داستان زندگی دردناک «کیانو ریوز»، خاکیترین ماتریکس دنیا
کیانو ریوز یکی از مشهورترین و پرطرفدارترین بازیگران هالیوود بود که به یکباره از عرش به فرش رسید و تا همین اواخر به یک بازیگر فراموش شده تبدیل شده بود.
به گزارش برترین ها، کیانو ریوز از یکی از مشهورترین و پرطرفدارترین بازیگران هالیوود بود که به یکباره از عرش به فرش رسید و تا همین اواخر به یک بازیگر فراموش شده تبدیل شده بود. ریوز حضور خود در سینما را از اواخر دهه 80 آغاز کرد و در دهه 90 و اوایل دهه 2000 در فیلم های بزرگ و شناخته شده ای بازی کرد. اما تراژدی بارها و بارها به سراغ این بازیگر بااستعداد آمد و کار او را بشدت تحت تاثیر قرار داد.
کیانو ریوز در سال های گذشته بهترین دوستش، ریور فینیکس را از دست داد، بچه اش مرده بدنیا آمد و مدت کوتاهی پس از آن نامزدش نیز درگذشت. علاوه بر این وی بارها با شکایت های حقوقی مواجه شده و در کل در دوران کاری اش با مشکلات عدیده ای روبرو شده است. در این مطلب می خواهیم جزییات بیشتری از این حوادث تراژیک زندگی کیانو ریوز را برای شما بازگو کنیم.
کیانو ریوز کودکی بسیار سختی داشته است
زندگی سخت و مبارزه او با غم و درد از همان دوران کودکی آغاز شد. به گفته ریوز، پدرش در دوران کودکی او خانواده اش را رها کرد و مادرش نیز چندین باز ازدواج کرد و بارها این خانواده از شهری به شهر دیگر می رفت. ریوز در مصاحبه ای در این مورد چنین گفته است:" من زندگی خانه به دوشانه ای داشتم. رگه هایی از کولی بودن در من وجود دارد و زندگی به این شکل به نظر عاقلانه می رسد. من نمی توانستم یک جا بمانم. من دوست داشتم به جاهای جدید بروم، به آپارتمان های اجاره ای بروم و در هتل ها بمانم. بعد 40 ساله شدم. روز تولد 40 سالگی سخت است زیرا به یکباره متوجه می شوید که بزرگ شده اید. این موضوع باعث شد که به شدت تغییر کنم. اولین خانه ام را خریدم. به خانه شخصی نیاز داشتم".
بهترین دوستش به دلیل سوء مصرف مواد مخدر درگذشت
کیانو ریوز به ندرت مصاحبه می کند اما وقتی که فرصتی برای صحبت در مورد دوست درگذشته اش ریور فینیکس پیدا می کند جملاتی احساسی بیان می کند و نه بیشتر. بر اساس اطلاعات روزنامه تلگراف این دو در هنگام بازی در فیلم «تا زمان مرگ تو را دوست دارم» (I Love You To Death) با هم آشنا شده و دوستی نزدیک این دو هنگام بازی در فیلم «آیداهوی اختصاصی خودم» (My Own Private Idaho) بیشتر شد. ریوز در مصاحبه ای در سال 2000 در مورد این فیلم و فینیکس چنین گفت:" فیلم قشنگی بود و آن شکلی که وی در خیابان و تنها به پایان خود رسید.
کفش هایش که یک غریبه آن ها را برداشت". دوستی او و فینیکس در سال 1993 به طور ناگهانی به دلیل مرگ فینیکس در اثر مصرف ترکیبی مرگبار از هروئین، کوکایین و قرص والیوم به پایان رسید. وقتی که از ریوز در مورد این حادثه سوال شد وی خیلی کوتاه پاسخ داد: من از دوستی با او لذت بردم. بسیار زیاد و از ذهن، روح و قلب او نیز لذت بردم. ما هر کدام باعث شدیم که جنبه های خوب دیگری نمایان شود. او یک متفکر اورجینال و واقعی بود. او در هیچ چیزی سکون نداشت". فینیکس هنگام مرگ تنها 23 سال سن داشت.
کیانو ریوز دختر و نامزدش را به فاصله کم از دست داد
در اواخر دهه 90 همه چیز برای کیانو ریوز خوب پیش می رفت. او با یک زن جوان به نام جنیفر سایم آشنا شد. در سال 2000 این دو انتظار تولد اولین فرزندشان را می کشیدند که در کمال ناباوری نوزاد دختر آن ها به نام آوا در هشت ماهگی مرده به دنیا آمد. مرگ آوا ضربه شدیدی به رابطه این دو وارد کرد و رابطه آن ها خیلی زود به پایان رسید. تراژدی دیگری در سال 2001 در زندگی ریوز رخ داد و آن هم زمانی بود که سایم در یک حادثه رانندگی درگذشت. سایم سوار بر یک خودرو اسپرت بود که ناگهان با سه ماشین پارک شده برخورد کرد و پس از چپ شدن، سایم از درون خودرو به بیرون پرت شد و جان باخت. ریوز در مصاحبه ای در سال 2006 در این مورد سخن گفت و نتوانست خشم خود را پنهان کند:" لعنتی! این عادلانه نیست! خیلی بی معنی است. درد وغصه تنها ظاهرش را تغییر می دهد اما پایانی ندارد.
مردم این باور نادرست را دارند که می توان با این شرایط کنار آمد و می گویند این اتفاق تمام شده و الان حالم بهتر شده اما آن ها اشتباه فکر می کنند. وقتی افرادی که دوستشان دارید می میرند تنها می شوید. من دلم برای این که بخشی از زندگی ان ها باشم و آن ها بخشی از زندگی من باشند تنگ می شود. با خود فکر می کنم که اگر آن ها در حال حاضر اینجا بودند چه می شد، با هم چه کارهایی می کردیم. من دلم برای خیلی چیزهایی عالی تنگ می شود که هیچ وقت رخ نخواهند داد".
ریوز بارها به دادگاه کشانده شد
در سال 2007 ریوز در حال راندن یک پورشه در لس آنجلس بود که با یک عکاس برخورد کرد و او را روانه بیمارستان نمود. در واقع وی در حال پارک کردن خودرو خود کنار خیابان بود که با یک پاپاراتزی که در حال عکس گرفتن از وی بود برخورد کرد. نیروهای امداد سر رسیده و همانجا عکاس را درمان کرده و سپس برای درمان بیشتر به بیمارستان همان حوالی منتقل کردند. در سال 2007 این عکاس از وی شکایت کرده و درخواست بیش از 700.000 دلار خسارت نمود. اما در نهایت دادگاه آقای ریوز را تبرئه کرده و هیچ خسارتی به این عکاس تعلق نگرفت.
او برای مدت طولانی هیچ پیشنهادی از جانب استودیوهای فیلمسازی دریافت نمی کرد
در سال 2014، پس از سال ها حضور در فیلم های مستقل و فیلم هایی با بودجه های کم، ریوز به این نتیجه رسید که دیگر هالیوود او را فراموش کرده است. وی در مصاحبه ای اعلام کرد که استودیوهای فیلمسازی دیگر به او پیشنهاد کار نداده و اگر چه چاره ای جز کنار آمدن با این شرایط ندارد اما از این موضوع به شدت ناراحت است. وی اعلام کرد که قصد پایین آوردن ارزش فیلم های مستقل را ندارد اما در استودیوها کارگردانان و منابع و دنیاهای متنوع و بهتری وجود دارند. وی گفته که دوست دارد هم با استودیوهای بزرگ فیلم سازی کار کند و هم در ساخت فیلم های مستقل فعالیت داشته باشد.
ریوز بار دیگر به دادگاه کشانده شد و این بار به دلیلی کاملاً متفاوت
گاهی اوقات ستاره ای بزرگ در هالیوود بودن دردسرها و نقاط ضعف خاص خودش را دارد. در سال 2009 زنی به نام کارن سالا از وی شکایت کرده و ادعا کرد که ریوز پدر واقعی چهار فرزند وی است. این زن ادعا کرد که ریوز با هیپنوتیزم و تغییر چهره سعی کرده که خود را شوهر سابق او جلوه داده و او را حامله کرده است. بدین ترتیب وی از دادگاه درخواست کرد که ریوز را محکوم به پرداخت ماهانه 3 میلیون دلار هزینه زندگی خود و فرزندانش و ماهیانه 150.000 دلار نیز برای نگهداری از فرزندان وی در سال های گذشته نماید. اما آزمایش دی ان ای نشان داد که ریوز هیچ ارتباطی با این زن و فرزندانش ندارد و بدین ترتیب ادعاهای سالا کاملاً دروغ و ساختگی از آب درآمد.
دو بار افرادی به زور وارد خانه او شدند
به فاصله چند روز در سپتامبر 2014 دسته ای از طرفداران او در دو بار مجزا وارد خانه ریوز در هالیوود هیلز شدند. اولین بار ریوز در خواب بود که صداهایی را در کتابخانه اش شنید. ریوز که همیشه آرام و خونسرد است وارد کتابخانه شده و زنی را دید که روی صندلی نشسته و ساکت است. بعد از لحظاتی مشخص شد که این زن برای دیدار با او به خانه اش آمده است. ریوز بلافاصله با پلیس تماس گرفت و این زن برای تشخیص سلامت روانی به مرکز درمانی فرستاده شد. تنها چند روز بعد که ریوز در خانه نبود و گروهی از خدمتکاران در حال تمیز کردن خانه او بودند اتفاق دوم رخ داد.
گروه تمیز کنندگان فراموش کرده بودند در خانه را ببندند و به همین دلیل ناگهان زنی وارد خانه ریوز شد. این زن ابتدا در خانه ریوز دوش گرفته و سپس به آب تنی در استخر خانه او پرداخت. کسانی که در حال تمیز کردن خانه بودند با پلیس تماس گرفته و این زن نیز برای آزمایش روانی به بیمارستان فرستاده شد.
کیانو ریوز به شدت درونگرا است
کیانو ریوز با چهره های دیگر هالیوود تفاوت های زیادی دارد. او همیشه سعی دارد زندگی شخصی اش را پنهان کرده و از شهرت و جنجال رسانه ای دوری می کند. شایا لباف که در فیلم «کنستانتین» (Constantine) با ریوز همبازی بوده در مورد شخصیت رازآلود ریوز اینگونه گفته است:" من به مدت یک سال و چند ماه با او کار کرده ام اما حقیقتاً زیاد او را نمی شناسم. فکر می کنم که زیاد با انسان های دیگر بیرون نمی رود". فرانسیس لارنس، کارگردان فیلم «کنستانتین» نیز در این مورد می گوید:" آیا واقعا بعد از کار با ریوز او را می شناسم؟ نه! من چیزهایی در مورد او می دانم: او سخت کوش است، دست و دلباز است، مهربان است. او پسر خیلی خیلی خوبی است. اما این همه چیزهایی است که در ظاهر می بینی". حتی مدیر برنامه های او که سال هاست با ریوز کار می کند نیز تمامی این ادعاها را تایید کرده است.
ریوز می داند که دیگر بزرگ شده و به دنیال تشکیل خانواده است
پیر شدن سخت است و ریوز که اکنون 53 سال دارد تغییراتی را در بدنش حس می کند. به نظر می رسد که حضور مداوم ریوز در فیلم های اکشن در تمام این سال ها تاثیر خود را بر روی بدن او گذاشته است. وی در این باره چنین گفته است:" زانوهایم به وضوح این موضوع را درک کرده اند. تفکر در مورد مرگ در سن 20 سالگی و 50 سالگی کاملاً متفاوت است. اکنون مرگ در اینجا و آنجا در کمین است، اینطور نیست؟ از پنجره لعنتی بیرون را نگاه می کنی و سپس به بستن چشم هایت فکر می کنی". بدن او نیز نیز تاثیرات بالا رفتن سن را در خود احساس می کند و ریوز هنوز به چیزی فکر می کند که تاکنون نداشته است: خانواده.
ریوز در مصاحبه ای در سال 2006 چنین گفت:" دارم سعی می کنم که دیگر بیشتر از این تنها نباشم. و مردانه بگویم که کار سختی است. می خواهم ازدواج کنم. می خواهم بچه داشته باشم. این دیگر انتهای قله است. باید ابتدا از کوه بالا بروم. این کار را خواهم کرد. فقط به من کمی زمان بدهید".
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید