حجت الاسلام والمسلمین سید حسن خمینی در ادامه دیدار اعضای شفقنا با بیان اینکه به وجود آمدن فقه ناشی از بیکاری نیست بلکه برای لزوم پاسخ دادن به سوالات متعددی است که مرتب به وجود می آیند گفت: سوالاتی پرسیده می شود که یا باید به آنها پاسخ داد یا در جواب گفت "نمی دانم" که خود این نمی دانم، نحله بسیار بزرگی در میان اهل سنت است، البته در حوزه کلام نه در فقه.
به گزارش سیتنا، سیدحسن خمینی در گفت وگو با شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) با بیان اینکه در حوزه کلام، جریانی بسیار قوی وجود دارد که می گوید "نمی دانم"، ادامه داد: این جریان از پیروان اهل حدیث هستند و معتقدند لزومی ندارد به هر مطلبی پاسخ دهند. معروف است مالک بن انس که مالکیه به او منسوب هستند روی منبر نشسته بود، از او پرسیدند اینکه می فرمایید "الرحمن علی العرش الستوی" یعنی چه؟ گفت "رحمان که معلوم است یعنی خدا؛ عرش هم معلوم است. معنای استوی هم که معلوم است، سوال هم بدعت است." این مساله امروز خنده دار به نظر می رسد در حالی که یک مکتب فکری پشت آن وجود دارد؛ مکتب فکری آن این است که اگر در حوزه کلام وارد سوال و جواب شوی، به همان تفرقات حوزه فقه می انجامد؛ همین که هست را بپذیرید و بیش از این چون و چرا نکنید.
او با اشاره به ظهور گروه هایی به نام "أرایتیون" در صدر اسلام، اظهار کرد: "أرایت" به این معناست که عقیده ات چیست؟ و یکی از عناوین مهم در دایرةالمعارف ها نیز هست. این گروه یعنی أرایتیون با مطرح کردن سوالات فرضی یکی از عوامل فربه شدن فقه و کلام هستند و از عوامل نقار نیز بوده اند. سوالات فرضی آنها اختلافات بسیاری ایجاد می کرد، جدایی معتزله از حسن بصری که پس از این جدایی، معتزلی شدند و اختلافات خوارج از این موارد بود. سوالات آنها شبیه برخی سوالات امروزی است مثل این که "اگر رفتیم ماه باید به کدام سمت نماز بخوانیم؟" در جواب دادن به سوالات اینچنینی به دلیل وجود نگاه های مختلف و اینکه پیامبر(ص) که در رابطه با این مسایل فرضی چیزی نگفته بودند، نزاع هایی صورت می گرفت.
بسیاری از اختلافات روزگار ما به سادگی دعواهای ایجاد شده توسط ارایتیون است
او ادامه داد: با نگاه به تاریخ صدراسلام ممکن است بسیاری از وقایع، به نظر خنده دار بیاید مثلا می دانید چه تعداد انسان کشته شده است برای اینکه آیا این قرآن، مخلوق است یا قدیم؟ که به آن "قضیه محنت" گفته می شود. محنت به معنای امتحان است. مساله ای که این همه انسان برای آن کشته شده اند به نظر ما این که قرآن مخلوق باشد یا قدیم دردی از کسی دوا نمی کند؛ این قضیه ظاهر آن است و یک نظام فکری در پشت آن وجود دارد. یک مثال خوب برای آن این است که مثلا هر رییس جمهوری در آمریکا باید و موظف است موضع خود را نسبت به سقط جنین مشخص کند زیرا این موضوع به یک مساله بنیادی فلسفه اخلاق تبدیل شده است؛ در حالی که در جامعه ایران درک درستی از این سوال در آنجا وجود ندارد و از نظر مردم مسایل مهم تر از آن هست که هنوز حل نشده است. هر سوال نشانگر نظام فکری پشت آن است.
سیدحسن خمینی، قریب به اتفاق نظام های فقهی متعدد موجود را لازمه طول زمان اسلام دانست و افزود: تقریبا همه مسلمان ها از نظر تاریخی، تکثر فقهی درون مذهبی را پذیرفته اند یعنی همه مسلمان ها قبول داشته اند که مثلا اگر فردی سنی باشد می تواند فقه های متعددی داشته باشد که دایره آن متفاوت است. اگر فردی شیعه باشد نیز می تواند در چارچوب شیعه اختلافات و اجتهاداتی داشته باشد به این معنا که این چارچوب را بپذیر و در درون آن اجتهاد کن. آنچه پذیرفته نشده است، اختلافات مذاهب با یکدیگر است که هم در اختلافات مذهبی و هم در اختلافات فقهی حق و باطل مطرح است، با این تفاوت که در حوزه درون مذهبی، اختلافات پذیرفته شده و دارای مشروعیت است.
فرد عادل، فردی است که گناه و تخلف عمدی نمی کند
او با بیان اینکه درست است که در مشروعیت درون فقهی نیز تخطئه وجود دارد اما افراد، نظرات متفاوت یکدیگر را موجب گناهکار بودن دیگری نمی دانند، تصریح کرد: افراد در اختلافات درون فقهی پیش آمده، دیگری را خطاکار می دانند. عدالت به معنای عدم خطا نیست بلکه به معنای عدم گناه است؛ کسی که معصوم است خطا نمی کند نه کسی که عادل است. فرد عادل، فردی است که گناه و تخلف عمدی نمی کند اما ممکن است اشتباهاتی نیز داشته باشد.
یادگار امام (ره) با اشاره به اینکه افراد در اختلافات کلامی پیش آمده یکدیگر را تخطئه به گناه می کنند،به شفقنا گفت: همانطور که گفته شد هنگامی که فقها در درون حوزه اسلام نظرات مختلف دارند، همدیگر را خطاکار محسوب می کنند زیرا اگر معتقد باشند که هم خود درست می گویند هم دیگری، نشان دهنده دوپهلو بودن واقعیت است که به چنین حالتی "منطق فازی" می گویند. در صورتی که چارچوب نظام فقهی ما منطق فازی نیست یعنی یا درست یا غلط است و شق ثالث ندارد؛ نمی تواند هم درست و هم غلط باشد یا دو متناقض، هر دو درست باشند. منطق فازی در عرفان می تواند وجود داشته باشد.
او با بیان اینکه در مباحث برون مذهبی، افراد یکدیگر را تخطئه به گناه می کنند، اظهار کرد: همه مذاهب کلامی معتقد هستند مذهب خود آنها حق است بنابراین هنگامی که یکدیگر را نفی می کنند مثل نفی درون فقهی نیست که صرفا بگویند شما خطاکاری بلکه او را گناهکار می دانند و در نتیجه از عدالت، ساقط و مذهب او غلط می شود. پلورالیست های جدید این نکته را هدف قرار می دهند یعنی می گویند "نه! هم تو درست می گویی هم من، تکافوی ادله شده است و واقعیت، قابل دسترسی نیست؛ ممکن است شما درست بگویی ممکن است من درست بگویم". که البته این قول از جهاتی اشکال فلسفی دارد اما امروز وارد نقدهای آن نمی شویم.
فقه شیعه دامنه ای تحلیلی از واقعیت دین است
سیدحسن خمینی در ادامه گفت گو با شفقنا، فقه شیعه را دامنه ای تحلیلی از واقعیت دین دانست و افزود: هنگامی که گفته می شود یک دامنه، یعنی تنها یک تحلیل نیست زیرا در درون این فقه، اخباری و اصولی وجود دارد، اصولی های آن انواع و اقسام دارند و... زمانی که در این بحث از شیعه صحبت می شود منظور ما شیعه امامیه یا اثنی عشری است. تعریف شیعه به دلیل وجود تعاریف مختلف، سخت است و نمی توان تعریف روشنی از آن ارائه داد. زیدی ها نیز وجود دارند اما آنها از دید ما به عنوان شیعه امامیه، تخطئه مذهبی دارند نه تخطئه فقهی. در دایره فقه، خود فقیه در برخی موقعیت ها توقف می کند و می گوید ممکن است "اشتباه کنم" و بسیاری محل ها می گوید "نمی دانم". معنای روشن احتیاط واجب که در رساله ها به آن اشاره می شود یعنی فقیه می گوید "من در این مساله حکم خدا را نمی دانم."
او ادامه داد: به همین دلیل است که گفته می شود در مورد احتیاط واجب یا باید احتیاط کرد یا می توان به فالاعلم رجوع کرد زیرا دیگر خروج از دیدگاه این آقا، خروج از نظر عالم نیست، یعنی چون احتیاط آن فقیه از باب ندانستن است می توان در این مورد خاص به افراد دیگر مراجعه کرد. فقیهی که وارد بحث می شود دامنه ای را بیان و حکایتی از واقع می کند یا می گوید می توانم یا می گوید نمی توانم. تمام بحثی که تاکنون مطرح شد مبنای اصولی است به این که به واقع می رسیم و گرنه مبنای اصولی دیگری وجود دارد که به طور کلی چینش این بحث و هر چه تا این لحظه گفتیم را تغییر می دهد و آن این است که اصلا ما کاری به واقع نداریم و به حجت توجه می کنیم که خود، بحث جدیدی است.
او مجموعه شکل گرفته فعلی را دارای تکثری بسیار خواند و تصریح کرد: یعنی تقریبا هیچ مساله ای پیدا نمی شود که خود فقها در آن اختلاف نداشته باشند اگر روی همه اینها حرف زده شود، عملا هیچ نتیجه ای به دست نمی آید بنابراین باید قطاع خاص و کوچکی از آن را برداشت مثلا گفت اصولی نه اخباری که خود اصولی ها نیز دایره بسیار وسیعی می شوند؛ دوباره باید قطاع را کوچک و کوچک تر کرد.
انقلاب و نظام اسلامی با نگاه فقهی خاص امام خمینی(ره) پدید آمد
یادگار امام با بیان اینکه انقلاب و نظام اسلامی با یک نگاه فقهی خاص پدید آمده است، گفت: این نگاه فقهی، نگاه فقهی امام است و این فقه، وحدت رویه قضایی و حکومتی لازم دارد که آن وحدت رویه را پیدا کرده است. این مساله به این معنا نیست که در درون خود این فقه امکان اجتهاد وجود ندارد یعنی می توان فقه امام را به عنوان یک نگاه از واقعیت لحاظ کرد که باز ممکن است نگاهی که آن فقه از واقعیت تبیین می کند با ایجاد سوالات جدید، دوباره در آن دو نگاه پدید آید.
سیدحسن خمینی با تاکید بر اینکه رویه فوق الذکر در اجتهاد، خودمتناقض نیست، توضیح داد: فقه امام، یک فقه است و ایشان خود دو شخصیت دارد؛ یک شخصیت امام، فقیه و دیگری مجری فقه خود است. معمولا کمتر خود ایدئولوگ ها مجری بوده اند. جنس حوزه اجرا از قضایای خارجیه و تاریخی است. صحت و بطلان در قضایای خارجیه به تحلیل عقلی نیست بلکه به تطابق قضایای خارجیه با واقع است. به عنوان مثال امروز گفته می شود مدرس این را گفت یا نگفت، این یک قضیه خارجیه است. کار او غلط بود یا درست، با نتیجه اش باید مقایسه شود. شاه عباس در سال فلان که جنگ کرد، توفیق داشت یا نداشت؟ برای پاسخ به چنین سوالاتی باید تحلیل خارجی کرد.
او افزود: اما صحت و سقم یک قضیه در نظام فکری به پارادوکسیکال بودن آن است و اینکه در عالم خارج چه نتیجه ای می دهد، صحت و سقم قضیه نیست. بطلان یک نظام فکری به این است که تناقض در صدر و ذیل داشته باشد. اگر در درون این نظام فکری تناقضی پیدا شد، شاید خود آن خود را اصلاح کند اما اینکه در دوره ای اجرای اشتباهی دارد به نظام فقهی ارتباطی ندارد؛ چه بسا مجریان خوبی بودند از مکاتب بد یا بالعکس مکاتب خوبی بوده اند که مجریان بدی داشته اند.
فضای وب، فضای مؤدبانهای نیست
سیدحسن خمینی در ادامه به پاسخ پرسشی در ارتباط با اخلاق در فضای مجازی پرداخت وبه شفقنا گفت: متاسفانه فضای وب، فضای بی ادبی است. من از سایت های خارجی اطلاع ندارم ولی قطعا آنها هم این گرفتاری را دارند. یکی از علت های آن این است که افراد در فضای وب تبدیل به شخصیت های مجازی می شوند و هنگامی که شخصیت مجازی شد، از حالت شخصی که می خواهد مردم او را خوب ببینند و خوب بدانند خارج می شود. یکی از مواردی که موجب سالم ماندن جامعه می شود، این است که انسان ها دوست دارند دیگران آنها را خوب بدانند؛ این یک نعمت خدادادی است و به همین دلیل افراد حتی اگر بیماری های بسیاری در درون و روح خود داشته باشند، برای اینکه از سوی جامعه طرد نشوند تلاش می کنند خود را در برابر دیگران فردی هنجارمند و مودب نشان دهند.
او با ارائه مثالی بیان کرد: مودب بودن یعنی رعایت کردن آداب اجتماعی، به فرض فرد مسنی وارد اتوبوس می شود و آن شخص نوعی با وجود اینکه تمایل ندارد اما به دلیل سنگینی نگاه جمع، از جای خود بلند می شود و جای خود را به او می دهد. بنابراین بسیاری از تن دادن های انسان ها به هنجارهای اجتماعی که همان ادب باشد به این دلیل نیست که در درون خود متخلق هستند که ای کاش این گونه باشد، درصدی از آن به خاطر همان است که پیش از این گفته شد اما در فضای وب، شخصیت مجازی درست می شود که از این گرفتاری خارج است زیرا با نام دیگری وارد شده است. این ناشناس بودن موجب بروز پیدا کردن آنچه ورای این ادب ظاهری وجود دارد خواهد شد.
