یلدا بدون اینترنت!
مناسبتهای رفت و آمد دار، همیشه بازار شوخی با رمز خط اینترنت را داغ میکند؛ فامیل همان جلوی در که میرسند قبل از در آوردن کفشها و ماچ و بوسه، رمز خط اینترنت را میخواهند و بعد هم باید با منت و التماس قانع شوند که گوشی را زمین بگذارند و لیوان چای را از روی سینی بردارند. بچهها که به هم میافتند به جای دبرنا و منچ و مارپله، با تبلتهای مد روزشان بازی آنلاین میکنند، آقایان و خانمها هم چند تا چند تا دور همی جوکهای جدید را از کانالهای تلگرام برای هم میخوانند، عکسهای اینستاگرام دوستانشان را به هم نشان میدهند و برای همدیگر پند و موعظههای اخلاقی بدون منبع ارسال میکنند.
این هم شده است گردهمآیی خانوادگی، وسط چککردن موبایلها و نشاندادن تبلتها به همدیگر، اگر بشود دور میز شام و ناهاری هم مینشینیم و از دستپخت میزبان و گرانی اقلام مصرفی و اخبار بازیگرهای مشهور حرف میزنیم؛ بعد دوباره برمیگردیم سروقت گوشیها!
از مهمانی هم که برمیگردیم، چیزی بیشتر از همان حرفهای تلگرامی نداریم که برای همدیگر بزنیم، انگار خیلی فرقی ندارد که بین دیوارهای خانهی خودمان نشسته باشیم یا دیوارهای خانهی فامیل، ما که به هر حال سرمان گرم گوشیهای موبایل است.
معلوم است که تکنولوژی رابطهها را آسانتر کرده است و کمک میکند مردم زودتر از حال هم باخبر شوند، اما یک وقتهایی هم کارش این قدرها خوب نیست، "سستکوشی" که میگویند همین است. وقتی فعالیت در شبکههای مجازی برای ما آن قدر جدی میشود که جای فعالیت در دنیای واقعی را میگیرد، به فرستادن شوخی و عکسهای جالب برای بچههای فامیل قناعت و فکر میکنیم که رابطهمان با آشنایان بهتر است، چون میدانیم آخرین باری که به پیامرسان شان نگاه کردهاند چه ساعتی از شب بوده و برای خبرها و عکسهایی که برایشان فرستادهایم، شکلک تشویق و لایک فرستادهاند.
اینها البته بد نیست، تکنولوژی برای آدمهای تنها، برای آدمهایی که از خانوادهشان دور هستند، برای آنها که خیلی در فاز داشتن رابطههای از نزدیک و صمیمی نیستند، و البته برای درونگراها، میتواند کمککننده باشد، تکنولوژی این روزها میتواند ابزاری باشد که ما را مدام از همهی اخبار روز مطلع نگه دارد و به ما در تصمیمگیری در مورد انتخابهایمان کمک کند، به ما در مورد انتخاب فیلم و تئاتر و کتابهای بهتر کمک کند، و یارمان باشد که لحظههای خوبمان را با دیگران به اشتراک بگذاریم، اما قبل از همهی اینها، لابد لازم است که ما چیزی برای به اشتراکگذاشتن داشته باشیم؛ عکسی از یک دورهمی خانوادگی، یادگار وقتی که کنار بزرگترها از خاطرهی عروسی و عزا حرف میزدیم، اولین باری که نوزاد تازه به دنیاآمدهای را در یک جمع خانوادگی دیدیم، نشستن کنار مسافری که از یک سفر طولانی برگشته، دیدن یکی از اقوام، که چند وقتی بود حال خوشی نداشته، دست به دست کردن گلهای انار و پرهای پرتقال، دور هم صبح کردن شبهای سرد طولانی.
به اشتراک گذاشتن چیزها در فضای مجازی، بخش مهمی از زندگی آدمهای قرن بیستم و یکم است، اما هنوز فضای واقعی وجود دارد، و هنوز فضای واقعی است که فضای مجازی را تغذیه میکند، برای این که در سالهای سال بعد، چیزی داشته باشیم که روی حسابهایمان در شبکههای اجتماعی به بچههایمان نشان بدهیم، امروز باید آن چیزها را در کنار هم بسازیم. میشود از همین شب یلدا شروع کرد؛ خیلیها امسال تصمیم گرفتهاند که این کار را بکنند و این ایده را در شبکهها مجازی به اشتراک گذاشتهاند؛ فقط همین یک شب، شاید اگر اینترنت را قطع کنید، کشف کنید که خانوادهتان هم آدمهای جالبی هستند!
ایسنا - فاطمه کریمخان
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید