آدم سرمایهدار به جای دلار، مجسمه پرویز تناولی را بخرد
محمود نورایی روزنامهنگار و منتقد هنری در نشست تحلیل و بررسی حراج تهران از منظر اقتصاد و هنر امروز گفت: «وقتی که دلار صد تومان گرانتر شود، یعنی از جیب من و شمایی که اینجا نشستهایم و تک تک ایرانیان پولی برداشته میشود. ولی اگر اثر آقای تناولی نه ۱۴ میلیارد، بلکه ۱۰۰ میلیارد تومان هم فروش میرفت، هیچ اتفاقی برای ما نمیافتد.»
به گزارش ایسنا، محمود نورایی روزنامهنگار و منتقد هنری در این نشست به سوالی درباره افزایش قیمت ها در حراج پانزدهم که واکنشهای مثبت و منفی به همراه داشت، پاسخ داد. او با اشاره به این نکته که حراجیها بهعنوان یک نهاد اقتصادی تعریف جدیدی را برای هنر بهوجود آوردهاند، پاسخ داد: «وقتی ما به حراج تهران و جهش قیمتها میرسیم، باید شرایط جامعه خودمان را در نظر بگیریم. امروز جامعه ما یک جامعه سرمایهداری محسوب میشود که حراج تهران آن را رقم نزده است. حراج تهران یک فعالیت تجاری است که ابعاد هنریاش در جایگاه دوم قرار میگیرد. ما در جامعهای زندگی کنیم که پولهای فراوانی در آن وجود دارد.»
نورایی همچنین اضافه کرد: «اینکه این پولها چطور بهدست میآیند، فهمیدنش کار ما نیست که بدانیم چرا بدست میآید. ولی ما میتوانیم برای اینکه این پولها در اقتصاد جامعه تأثیر داشته باشند، فعالیت تجاری تعریف کنیم. این فعالیت تجاری امروز با حراج تهران اتفاق افتاده است. ما قبلا خیلی شفاف نمیدانستیم که چه اتفاقی در زیر لایه هنر و گالریها درحال رخ دادن است. امروز حراج تهران بهعنوان یک فعالیت تجاری اتفاقا کاری که دارد انجام میدهد، یک کار درست اقتصادی است که سرمایهها را به گردش درمیآورد.»
او با اشاره به این نکته که برخی فعالیتهای اقتصادی بر اقتصاد جامعه تأثیر منفی دارند، تصریح کرد: «بر فرض مثال امروز هرکسی که یک سرمایه کوچکی داشته باشد، فکر میکند باید از آن درآمد داشته باشد و اولین کاری که میکند این است که به سراغ کالاهای تورمی میرود و مثلا دلار خریداری میکند. برگردیم به جایگاه هنر. امروز اگر شما یک اثر هنری خریداری کنید، پولی که بابت آن پرداخت میکنید هیچ تأثیر منفیای بر اقتصاد جامعه ندارد؛ بلکه یک سرمایهگذاری مطمئن است. آدم سرمایهدار میتواند به جای خرید دلار به قیمت ۱۴ میلیارد تومان مجسمه پرویز تناولی را بخرد.»
نورایی اضافه کرد: «وقتی که دلار صد تومان گرانتر شود، یعنی از جیب من و شمایی که اینجا نشستهایم و تک تک ایرانیان پولی برداشته میشود. ولی اگر اثر آقای تناولی نه ۱۴ میلیارد، بلکه ۱۰۰ میلیارد تومان هم فروش میرفت، هیچ اتفاقی برای ما نمیافتد. برای همین وقتی به ساختار حراجها در ایران نگاه میکنیم، باید به این موضوع توجه کنیم. این ساختار اتفاقا ساختاری است که جامعه بازرگانی هلند در قرن هفدهم به آن فکر کرد و بالا آمد. امروز ما حراجها را چون نمیشناسیم و چون عددهای بالا در اقتصاد مریض ما شبهه برانگیز است، به آن ایراد میگیریم. در صورتی که اگر مطالعه کنیم، متوجه میشویم این رویداد نه تنها تأثیر منفی ندارد، بلکه بر روی زندگی تک تک ما تأثیرات مثبتی نیز دارد.»
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید