چرایی گریه بر سالار شهیدان؟
سیتنا - برای دانستن علل بکاء بر خامس آل کسا باید نکاتی را به عنوان مقدمه عرض کنیم:
گریه ها گاهی برای دردها یا نیازهای جسمی است که در کودکان بیشتر دیده می شود. گاهی نیز به علت فشارهای روانی زندگی است که بزرگترها نیز این نوع گریه را دارند. این فشارهای روانی نیز گاهی مبدا و ریشه ای عاطفی دارند که خوب و پسندیده است. به عنوان مثال با دیدن یک صحنه دلخراش تصادف به دلیل عواطفی که در انسان وجود دارد و جریحه دار می شود گریه می کند. اما گاهی به دلیل فشارهای کار و گرفتاری های بیرونی است.
گریه بر اباعبدالله علیه السلام از آن نوع گریه هایی است که ریشه عاطفی دارد. چراکه با آن همه ظلم و ستمی که در مورد ایشان و خاندانشان روا داشته شده است هر انسانی که اندک بهره ای از عواطف پاک انسانی داشته باشد به گریه می افتد اما این گریه وقتی که با شناخت ما نسبت به اهل بیت و نقش هدایتگری آنها و اینکه این بزرگواران وجودشان چقدر بر برکت و باارزش است جنبه دیگری پیدا می کند که علاوه بر عواطف، از درون و سرشت انسان های پاک طینت روایت می کند. چراکه با شناخت این خاندان متوجه می شویم که چه گوهر گرانبهایی از دامان دنیا برچیده شد آن هم به دست چه افراد پستی.
علاوه بر مطالب فوق برای گریه بر اهل بیت علیهم السلام نکاتی وجود دارد که می توان در امور ذیل، آنها را خلاصه کرد: قرآن و روایات دوستی خاندان رسول اکرم (ص) و اهل بیت (ع) را بر مسلمانان واجب کرده است. روشن است که دوستی لوازمی دارد و محب صادق، کسی است که شرط دوستی را – چنان که باید و شاید- به جا آورد. یکی از مهم ترین لوازم دوستی، همدردی و همدلی با دوستان در مواقع سوگ با شادی آنان است (منتخب میزان الحکمة 170)
از آنجا که در فرهنگ شیعی، گریه باید از سر معرفت و شناخت باشد همدردی با آن عزیزان، در واقع باید از سر معرفت و شناخت باشد همدردی با آن عزیزان، در واقع یادآوری، فضایل، مناقب و آرمان های آنان بوده و بدین شکل، آدمی را به سمت الگوگیری و الگوپذیری از آنان سوق می دهد.
فردی که با معرفت برای امام حسین گریه می کند شعور و شور، شناخت و عاطفه را درهم می آمیزد و در پرتو آن، انگیزه ای قوی در او پدیدار گشته و هنگام خروج از مراسم عزاداری مانند محبی می شود که فعال و شتابان، به دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است.
گریه بر اهل بیت (ع) در واقع با یک واسطه زمینه را برای حفظ آرمان های آنان و پیاده کردن اهداف آنها فراهم می سازد.
کسی نمی تواند منکر این حقیقت شود که نسل جدید در سنین کودکی، در مجالس عزاداری بافرهنگ اهل بیت (ع) آشنا می شوند. به راستی عزاداری و مجالس تعزیه. یکی از عناصر و عوامل برجسته ای است تا آموزه های نظری و عملی امامان راستین، به نسل های آینده منتقل شود. مراسم عزاداری و گریه، به دلیل قالب و محتوا، بهترین راه برای تعلیم و تربیت نسل جدید و آشنایی آنان با گفتار و کردار اهل بیت (ع) است.
باید گفت که انسانها نسبت به یکدیگر وابستگی هایی دارند و آن وابستگی ها، افراد را به هم مأنوس تر و مرتبط تر می کند و گسستن و جداشدن از آنها دل را می شکند و اشک انسان را جاری می سازد که از جمله آن وابستگی ها می توان به چند نمونه اشاره کرد:
وابستگی ذاتی
همچنان که دو عضو در یک بدن به هم پیوند دارند، دو انسان هم به دلایلی به هم وابسته می باشند احساس یگانگی وجودی منشأ گریه ما بر حسین (ع) است، وقتی می شنویم که حوریان بهشتی در عالمی که جای غم نیست برای حسین عزادار و مغمومند. زمانی که می بینیم تمام جن و ملک بر آدمیان گریه می کنند و عزادار حسین (ع) هستند، به این نتیجه می رسیم که آری این گریه ما از روی پیوند ذاتی با آن بزرگوار است. این همان است که امام صادق (ع) نیز از نگاهی تکوینی به آن اشاره کرده است:
شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا یحزنون لحزننا و یفرحون لفرحنا (بحار ج 26 ص 130): شیعیان ما از آب و گل ما سرشته شده اند و در غم ما محزون و در شادی ما شادند.
و با سخن امیرالمومنان که فرمود:
ان الله تبارک و تعالی-اختارنا و اختار لنا شیعة ینصروننا و یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا و یبذلون اموالهم و انفسهم فینا اولئک منا و الینا (خصال ج 2 ص 635): خداوند ما را برای خود برگزید و برای ما شیعیانی اختیار کرد که اهداف بلند ما را یاری می کنند. در شادمانی ما شاد و در اندوه ما اندوه ناکند. جان و مال خویش را در راه اهداف و توصیه های ما نثار می نمایند. به راستی که آنها از ما هستند و به سوی ما می شتابند (بحار ج 10 ص 51)
وابستگی حقوقی
اگر بدانیم و مطلع شویم کسی که حقی بر گردن ما دارد مانند پدر و مادر یا معلم یا رهبر حقش ضایع شده و به او ستم روا داشته شده و مظلوم واقع شده به دلیل آن حقی که بین ما و او است دل می شکند و به حال او رقت پیدا می کنیم. امام حسین بر ملت ما و همه مسلمانان و شیعیان حق بزرگی دارد. امام بر ما حق حیات معنوی دارد. ما شیعه ایم و شیعه یعنی مسلمان و مومن به ولایت اهل بیت که همان اسلام کامل و جامع است و این نیست جز با ایثار حسین (ع). حسینی که در تمامی امر مبارکش و به خصوص در عاشورا هر چه داشت برای عزت و سربلندی ما فدا کرد.
امام حق پیشوایی و امامت دارد. اگر امام حسین و شهادت او نبود، شیعه همان گروه مظلومی بود که بر روی منبرها و در سخنرانی ها به یاد تهمت و افترا گرفته شده بود و به مولای او و مکتب شیعه علناً ناسزا می گفتند. حتی در قنوت نماز سبّ به علی می نمودند و این پیشوایی شجاعانه امام حسین بود که تشیع و اسلام را نجات داد و همو بود که در روز عاشورا فرمود:
ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیا سیوف خذینی (لهوف سید بن طاووس 346): اگر دین خدا جز با ریختن خون من پابرجا نمی ماند، پس ای شمشیرها مرا بگیرید.
وابستگی وجدانی
غیر از حقوقی که گذشت، حقوق دیگری از قبیل حق اسلام، حق حیات، حق عزت و سربلندی از ناحیه امام حسین بر گردن ما می باشد که وابستگی وجدانی را برای ما ایجاد می کند. کدام وجدان بیدار است که رفتار ضدانسانی جنایتکاران بنی امنیه نسبت به پاک ترین انسان های روی زمین را بشنود و اشکش جاری نشود، آن هم ستمی از نوع آنچه در کربلا اتفاق افتاد.
در دستورات اسلام چنین آمده که بزرگان و بزرگ زادگان را احترام کنید. می گویند رسول اکرم (ص) جامه خویش را برای نشستن عدی بن حاتم که آن زمان هنوز اسلام نیاورده بود، انداخت تا روی آن بنشیند و فرمود: اکرموا عزیز قوم ذلّ. (بحار ج2 ص44). بزرگ مردی که شکست خورده است را گرامی بدارید.
آیا کدامین سرشت بیدار است که بشنود در کربلا عزیزترین عزیز پیامبرش را در محاصره ددمنشان درآورده اند و حتی به او و سخنان او طعنه زده اند و پس از کشته شدن او و عزیزانش، آنها را بدون غسل و کفن رها کرده اند و بر کشتگان خودشان نماز خواندند. اما بر پیکر نماز مجسم یعنی حسین (ع) اسب تاختند و خیام حرم او را غارت کردند و پس از آن فرزندان صغیر و کبیر او را به اسارت بردند و در بین راه به آنها که سمبل آقایی و عزت بودند، صدقه روا داشتند. آیا این غم بزرگ، اشک انسان را جاری نمی کند؟
وابستگی عاطفی و احساسی
با یادآوری واژه هایی از قبیل محرم، کربلا، عاشورا، عطش، آب فرات، شهادت، مقتل، خیام حرم و ... اشک انسان ناخداگاه جاری می شود و این به خاطر عاطفه سالم مسلمانان و ربط آن با امام رئوفی چون حضرت حسین بن علی (ع) است. خود حضرتش فرمود: او سمعتم بشهید او غریب فاندبونی (نفس المهموم ص 487)
کدام بی وفایی است که این همه فداکاری حسین بن علی (ع) نسبت به خودش را بداند و بر مصائب منحصر به فرد او و خاندانش گریان نشود.
مردی به نام داوود رقیّ گفت: در محضر امام صادق (ع) بودم. دیدم آن حضرت آب نوشید و چشمانش پر از اشک شد و فرمود: چقدر نام و یاد حسین در زندگی غمبار و گلوگیر است. من آب سرد و گوارایی را نمی نوشم جز اینکه او را به یاد می آورم. (بحار ج 44 ص 303)
خود اباعبدالله فرموده اند: «شیعتی مهما شربتم ماء عذب فاذ کرونی (بحار ج 44 ص 378).
می توان گفت که علقه و علاقه دائمی و نسل اندر نسل شیعه با سالار شهدا زمینه ای ماندگار برای گریه بر سیدالشهداست.
منبع: شفقنا
افزودن دیدگاه جدید