کدخبر :240764 پرینت
05 بهمن 1398 - 07:15

شهروز زنش را به سبک فیلم جن گیر کشت

شهروز مرد جوان تهرانی که بنگاهدار بود همسر جوانش را دو ماه پیش خفه کرد و در جریان تحقیقات قضایی ادعا‌های عجیبی را مطرح کرد.

متن خبر

به گزارش سیتنا، یک مرد بنگاه دار پس از قتل همسرش مدعی بود با دستور اجنه، زنش را کشته تا زنده بماند.

شهروز مرد میانسال بنگاهداری است که صبح ۲۶ آذر امسال همسرش را در خانه‌اش در محله ونک به قتل رساند. او پس از بازداشت در جریان تحقیقات اولیه انگیزه خود را از جنایت اختلاف خانوادگی اعلام کرد؛ اما در تحقیقات بعدی و زمانی که نزد ساسان غلامی، بازپرس شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد و مورد تحقیقات قرار گرفت، ادعای عجیبی را مطرح کرد و مدعی شد اجنه در روح و جسمش رخنه کرده‌اند که باعث شده او فرد دیگری شود و بدون این‌که بر اعمال و رفتار خود آگاهی داشته باشد، دست به قتل زنش زده و باعث شده مهر قاتل بر پیشانی‌اش حک شود.

با اعتراف‌های عجیب متهم بازپرس جنایی دستور تحقیقات بیشتری را از وی در اداره دهم پلیس آگاهی تهران در حالی دادکه قرار شد این مرد همسرکش برای بررسی سلامت روانی‌اش به پزشکی قانونی معرفی شود.

تصورات ذهنی برای یک قتل

یکی از مهم‌ترین قتل‌های خانوادگی همسرکشی است. این جنایت‌ها انگیزه‌های خاص خود را دارد که از مهم‌ترین انگیزه‌ها می‌توان به اختلاف رفتاری میان زوجین، اعتیاد مرد یا زن خانواده، مسائل اخلاقی یکی از زوجین، سوء‌ظن رفتاری که ناشی از ارتباط نامتعارف یکی از زوجین با فرد غریبه‌ای خارج از چارچوب خانواده است، اشاره کرد. دخالت‌های دیگران از جمله خانواده‌های زن و شوهر در زندگی آن‌ها و حتی مسائل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و مشکلات روحی و روانی یکی از طرفین نیز در همسرکشی بی‌تاثیر نیست. در این پرونده مرد میانسالی در جریان درگیری همسرش را خفه کرده و به قتل رسانده است. آن‌ها ۱۲ سال از زندگی مشترکشان می‌گذشت و صاحب دو فرزند بودند. در بررسی این پرونده معلوم شد که عامل جنایت ۱۸ سال سابقه مصرف حشیش داشته و یک ماه قبل از جنایت آن را ترک کرده بود.

یکی از اختلاف‌های او با همسرش همین اعتیاد او بوده که باعث شده بود زن خانواده چند بار قهر کند و نزد خانواده‌اش برود. حتی ۱۵ روز قبل از این‌که کشته شود دوباره با شوهرش دعوا کرده و به حالت قهر نزد خانواده‌اش رفته و زمانی که بازگشته مرد خانواده عصبانی شده، نتوانسته برخشم خود غلبه کند که همین باعث شده قتل آنی را رقم بزند و همسرش را خفه کند. متهم در تحقیقات قضایی ــ پلیسی اظهارات متفاوتی را درباره انگیزه‌اش از قتل اعلام کرده از جمله این‌که مدعی شده اجنه در وجود او رخنه کرده و با دستور آن‌ها قتل را انجام داده است. حتی متهم مدعی بود که بیمار روانی است و در زمان قتل به او جنون دست داده است. این گفته‌ها ساخته ذهن متهم است، چرا که او مدارکی دال براین‌که بیمار روحی و روانی است و در بیمارستان بستری بوده یا نزد روانپزشک مراجعه کرده به محکمه قضایی ارائه نداده است.

برای پیشگیری از همسرکشی، باید زوجین اگر مشکلاتی در زندگی دارند از افراد با تجربه در خانواده‌هایشان برای حل مشکلات خود کمک بگیرند یا نزد مشاوران خانواده بروند تا مشکلاتشان حل شود. آن‌ها باید برای تحکیم زندگی خانوادگی خود تلاش کنند و این طور نباشد که هر بار به مشکل برخورد کرده زندگی را به پایان خط رسیده بدانند. همچنین اگر یکی از زوجین در یک خانواده مبتلا به اعتیاد هستند باید برای درمان و ترک اعتیاد خود اقدام کنندو در کمپ‌های ترک اعتیاد بستری شوند. گاهی دیده می‌شود که فرد معتاد اقدام به ترک خودسرانه اعتیاد می‌کند که برایش دردسر‌های بیشتری را ایجاد می‌کندکه بهتر است فرد زیر نظر پزشک و مراجع مناسب اقدام به ترک اعتیاد کند، چراکه اگر این اقدام را انجام ندهد، تعادل روحی و جسمی لازم را ندارد.

اجنه دستور قتل را دادند!

شهروز به پهنای صورت اشک می‌ریخت و فریاد می‌زد من خودم، بچه‌هایم و زنم را بدبخت کردم. باور کنید انگار دیوانه شده‌ام، زن بیگناهم را کشتم، اجنه در روح و جسمم رخنه کرده و دستور این جنایت را به من دادند.

از آشنایی با مقتول بگو.

او از اقوام دورمان بود و ۱۲ سال قبل از طریق خانواده‌ام با وی آشنا شدم و ازدواج کردم و ثمره زندگی‌مان دو فرزند خردسال است.

با هم اختلاف داشتید؟

در این سال‌ها با هم اختلاف و درگیری نداشتیم و زندگی‌مان زبانزد کل فامیل بود. اختلاف ما دو نفر از چند ماه پیش شروع شد، از زمانی که اجنه در وجودم رخنه کردند و جسم و روحم را به تسخیر درآوردند. صدا‌های عجیب و غریب می‌شنیدم. اجنه مقابلم ظاهر می‌شدند. وسایل خانه به هم می‌ریخت و شیر آب بی‌خودی بازو بسته می‌شد. اجنه حتی خواب را به من حرام کرده بودند. ساعت ۱۲ شب که می‌خوابیدم، ساعت ۳‌ صبح با آزار اجنه بیدار می‌شدم و تا ساعت ۱۲‌ شب بعد نمی‌توانستم بخوابم.

بعد چه شد؟

اجنه می‌گفتند باید زنت را بکشی، چون او تو را می‌خواهد بکشد. اجنه به من می‌گفتندکه زنت در غذای تو قرص می‌ریزد. ماجرا را به همسرم گفتم که می‌گفت اشتباه می‌کنم و دچار مشکلات روحی شده‌ام و باید درمان شوم که توجهی به حرف‌هایش نمی‌کردم. حتی زنم برای اثبات این‌که در غذا چیزی نمی‌ریزد ابتدا خودش غذا می‌خورد و بعد من غذا را می‌خوردم. همین درگیری‌ها باعث شد زنم دو بار قهر کند و به خانه پدری‌اش برود. یکی از قهرهایش ۱۵ روز طول کشید که باعث شد در آن مدت از دو فرزندم نگهداری کنم. اجنه روح و جسم مرا تسخیر کرده بودند و زیر بارحرف‌های زنم نمی‌رفتم که نزد روانپزشک بروم.

از روز جنایت بگو.

ساعت ۵ صبح بود که دوباره اجنه سراغم آمدند. بیدارم کرده و مقابل چشمانم ظهور کردند. می‌گفتند اگر امروز صبحانه‌ای که زنت آماده کرده را بخوری کشته می‌شوی پس او را بکش تا زنده بمانی. آن‌ها به من دستور قتل زنم را دادند. زنم را بیدار کردم که ناراحت شد چرا بیدارش کردم.

اختیاری از خودم نداشتم و با دستور اجنه لباس سورمه‌ای زنم را برداشتم و با انداختن آن دور گردنش او را خفه کردم. وقتی به خودم آمدم اجنه را دیگر ندیدم و صدایشان را نمی‌شنیدم. اما زنم مرده بود و پشیمان شده و دچار عذاب وجدان بودم. ساعت‌ها کنار جسدش نشستم و گریه کردم. باور جنایت برایم سخت بود. بچه‌ها را به خانه پدرم در طبقه فوقانی بردم و به او گفتم زنم را کشته‌ام. بعدازظهر که سیگار خریدم و به خانه بازگشتم ماموران آنجا بودند و مرا بازداشت کردند.

بعد از جنایت قصد خودکشی داشتی؟

بله. عذاب وجدان رهایم نمی‌کرد، می‌خواستم قرص بخورم و به زندگی خودم هم بعداز قتل همسرم پایان دهم، اما دلم به حال بچه‌هایم و خانواده‌ام سوخت؛ بنابراین از تصمیم خودکشی منصرف شدم، اما‌ای کاش خودم را می‌کشتم تا بمیرم و به همسرم برسم. الان که زنده‌مانده‌ام انگارهر لحظه بابت جنایتی که انجام داده‌ام، بار‌ها می‌میرم.

اگر زمان به عقب باز‌می‌گشت؟

شاید به حرف‌های زنم گوش می‌دادم و می‌رفتم نزد روانپزشک و مشکلاتی که برایم رخ داده بود را درمان می‌کردم تا حالم خوب شود.‌ای کاش قاتل نمی‌شدم و اکنون همسرم زنده بودو من، او و بچه دوباره کنار هم زندگی می‌کردیم.

زندگی تو مثل چه فیلمی است؟

فیلم جن‌گیر. چون مثل همان اشباح و اجنه‌ای که در وجود شخصیت‌های آن فیلم رخنه کرده و اختیار را از دست آن‌ها می‌گرفت من هم آن گونه شده بودم و اختیار اعمال خودم را نداشتم و اینچنین تلخ جان همسرم را گرفتم و بچه‌هایم را بدون مادر گذاشتم و حالا آن‌ها باید سال‌های زیادی را در غم از دست دادن مادرشان سپری کنند.

پشیمانی؟

خیلی پشیمانم و باورم نمی‌شود زنم را کشتم.‌ ای کاش به حرف زنم گوش می‌دادم و نزد روانپزشک می‌رفتم و درمان می‌شدم، نه با توهم اجیر شدن از سوی اجنه ناخواسته دست به قتل بزنم. زودتر مرا قصاص کنید.

انتهای پیام

نظرات خود را با ما درمیان بگذارید

افزودن دیدگاه جدید

کپچا
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.