کدخبر :276152 پرینت
20 دی 1401 - 09:58

کاپشن بچگانه اسرار جنایت را فاش کرد

حدود دو ماه قبل مردی به اداره پلیس رفت و خبر از ناپدید شدن برادرش داد.

متن خبر

به گزارش سیتنا، وی در توضیح ماجرا گفت: برادر 37ساله‌ام متاهل است و یک فرزند پسر دارد و آخرین بار برای خرید کاپشن برای پسرش از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. آنطور که همسرش می‌گوید آن روز برادرم به یک فروشگاه رفته و حتی عکسی از یک کاپشن بچگانه که خریده بود برای همسرش فرستاده ولی دیگر به خانه برنگشته است. این در حالی بود که به همسرش گفته بود تا چند دقیقه دیگر به خانه بر می‌گردد. ما در این مدت همه‌جا را به‌دنبال برادرم گشتیم اما وقتی اثری از او پیدا نکردیم، تصمیم گرفتیم از پلیس کمک بگیریم.

24ساعت بعد

پرونده‌ای درباره ناپدید شدن مرد جوان تشکیل شد و گروهی از مأموران اداره چهارم پلیس آگاهی تهران، جست‌وجو برای یافتن ردی از وی را شروع کردند. درحالی‌که تحقیقات پلیس آغاز شده بود، 24ساعت بعد، برادر او مجددا راهی اداره آگاهی شد و اطلاعات تازه‌ای در اختیار تیم تحقیق قرار داد. وی گفت: برادرم ساعتی قبل به همسرش پیامی فرستاده که نوشته که در جریان ناآرامی‌ها توسط پلیس دستگیر شده و گفته که نگرانش نباشیم. تیم تحقیق به دستور قاضی محمدتقی شعبانی بازپرس دادسرای جنایی تهران به بررسی‌های ویژه پرداخت اما مشخص شد که فردی با مشخصات مرد گمشده توسط نیروهای انتظامی بازداشت نشده است. حتی در استعلام از از مراکز درمانی و پزشکی قانونی نیز هیچ ردی از این مرد به‌دست نیامد. در ادامه تحقیقات مأموران متوجه شدند که مرد گمشده از مدت‌ها قبل با همسرش دچار اختلافاتی شده و مدام با یکدیگر درگیری داشتند. این مسئله می‌توانست به ناپدید شدن مرد جوان ربط داشته باشد و این فرضیه که همسر وی به پلیس دروغ گفته است، مدنظر قرار گرفت. در این شرایط بازپرس جنایی دستور بازرسی خانه مرد گمشده را صادر کرد.

کاپشن نو

ماموران پلیس به خانه مرد گمشده رفتند و در جریان بازرسی آنجا، کاپشن بچگانه‌ای را دیدند که کاملا نو بود. اما مهم‌تر این بود که این کاپشن برای مأموران آشنا بود. در ادامه مشخص شد که این همان کاپشنی است که مرد گمشده از فروشگاه خریده و عکسش را برای همسرش فرستاده و پس از آن ناپدید شده بود. این یعنی وی پس از خرید کاپشن به خانه برگشته و همسرش به پلیس دروغ گفته است. زن جوان به دستور بازپرس پرونده بازداشت شد و در ادامه مشخص شد که وی به تازگی با مردی به نام بهنام که در زمینه فروش پوشاک فعالیت داشت، در تماس بوده و با وی ارتباط داشته است. زن جوان تحت بازجویی قرار گرفت و مدعی شد که بهنام، همسایه‌شان است که فروشگاه پوشاک دارد؛ کاپشن بچگانه را هم وی برای پسرش آورده و شباهت این کاپشن با عکسی که شوهرش برای او فرستاده بود، اتفاقی است.

حل معما

درحالی‌که زن جوان مدعی بود از سرنوشت شوهرش بی‌خبر است، بهنام، مرد همسایه نیز بازداشت شد. وی گرچه اصرار داشت که خبری از مرد گمشده ندارد اما ضد ‌و نقیض‌گویی‌هایش موجب شد تا بازپرس جنایی به او مشکوک شود. به این ترتیب بازجویی از او ادامه یافت تا اینکه دیروز اسرار جنایت مسلحانه‌ای را که مرتکب شده بود فاش کرد. وی گفت: از وقتی با خانواده مقتول آشنا شده بودم، زن مدام از اختلافاتش با شوهرش می‌گفت و آنقدر از او بد گفت که تصمیم گرفتم جان شوهرش را بگیرم. متهم ادامه داد: من مدتی قبل زیرزمین خانه‌ای قدیمی را اجاره و در آنجا یک انباری مخفی ساخته بودم که گاهی شب‌ها در آنجا می‌خوابیدم و برای نگهداری از پوشاک از آن استفاده می‌کردم. روز حادثه مقتول را به بهانه شراکت و معامله کاری به آنجا کشاندم. از طرفی یک کارگر استخدام کرده و از او خواستم تا به عمق دو متر و نیم، زیرزمین خانه قدیمی را حفر کند. آن روز مقتول را داخل گودالی که حفر شده بود انداختم و با شلیک 3گلوله به زندگی‌اش پایان دادم. سپس روی جسد خاک ریختم و گودال را پر کردم تا اسرار این جنایت برای همیشه سربه مهر باقی بماند. صبح دیروز و پس از اقرار متهم، بازپرس جنایی به همراه تیمی از مأموران پلیس آگاهی تهران راهی محل حادثه شدند و جسد مقتول را از دل زمین بیرون کشیدند. به این ترتیب برای متهمان این پرونده قرار قانونی صادر شد و تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.

انتهای پیام

برچسب ها

نظرات خود را با ما درمیان بگذارید

افزودن دیدگاه جدید

کپچا
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.