فروم جامعه جهانی اطلاعات و الزامات برنامه توسعه پایدار
یکی از مهمترین چالش هایی که جامعه جهانی این روز ها با آن دست به گریبان است تعیین و تفسیر عامل مشکل ساز و معضل ساز توسعه یافتگی در برخی کشورها و عقب ماندگی در برخی دیگر از کشورهاست. به رغم کارشناسان جهان امروز با دو پدیده حاصل از مدرنینه روبروست. یکی شکاف اطلاعاتی و دیگری شکاف دیجیتالی که حاصل اولی فقر اطلاعاتی و حاصل دومی فقر ارتباطی است...
"حجت اله مدیریان" فعال بین المللی جامعه اطلاعات در یادداشت ارسالی برای سیتنا آورده است: سلسله نشست های فروم جامعه اطلاعاتی امسال نیز چون سالهای گذشته در کشور سوئیس و در محل اتحادیه جهانی مخابرات برگزار خواهد شد. موضوع اصلی اجلاس در سال جاری میلادی پیگیری آرمانهای توسعه پایدار (SDGs) است. همانگونه که می دانیم کلیه مصوبات سازمان ملل متحد از جمله مصوبات اجلاس سران برای جامعه اطلاعات متعهد به بیانیه و آرمانهای توسعه هزاره موسوم به ملینیم (MDG) بودند.
اهداف توسعه هزاره رویکردی ارزشمند، انسان گرایانه، توسعه گرایانه و عدالت جویانه به معضلات و مشکلات جوامع بشری داشت و چهارچوبی منسجم و راهنمایی مفید برای دستیابی به توسعه پایدار در اختیار ما قرار می داد، اما از سال 2000 تاکنون تغییرات و تحولات زیادی در جهان به وجود آمده است و چالش های تازه ای بروز نموده که باعث شده نیاز به یک الگوی جدید توسعه که هم پاسخگوی مسائل فعلی باشد و هم مسیر اهداف توسعه هزاره را ادامه دهد، احساس گردد. علاوه بر این نگاه غالب در ترسیم آرمان های توسعه هزاره، نگاهی جهانی است و عدم همسویی با توسعه منطقه ای از خلاء های آن محسوب می گردد. همچنین ناسازگاری و ناکارآمدی نهادهای حکومتی در جوامع با درآمد کم از موانع تحقق اهداف آن است که راه چاره ای برای آن اندیشده نشده است.
واقعیات دنیای کنونی با آنچه قرار بود دستاوردهای آرمان توسعه هزاره باشد، فاصله زیادی دارد. از یک طرف شاهد رشد بی رویه مصرف گرایی که همراه با تشدید محرومیت ها است می باشیم و از طرف دیگر شاهد هستیم که بیش از 70 درصد فقرا (یک میلیارد نفر) که قبلا در کشورهای با درآمد پایین ساکن بودند، اکنون در کشورهای با درآمد متوسط زندگی می کنند. 60 درصد فقرا در پنچ کشور پرجمعیت جهان یعنی چین، هند، پاکستان، اندونزی و نیجریه ساکن هستند. 10 درصد از فقرا که دارای بالاترین نرخ فقر می باشند در چهار کشور کم درآمد بنگلادش، کنگو، تانزانیا و اتیوپی زندگی می کنند.
چالش هایی که جهان با آن روبرو است مانند تغییرات آب و هوایی، رشد اقتصادی همراه با آلودگی و آسیب های محیط زیستی، بیکاری جوانان و ناکارآمدی تامین منابع از کشورهای صنعتی به کشورهای فقیر همچنان تداوم داد.
جهان در طی دوره اجرای اهداف توسعه هزاره با مشکلات روز افزون اقتصادی مواجه و به جز در چین در اکثر نقاط، کاهش میزان رشد اقتصادی را شاهد هستیم. ضعف در اجرای اهداف هزاره نمایان است که بخشی از آن ناشی از فقدان اجماع در سالهای اولیه می باشد. هر چه به سالهای پایانی اجرا نزدیک تر می شویم ناامیدی از دست یابی به اهداف بیشتر می شود. کمبود توجه به تغییرات آب و هوایی و زیست محیطی بویژه در کشورهای ثروتمند مشاهده می گردد. گرچه از میزان فقرا کاسته شده است اما فقر در نواحی شهری در حال گسترش است. درس های مثبتی نیز از اجرای اهداف توسعه هزاره گرفته شده است. شناخت نابرابریهای و سپس اشراف به نابرابریها، پذیرش ارزشمندی اهداف هزاره، همکاری چند وجهی، رشد، توسعه و تاثیرگذاری جهانی فناوری اطلاعات و الزام به اخلاقیات در حکومت مداری از جمله درس های مثبت منتج از اجرای اهداف توسعه هزاره می باشند.
چرا توسعه پایدار؟
کلمهی توسعه درلغت به معنی گسترش و بهبود است. توسعه اگرچه دارای بعد کمی نیز می باشد، اما دراصل دارای ابعاد کیفی است. توسعهی اقتصادی فرآیندی است که درآن یک رشته تحولات و تغییرات بنیادی درساختار های اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی جامعه به وقوع می پیوندد و به مرحله بالاتری ازپیشرفت اقتصادی می رسد. به این ترتیب ، می توان گفت رشد جزئی از توسعه است و همراه با توسعه اقتصادی حتماً رشد اقتصادی - اگرچه با تأخیر زمانی - حاصل می شود.
بنابراین توسعه مترادف با رشد اقتصادی نیست. ممکن است در کشوری تولید ناخالص ملی سرانه افزایش پیدا کرده باشد با این وجود نابرابری درآمدها بیشتر شده باشد، فقرا فقیرتر شده باشند و سایر اهداف توسعه بدتر شده باشند. چنین حالتی رشد اقتصادی با توسعه منفی نامیده می شود که در آن با وجود این که درآمد سرانه افزایش یافته است وضع اقتصادی عموم مردم بدتر شده است و هیچ پیشرفتی درتغییر عادات و رفتار افراد ونهادها متناسب با آرمانهای مدرن گرائی به وجود نیامده است. اما در مقابل ممکن است کشوری درکوتاه مدت (نه دربلند مدت) رشد اقتصادی منفی داشته باشد. مثلا" در جامعه ای که در حال تجدید ساختار در نهادهای اجتماعی و نهادهای سیاسی و روابط تولید (مثلا" اجرای اصلاحات ارضی) باشد که شرایط را برای توسعه جامعه درآینده فراهم می سازد اما درکوتاه مدت به علت ازبین رفتن نظام قبلی تولید وتوزیع ، هزینه آن توسعه کاهش محصول ناخالص ملی باشد. می توان بدون توسعه اقتصادی ، رشد اقتصادی داشت همچنین می توان توسعه بدون رشد اقتصادی داشت.
توسعه جریانی همواره خطی (دارای یک جهت) و ساده نیست بلکه به جای آن توسعه جریانی است نا متعادل ، غیر مستمر ، غیر سازگار . توسعه جریانی دیالکتیکی است که درآن هر تغییری دراقتصاد به همراه خود مشکلات وتعدیلهای جدیدی را به وجود می آورد. توسعه فرآیندی غامض ومتضاد است. فرآیندی است توام با بحرانها و دردها ومشکلات به مانند زایش وتولد یک نوزاد که در عین حال برای آینده، امیدهائی را محقق می سازد. توسعه چیزی نیست که حکومتها از بالا بخواهند بلکه چیزی است که در درون جامعه باید بجوشد و نمو کند. تا آنجا که ممکن است هدفهای توسعه را باید تعریف ومعین ساخت و معلوم کرد که آن هدفها در چارچوب کدامین ساختار اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی واجتماعی قابل تحقق ودسترسی می باشند [1].
واژه توسعه پایداربه مفهوم گسترده آن شامل اداره وبهره برداری صحیح و کارا از منابع پایه، منابع طبیعی، منابع مالی و نیروی انسانی برای نیل به الگوی مصرف مطلوب همراه با بکارگیری امکانات فنی و ساختارو تشکیلات مناسب برای رفع نیاز نسل های امروز و آینده بطور مستمر و قابل رضایت می شود.
ابعاد توسعه پایدار
توسعه پایدار به علت گسترش موضوعی ابعاد گسترده ای را شامل می شود و اصول آن بر موارد زیر تاکید دارد:
1. ابعاد اجتماعی و اقتصادی شامل: تسریع توسعه پایدار در کشورهای در حال توسعه، فقرزدایی، تغییرالگوی مصرف، تحولات جمعیتی،تامین سلامت ، تامین مسکن مناسب و تلفیق برنامه ریزی محیط زیست و توسعه.
2. منابع شامل: حفاظت اتمسفر، استفاده مناسب از زمین، حفاظت جنگلها، کویرزدایی، توسعه کوهستانها، کشاورزی و توسعه پایدار، تنوع زیستی، بیوتکنولوژی پایدار، حفاظت اقیانوسها، حفاظت و مدیریت منابع آب، مدیریت مواد شیمیایی سمی و زباله های خطرناک، زباله های جامد و فاضلاب ها و زباله های اتمی.
3. مشارکت مردمی شامل: مشارکت همه اقشار در فرایند توسعه، توجه به زنان و جوانان و کودکان، مشارکت مردم بومی، سازمانهای غیردولتی، نقش مسئولان محلی، کارگران و کارکنان در حوزه های مختلف.
4. روشهای اجرایی شامل: منابع مالی و نحوه تامین آنها، انتقال تکنولوژی، علوم در خدمت توسعه، آموزش عمومی، ظرفیت سازی نهادهای مورد نیاز، قوانین و مقررات و اطلاعات مورد نیاز .
سطوح و چالش های توسعه پایدار
نسل گذشته سرمایه عظیمی را برای نسل حاضر به ارث گذاشت ولی بنظر می رسد این نسل نمی تواند دین خود را نسبت به آیندگان ادا کرده و چیزی درخور برای آنها به ارث بگذارد. امروزه، ناپایداری در سطوح مختلف در زندگی انسانها گسترده شده و انسانها و موجودات زنده از آن متاثر شده و زیان دیده اند. در سطح جهانی، تخریب لایه اوزن، بارش های اسیدی، تاثیرات گلخانه ای و در سطح ملی، بهره برداری گسترده از منابع و معادن، سیاست های صنعتی و شهری شدن و در سطح محلی، مسایل زراعی، شکار غیرقانونی و تجاوز به زیستگاههای حیات وحش را شاهدیم که همگی حاصل فعالیت های انسانی اند و بایستی او برای سیر به سوی توسعه پایدار در این سطوح، خود قدم بردارد.
بنظر می رسد تاکید آینده شناسان بر تعادل یابی چهار عامل مهم، جمعیت، انرژی، منابع و آلودگی محیطی نادیده گرفته شده و در نتیجه در تلاش انسان برای توسعه و پیشرفت که لازمه زندگی اوست، باید بحران ها و چالش های محیطی مد نظر قرار گیرد. وقتی با تاکید بر انباشته های محیطی پایان ناپذیر نتوان در کل اقتصادهای صنعتی دنیا تجربه ای از پایداری محیطی یافت و واژه توسعه پایدار را یک لفاظی دانست. باید تلاش ها را مضاعف کرد و در جهت تحقق پایداری غیرممکن را ممکن ساخت. باید در نظر گرفت که بقای بشر مستلزم در نظر گرفتن نیازهای فعلی و همچنین نیازهای نسل های آینده است.
نیازمندی به کسب دانش های جدید برای دستیابی به منابع جدید اطلاعات و کشف دیدگاه ها و استراتژی های جدید همراه با وسایل، تکنیک ها و ارتباطات نو، به منظور توسعه جامع و نیازمندی به مدیریت صحیح و بجا در تصمیم گیری ها و فرایندهای مربوط به پایداری، دو بحث اساسی چالش پایداری می باشد.
آرمان های هفده گانه توسعه پایدار از نظر سازمان ملل متحد:
آرمان 1 : پایان دادن به فقر در همه اشکال آن
آرمان 2 –پایان دادن به گرسنگی ، دستیابی به امنیت غذایی و بهبود تغذیه و ترویج کشاورزی پایدار.
آرمان 3- تامین زندگی های سالم و ترویج و تامین رفاه برای همه در همه سنین
آرمان 4 –تامین آموزش جامع و برابر و ترویج فرصت های یادگیری مادام العمر برای همه
آرمان 5- تامین برابری جنسی و توانمند کردن همه زنان و دختران
آرمان 6- تامین مدیریت پایدار و قابلیت دسترسی به آّ ب و بهداشت برای همه
آرمان 7- تامین دسترسی به انرژی پایدار، مطمئن، قابل تهیه و پیشرفته و مدرن برای همه
آرمان 8- ترویج رشد اقتصادی محکم، جامع، و پایدار ؛ و شغل کامل و مداوم و مولد و شایسته برای همه
آرمان 9- ایجاد زیرساخت های قابل احیا، ترویج صنعتی سازی پایدار و پرورش نو آوری ها
آرمان 10- کاهش نابرابری درون و مابین کشورها
آرمان 11- ساخت شهرها و سکونت گاههای انسانی جامع، ایمن، قابل احیاء و پایدار
آرمان 12- تامین الگوهای پایدار تولید و مصرف
آرمان 13- انجام اقدامی فوری برای نبرد با تغییرات اقلیمی و اثرات آن
آرمان 14- نگهداری و استفاده پایدار از اقیانوس ها، دریاها، و منابع دریایی برای توسعه پایدار
آرمان 15- محافظت، اعاده، و ترویج استفاده پایدار از اکوسیستم های زمینی, مدیریت پایدار جنگل، مبارزه با بیابان زایی، و متوقف ساختن تخریب زمین ها و احیاء آنها و متوقف ساختن از دست دادن تنوع زیستی
آرمان 16- ارتقاء جوامع کامل و آرام و صلح طلب برای توسعه پایدار و فراهم نمودن دسترسی به عدالت برای همه و ایجاد نهادهای جامع، قابل اتکاء، و موثر در همه سطوح
آرمان 17- تقویت اهداف اجرا و احیاء مشارکت جهانی برای توسعه پایدار
جامعه اطلاعات و آرمانهای توسعه پایدار
در دهه اخیر، استفاده از اینترنت از حیطه کاربرد عده معدودی متخصص به سمت انبوه جمعیت از هر طبقه و گروه اجتماعی سوق پیدا کرده است؛ بهطوری که در بسیاری از جوامع، فعالیتهای متعددی از طریق اینترنت بدون توجه به زمان یا مکان جغرافیایی صورت میگیرد. شبکههای ارتباطی جنبهای جهانی پیدا کرده اند و طبیعی است که فعالیتهای طرحریزی و توسعه نیز چنین رفتاری را در پیش گیرند. توسعه فناوری اینترنت از یک سو و تاثیر آن در توسعه دیگر فناوریهای نوین از سوی دیگر موضوعی است که توجه بسیاری از کشورها و سازمانها را به خود جلب کرده است.
«جامعه اطلاعاتی» در دهههای اخیر و بهویژه در ده سال گذشته - نیمه دوم آخرین دهه قرن بیستم و نیمه اول نخستین دهة قرن بیست و یکم - به صورت یکی از مهمترین موضوعهای مورد توجه متفکران و متخصصان اجتماعی، اقتصادی و سیاسی درآمده و در عرصة روابط بینالمللی ،مناسبات منطقهای و صحنة زندگی ملی کشورها نیز جایگاه برجستهای پیدا کرده است.
اندیشههای مربوط به پیدایی و پیشرفت «جامعة اطلاعاتی»، برای نخستین بار در دهه های 1960 و 1970 در آثار علمی چند تن از اقتصاددانان و جامعهشناسان دانشگاههای ایالت متحده و پیش از همه در کتابها ومقالههای «فریتز ماکاروپ» و «دانیل بل» مطرح شدند.بر اساس دیدگاههای دو محقق اخیر، «جامعه اطلاعاتی» ازویژگیهای زیر برخوردار است:
- «کارگران اطلاعاتی» (Information Workers) ، به معنای دقیق کلمه، در کشورهای ثروتمند و پیشرفته که اکثریت نیروی کار آنها را «کارگران صنعتی» (Industrial Workers) تشکیل میدهند، به وسیعترین گروه درحال اشتغال تبدیل شدهاند. به طوری که میتوان گفت در این کشورها یک «طبقة جدید معرفتی» (دانشمدار - Knowledge Class) پدید آمده است؛
- در این کشورها یک ساختار «تکنولوژی فکری» (Intellectual Technology) نیز در کنار ساختار «تکنولوژی صنعتی» ایجاد شده است؛
- عنصر اصلی کالاها و فرآوردههای مورد استفاده در صنعت و زندگی خانگیِ کشورهای مذکور را بیش از پیش، اطلاعاتِ بستهبندیشده تشکیل میدهد.
به این ترتیب، اندیشة «تکنولوژی فکری» در نظریات نخستین متفکران «جامعة اطلاعاتی»، پیش از شکلگیری اندیشة نقشهای اجتماعی «تکنولوژیهای اطلاعات ارتباطات» و شبکههای جهانی کنونی، طرف توجه واقع شده است. اما به طوری که که صاحبنظران یادشده مشخص ساختهاند، اساس این «جامعة اطلاعاتی» بر این واقعیت که اطلاعات و معرفتها به عامل مهم پویایی اقتصادی تبدیل شده و در عین حال، هم به عنوان وسایل توسعه و هم به عنوان هدفهای توسعه مورد توجه قرار گرفتهاند، استوار گردیده است.
چالش های جامعه اطلاعاتی:
یکی از مهمترین چالش هایی که جامعه جهانی این روز ها با آن دست به گریبان است تعیین و تفسیر عامل مشکل ساز و معضل ساز توسعه یافتگی در برخی کشورها و عقب ماندگی در برخی دیگر از کشورهاست. به رغم کارشناسان جهان امروز با دو پدیده حاصل از مدرنینه روبروست. یکی شکاف اطلاعاتی و دیگری شکاف دیجیتالی که حاصل اولی فقر اطلاعاتی و حاصل دومی فقر ارتباطی است.
گذشته از نقش انحصار طلبی ها و قدرت مندی کشور های سرمایه دار در به وجود آمدن این دو پدیده چالش های مختلفی در پیش روی مردم جهان پیشرفته و جهان توسعه نیافته وجود دارد . به نظر می رسد همانگونه که رشد و پیشرفت بشر در دانش ها و علوم مختلف موجبات توسعه توانمندی او را در تولید فناوری های نو فراهم آورده و همچنین توسعه فناوری ها نیز به رشد و توسعه دانش و اطلاعات کمک کرده ، ضعف ها و مشکلات و نقص های موجود در گسترش دانش و اطلاعات نیز با کمبود های ناشی از عدم رشد مناسب فناوری های ازتباطی، ارتباط مستقیم و تنگاتنگی دارد اما اتفاقی که به تازگی در حال تبدیل شدن به یک چالش جدی جهانی است ، تلفیق دو پدیده شکاف دیجیتالی و شکاف اطلاعاتی توسط کشورهای پیشرفته و استفاده از بسترهای اطلاعاتی - دیجیتالی موجود به عنوان اهرم فشار علیه کشورهای ضعیف و توسعه نا یافته است.
به عنوان نمونه یکی از بحث های چالش برانگیزی که در اجلاس جامعه اطلاعاتی مورد توجه قرار گرفته، موضوع حاکمیت اینترنت به عنوان مهمترین و بزرگترین بستر بین المللی اشتراک گذاری اطلاعات است. در این بین آمریکا که خود را سردمدار و محق حاکمیت جهانی اینترنت می داند با تلاش ها و اقدامات و مخالفت های بسیاری سعی در اثبات ادعای خود دارد.
اینگونه رفتارها و دیدگاه های حاکم بر فضای دنیای اطلاعات زمینه ساز شکل گیری طبقه بندی جدید با ویژگی فقر اطلاعاتی در اثر بروز شکل جدید از برتری طلبی به شکل غلبه الکترونیکی در عرصه جهانی است. بدین ترتیب فصل جدیدی در روند توسعه جامعه اطلاعاتی جهانی در حال شکل گیری است که ظاهراً حکایت از تمایل کشورهای توسعه یافته بر استیلای بلا منازع در این عرصه دارد. به گونه ای که هم اکنون نیز به صورت آشکار با دو زیر گروه فقرای اطلاعاتی و ثروتمندان اطلاعاتی بر می خوریم.
در این چنین شرایطی، زمانی که جریان اطلاعات در جامعه از تحرک بیشتری برخوردار شود و جامعه جهانی از جریان توزیع آزادانه و منصفانه اطلاعات فاصله بگیرد و اصول و چار چوب های دموکراسی دیجیتالی اطلاعاتی در جهان زیر پا گذاشته شود، کشورهایی که از وضعیت اجتماعی و اقتصادی بهتری بهره مندند، سریعتر از کشورهای ضعیف این اطلاعات را تصاحب می کنند ودر نتیجه با رشد تمایز اطلاعاتی ، تبعیض میان طبقه برتر سیاسی ، اقتصادی و علمی و اقشار مادون آن رو به فزونی خواهد گذاشت و آن اختلاف و شکاف ما بین این دو گروه زمینه ساز استفاده نا به جای کشورهای پیشرفته از شرایط موجود به عنوان اهرم فشارهای اقتصادی، سیاسی و علمی خواهد شد.
[1]طاهری، شهنام،"تفاوت میان رشد اقتصادی و توسعه اقتصادی"، توسعه اقتصادی وبرنامه ریزی،تهران،5/3/1387.
افزودن دیدگاه جدید