اعدامم کنید ! مرد همسایه از بالای دیوار به سراغ زنم می رفت
بعد از قتل مرد مزاحم، همسرم را طلاق دادم و حالا چیزی برای از دست دادن ندارم و می خواهم اعدام شوم. این بخشی از اظهارات مرد جوان در دادگاه است که دادستان به خاطر شناسایی نشدن اولیای دم برای وی درخواست دیه را مطرح کرده اما او با اصرار می خواهد تا برایش حکم قصاص صادر شود.
به گزارش رکنا، هادی 30 ساله بیستم اردیبهشت ماه سال ۹۶ مرد همسایه به نام عظیم را در گاوداری در پاکدشت ورامین با ضربه های چاقو کشت و گریخت و یک هفته بعد خودش را به پلیس معرفی کرد. وی به قتل اعتراف کرد و گفت: عظیم را کشتم چون مستحق مرگ بود. وی در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی و با حضور یک مستشار پای میز محاکمه ایستاد.
در این جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و گفت: با توجه به شناسایی نشدن اولیای دم از طرف رئیس قوه قضاییه از قصاص گذشت می کنم و تقاضای دیه دارم.
سپس هادی در جایگاه ویژه ایستاد و گفت :مدتی بود همسرم می گفت خط موبایلش را عوض کنم .اما من به حرفهای او اهمیتی نمی دادم .تا اینکه یک روز با من درد و دل کرد و گفت یک نفر برای او مزاحمت ایجاد می کند. من برای چند روز خط تلفن او را کنترل کردم و متوجه مزاحمت های یک مرد جوان شدم. وقتی پیگیر ماجرا شدم متوجه شدم مرد مزاحم عظیم است که در همسایگی ما زندگی می کند. به سراغ او رفتم و از او خواستم دست از مزاحمت بردارد.
وی ادامه داد: مزاحمتهای عظیم تمامی نداشت. من که اعصابم به هم ریخته بود چند روز سر کار نرفتم و خانه مان را به طور نامحسوس زیر نظر داشتم تا اینکه یک روز دیدم او از دیوار خانه بالا رفت و داخل حیاط پرید. من بلافاصله با کلید در حیاط را باز کردم و وارد خانه شدم و او و همسرم را در شرایط نامناسب دیدم. عظیم همان موقع به خانه اش رفت و من همسر و دو فرزندم را به خانه مادرم بردم. سپس سراغ مرد همسایه رفتم و از او خواستم تا برای صحبت کردن به محل کارم برویم. من تصمیم داشتم او را بکشم. ما با هم به گاوداری رفتیم و من با چاقوی سلاخی 9 ضربه به او زدم و سپس فرار کردم. می خواستم از ایران خارج شوم اما قبل از خروج از کشور مادرم با من تماس گرفت و گفت پلیس همسرم را بازداشت کرده است.
این متهم گفت: می دانستم اگر فرار کنم پلیس همسرم را رها نمی کند و دو فرزندم باید بدون پدر و مادر بزرگ شوند. به همین خاطر خودم را به پلیس معرفی کردم .حالا هم اگرچه دادستانی با دریافت دیه موافقت کرده اما من پولی برای پرداخت دیه ندارم. من همسرم را طلاق داده ام و انگیزه ای برای زندگی ندارم. من چیزی برای از دست دادن ندارم و تقاضا دارم برایم حکم اعدام صادر شود.
در پایان جلسه هیئت قضایی وارد شور شد و وی را به قصاص محکوم کرد.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید