ماجرای پیچیده قتل زن شوهردار در کارگاه مبل سازی
پسر جوانی که در جریان رابطه پنهانی با زن شوهر دار او را درکارگاه مبلسازی به قتل رسانده بود، صبح دیروز در حالی که با قرار وثیقه ده میلیارد تومانی آزاد بود در شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران به اتهام قتل عمد پای میز محاکمه ایستاد.
به گزارش ایران، ماجرا روز بیست وهفتم اسفند سال 93 از زمانی آغاز شد که زن جوان از خانهشان بیرون رفت تا به مزار پدرش برسد اما او دیگر به خانه باز نگشت و شوهر این زن با مراجعه به اداره پلیس گم شدن او را به کارآگاهان خبر داد تا اینکه 3 روز بعد جسد این زن جوان بهنام المیرا در یک کارگاه مبلسازی واقع در چهاردانگه پیدا شد.
پس از شناسایی هویت زن گمشده جسدش به دستور بازپرس کشیک قتل در نخستین روز سال 94 در حالی به پزشکی قانونی منتقل شد که او را خفه کرده بودند.
کارآگاهان دایره مبارزه با جرایم جنایی در تحقیقات گستردهای دریافتند که صاحب کارگاه ارتباط پنهانی با این زن داشته است و با بررسی پیامکهای تلفن همراه المیرا و صاحب کارگاه به نام کریم متوجه راز شیطانی این زن و مرد شدند.
بنابراین «کریم» به اتهام قتل عمد زن جوان بازداشت شد ولی او در نخستین مرحله بازجویی قتل زن جوان را انکار کرد در حالی که همه مستندات نشان میداد او عامل جنایت بوده است.
صبح دیروز این مرد مبل ساز در شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی حشمت الله توکلی وبا حضور قاضی حسن محمدی- مستشار ارشد دادگاه –پای میز محاکمه ایستاد و در آغاز جلسه، خانواده مقتول به نمایندگی ازفرزند 9 ساله این زن در جایگاه ایستادند وخواستار قصاص متهم به قتل شدند.
سپس متهم به دستور رئیس دادگاه در جایگاه مخصوص ایستاد و گفت: من حدود دو سال پیش از حادثه توسط زن مطلقهای به نام سارا با المیرا آشنا شدم. ابتدا رابطه ما بهصورت تلفنی بود تا اینکه خیلی به هم وابسته شدیم و همین وابستگی باعث شد بیشتر به هم نزدیک شویم. یک روز المیرا به من زنگ زد وآدرس محل کارم را گرفت ودرحالی که تازه پدرش فوت شده بود به دیدنم آمد وگفت دلش برایم تنگ شده است. من هم در جریان یک درگیری او را هل دادم و بعد آنجا را ترک کردم اما نمی دانستم المیرا مرده است.
سپس برادر متهم به قتل که جسد المیرا را در کارگاه دیده و بعد به پلیس گزارش داده بود در برابر قضات دادگاه ایستاد و گفت: آن زمان برادرم شیشه مصرف میکرد. اما متهم به قتل درباره این ادعا گفت: من شیشهای نبودم.... سپس شوهر المیرا هم از سوءظن به همسرش گفت: چند وقتی بود که موارد مشکوکی در کیف همسرم میدیدم و ذهن مرا سخت درگیر کرده بود. روزی که از خانه بیرون میرفت گفت دلش برای پدرش تنگ شده میخواهد به بهشت زهرا برود و با این بهانه از خانه خارج شد تا اینکه جسدش را در آن کارگاه پیدا کردند. نمیدانستم همسرم با این مرد روابط پنهانی دارد.
در پایان محاکمه قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید