اگر وضع ظاهری او مناسب بود و طلا با خود همراه داشت، به راننده ماشین دوم اطلاع می داد. بعد از طی مسافتی مسافر که به عنوان سوژه انتخاب شده بود، از خودرو پیاده می شد و خودروی دوم که در کمین او بود، بلافاصه سوژه را سوار می کرد. خودروی دوم سه سرنشین داشت، راننده و سرنشین جلو همراه همدست زن.

در شگرد اول، سرقت ها را چند نفری انجام می دادید؟

سه نفری. معمولا من رانندگی را به عهده داشتم و برادر یا برادر همسرم کنار دستم و زنی که همدست ما بود، روی صندلی عقب می نشست.

چرا همدست زن را برای سرقت هایتان انتخاب کردید؟

این طوری خیلی راحت تر می توانستیم جلب اعتماد کنیم. معمولا کمتر زنی سوار خودروی شخصی آن هم با چند سرنشین مرد می شود، اما مالباختگان به محض دیدن یک مسافر زن، اعتماد می کردند و سوار می شدند. البته ما در بیشتر سرقت هایمان از آرم جعلی آژانس استفاده می کردیم.

شما که در شگرد اول موفق بودید، چرا از شیوه دو خودرو استفاده کردید؟

شگرد اولمان خیلی زود لو رفت. می دانستیم پلیس در تعقیب ماست و رد ما را زده است. به همین دلیل شگردمان را تغییر دادیم.

خودروهایی که از آنها برای سرقت هایتان استفاده می کردید، دزدی بود؟

در سرقت های اول ما فقط با پراید سرقت می کردیم. چون احتمال می دادیم لو برویم، تصمیم گرفتیم با دو ماشین دزدی کنیم. برای همین با پول های سرقتی پژو 405 را خریدیم. بعد از مدتی به دلیل ترس از دستگیرشدن، نقشه جدیدی را طراحی کردیم. پراید و پژو را فروختیم و یک پژو پارس و پراید 132 خریدیم. با این خیال که پلیس در جستجوی ماشین های سابق ماست و به این زودی بازداشت نمی شویم، به سرقت هایمان ادامه دادیم.

اگر سوژه تان را پیدا می کردید، چطور به همدیگر خبر می دادید؟

ما همیشه از پیامک استفاده می کردیم؛ هم برای اعلام این که سوژه مناسب است و هم اطلاع رسانی درباره این که شرایط برای سرقت آماده است.

زمانی که از مسیر اصلی خارج می شدید، مسافران هیچ مقاومتی نمی کردند و خودروهای دیگر متوجه شما نمی شدند تا به کمک مالباختگان بیایند؟

ما فکر اینجا را هم کرده بودیم. زمانی که مسافر را سوار می کردیم، شیشه های ماشین پایین بود و همین موضوع کمی اعتماد آنها را جلب می کرد و مسافر اگر اتفاقی می افتاد،می توانست با فریاد از دیگران کمک بخواهد، اما در طول مسیر به این بهانه که هوا گرم است، شیشه های ماشین را بالا می دادم و کولر را روشن می کردم. شیشه ها هم دودی بود و کسی داخل آن را نمی دید و ما براحتی می توانستیم نقشه هایمان را اجرا کنیم.

شما یک مورد سرقت با تاکسی هم داشتید. تاکسی را چطور تهیه کردید؟

تاکسی را دزدیدیم. در شهرستان بندر ترکمن افراد بندرت سوار ماشین های شخصی می شوند. مانده بودیم چکار کنیم. از طرفی کارمان روی زمین مانده بود و نمی توانستیم بی خیال شویم. به همین دلیل نقشه جدیدی کشیدیم. برای رسیدن به هدفمان تصمیم گرفتیم یک تاکسی سرقت کنیم. این طوری کسی به ما شک نمی کرد و براحتی می توانستیم سوژه مورد نظر را سوار و نقشه مان را اجرا کنیم.

تاکسی را چطور سرقت کردید؟

به عنوان مسافر سوار تاکسی شدیم و راننده آن را با آبمیوه مسموم، بی هوش کردیم. بعد چند ضربه به گیجگاهش زدیم تا کاملا بی هوش شود و ما بتوانیم براحتی نقشه مان را اجرا و تاکسی را سرقت کنیم.

با خودروی سرقتی چکار کردید؟

راننده تاکسی بعد از آن که به هوش آمد، خیلی زود ماجرا را به پلیس گزارش داد و تاکسی با ردزنی های پلیسی، شناسایی شد و ما مجبور شدیم ماشین را رها و فرار کنیم.

معمولا چه افرادی را برای سرقت انتخاب می کردید؟

زن ها. حدود 90 درصد سوژه های ما زن بودند. زن ها هم زورشان کمتر است و هم این که با خودشان طلا دارند.

فقط سرقت می کردید یا جرم دیگری هم مرتکب می شدید؟

در چند مورد علاوه بر سرقت طلاها، مسافران را مورد آزار و اذیت قرار دادیم. البته این کار را در استان گلستان انجام ندادیم.

چرا در استان گلستان مرتکب تعرض نشدید؟

وقتی برای سرقت به گلستان آمدیم، می دانستیم پلیس در تعقیب ماست و برای ارتکاب جرایم دیگر فرصت نداشتیم.

معمولا سرقت ها را چه ساعت هایی انجام می دادید؟

سرقت های ما ساعت خاصی نداشت. گاهی اوقات صبح ها یک سرقت انجام می دادیم و بعد راهی شهرستان های دیگر می شدیم و سرقت بعدی را انجام می دادیم.

چند وقت یک بار مرتکب جرم می شدید؟

آن هم مشخص نبود. گاهی اوقات در یک روز دو تا سه سوژه را به دام می انداختیم و گاهی اوقات چند روز سراغ دزدی نمی رفتیم.

از کی این کار را انجام می دهی؟

از اوایل امسال بود که تصمیم به سرقت گرفتیم.

نقش تو در سرقت ها چه بود؟

من بیشتر راننده بودم.

تو سردسته گروه هم بودی؟

سردسته که نمی شود گفت، اما هماهنگ کننده بودم. طلاهای سرقتی را هم من به مالخرها می دادم. در حقیقت واسط بین مالخرها و همدستانم بودم و پول های به دست آمده را بین همدستانم تقسیم می کردم.

از سلاح سرد هم در سرقت ها استفاده می کردید؟

برای ترساندن مسافران گاهی اوقات از چاقو و گاهی از شوکر و اسپری استفاده می کردیم.

در میان مالباختگان موردی بود که به او آسیب برسانید و مجروح شود؟

نه. فقط یک مورد بود که آن هم به دلیل ترمز شدید، سر مالباخته به صندلی جلوی ماشین خورد و مجروح شد، اما ما به کسی صدمه نمی زدیم. معمولا مسافران تسلیم خواسته های ما می شدند؛ ما سه نفر بودیم و او یک زن تنها.

در کدام شهرها مرتکب سرقت شدید؟

مشهد، تهران و شهرهای استان گلستان.

چطور دستگیر شدید؟

پلیس رد ما را زده بود. اما ما از ماجرا بی خبر بودیم و به محض این که وارد استان گلستان شدیم، در پلیس راه به دام افتادیم. هر چهار عضو باند سوار بر دو ماشین بودیم که به دام کارآگاهان پلیس استان گلستان افتادیم.

اسم باندتان را برمودا گذاشته اید، چرا این اسم را برای باندتان انتخاب کردید؟

سرقت های ما سه نفری انجام می شد و همیشه هم این تعداد افراد ثابت بود، خب مثلث برمودا هم سه ضلع دارد.

با افراد باندت چطور آشنا شدی؟

آشنایی قبلی لازم نبود. یکی از آنها برادرم و نفر دیگر برادرزنم بود. فقط زنی که عضو باند بود، مدتی قبل با او آشنا شدم.

سابقه کیفری داری؟

تاکنون ده بار به زندان افتاده ام.

بابت چه جرایمی؟

سرقت، حمل مواد مخدر و ندادن مهریه.

چه مدت زندانی بودی؟

تقریبا پنج سالی می شود. کاملا به خاطر ندارم، اما تصور می کنم حدود پنج سال باشد.

 

منبع: ضمیمه تپش جام جم

نظرات خود را با ما درمیان بگذارید

دیدگاه‌ها

امیدوارم علاوه بر مجازات سرقت به عنف در صورت ارتکاب تجاوز به عنف برابر قانون به اشد مجازات برسند.

افزودن دیدگاه جدید

کپچا
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.