عدم رعایت ادب ظاهری نتیجه فضای مجازی است
تاکید بر لزوم مقابله با بد اخلاقی در فضای وب
یادگار امام عدم رعایت ادب ظاهری را نتیجه فضای مجازی خواند و با تاکید بر لزوم مقابله با بد اخلاقی تصریح کرد: باید دانست که بدی به خود ما بازگشت می کند. در فضای مجازی، حتی اگر به شخصیت مجازی فرد توهین نیز بشود ناراحت نمی شود زیرا او را خود نمی داند، با زبان او دشنام می دهد و به او هم که دشنام می دهند متاثر نمی شود چون هم او هست و هم او نیست. ممکن است به تدریج همین بازخورد در آینده به شخصیت های حقیقی آنها در جامعه نیز تسری پیدا کند.
او با اشاره به آیه "لاتتخذو الیهود و النصری اولیاء..." در قرآن کریم، توضیح داد: این توصیه خداوند یک علت دقیق عقلی دارد زیرا به مرور زمان قبح اعمالی که آنها مرتکب می شوند، مانند مصرف مشروب، در ذهن شخص می شکند زیرا حُسن آن انسان، آن قبح را پوشش می دهد یعنی مثلا با خود می گوید این فرد نماز نمی خواند اما انسان خیلی خوبی هم هست در صورتی که حسن این فرد می تواند ناشی از مسایل دیگری باشد و باید بین کار آن شخص و خود او تمایز قایل شد.
هزینه های حضور با شخصیت حقیقی در فضای مجازی باید کاهش پیدا کند
سیدحسن خمینی با تاکید بر اینکه متاسفانه فضای وب فضای بسیار بی ادبی است، گفت: هر جا هم که افراد بتوانند با شخصیت های مجازی حضور پیدا کنند این مساله بدتر می شود؛ یکی از راه های مقابله با این بی ادبی موجود، این است که دامنه حضور شخصیت های حقیقی را افزایش دهند، یعنی هزینه اینکه اشخاص با شخصیت حقیقی خود وارد فضای مجازی شوند تا این اندازه بالا نرود که مجبور شوند سراغ حالت شخصیت های مجازی بروند. باید به دنبال راه های دیگر نیز بود اما در حال حاضر باید این این درد را شناخت و پذیرفت. درد این است که فضای وب فضای مودبانه ای نیست و ما به عنوان انسان هایی که با چنین فضایی که لازمه زندگی ماست، مواجه هستیم و نمی توان آن را حذف کرد. به عنوان یک ایرانی، یک مسلمان یا یک متخلق باید در این راستا تلاش کنیم.
او افزود: مطرح کردن این بحث، توصیه و تلنگر به دیگران و اینکه همه باید تلاش کنند و به آن بپردازند تا مورد توجه جامعه قرار گیرد خود، گامی به جلو خواهد بود.
تاثیرگذاری یک رسانه الزاما به تعداد بازدیدکنندگان آن نیست
یادگار امام با بیان اینکه تاثیرگذاری یک رسانه الزاما به رتبه او در رتبه بندی های جهانی یا تعداد بازدیدکنندگان آن نیست، تصریح کرد: چه بسا سایت هایی هستند زرد اند که رتبه بسیار بالایی نیز دارند البته رسانه ها به این مساله نیز باید توجه کنند و حتما اینکه سه نفر حرف را بشنوند بهتر از شنیدن دو نفر است اما تاثیرگذاری الزاما به این موضوع ارتباط ندارد. تاثیرگذاری این است که با افراد مختلف ارتباط برقرار شود و سایت شفقنا تبدیل به پایگاه بین المللی همکاری های مختلف شود و تنها یک سایت نباشد. هر خبرنگار باید تبدیل شود به "یک سایت مولد خبر شیعه".
او در پایان در خصوص کمرنگ شدن فعالیت برخی سایت ها و خبرگزاری های داخلی بیان کرد: شاید اداری شدن ناشی از گذر زمان و پیرشدن مجموعه ها دلیل این کمرنگ شدن فعالیت ها باشد، اما به تدریج که سیستم اداری شد و از شکل کار دلی خارج شد تاثیرگذاری خود را از دست می دهد. این امر - یعنی کار کردن با دل - مستلزم این است که فضای صمیمی و دوستانه در محیط حاکم باشد.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید