کدخبر :287274 پرینت
20 آبان 1402 - 08:04

نقشه عجیب پدر برای جلوگیری از مهاجرت پسرش

مرد میانسال برای اینکه از مهاجرت پسرش ممانعت کند، با اجاره دو آدم‌ربا از آنها خواست پسرش را تا وقتی که تاریخ بلیت هواپیمایش بگذرد، حبس کنند.

متن خبر

به گزارش سیتنا، اوایل پاییز امسال، چند کارگر ساختمانی در حال عبور از ساختمانی متروکه بودند که صدای کمک خواهی مرد جوانی به گوششان رسید. به‌دنبال صدا وارد ساختمان متروکه شده و پسر جوانی را دیدند که دست و پایش بسته و بشدت زخمی شده بود.

بلافاصله وی به بیمارستان منتقل شد و پس از بهبود به مأموران پلیس گفت: از مدت‌ها قبل تصمیم به مهاجرت داشتم، همه کارهایم را نیز انجام دادم و بلیت هواپیما را نیز گرفتم اما قرار شد چند روز قبل از پرواز، با دوستانم به شمال بروم.

کوروش 20 ساله ادامه داد: برای رفتن پیش دوستانم در حال عبور از خیابان بودم که ناگهان یک خودرو پژو با دو سرنشین راهم را سد کرد. یکی از سرنشینان خودرو مرا به اسم صدا کرد من هم جواب دادم اما ناگهان آنها پیاده شده و مرا به زور سوار خودرو کردند.

مردان خشن دست و پایم را بستند و چاقویی زیر گلویم گذاشتند و تهدید کردند که اگر سر و صدا کنم، مرا می‌کشند. فکر کردم سارق هستند، گفتم هر چه پول دارم می‌دهم مرا رها کنید اما قبول نکردند. بعد از اینکه کتکم زدند، دستمالی را روی دهانم گذاشتند که بلافاصله بی‌هوش شدم.

آدم ربایی یک میلیاردی

شاکی گفت: نمی‌دانم چند ساعت بی‌هوش بودم، به خودم که آمدم متوجه شدم در باغی در اطراف تهران زندانی شده ام. مردان ناشناس مدام مرا شکنجه می‌دادند و تهدید می‌کردند اگر خانواده‌ات به ما یک میلیارد تومان پول ندهند، تو را به قاچاقچیان اعضای بدن انسان می‌فروشیم. در این مدت فقط به من نان و آب می‌دادند و مدام هم کتکم می‌زدند. آدم ربایان مدعی بودند با خانواده‌ام تماس گرفته‌اند اما با گذشت چند روز خانواده‌ام نتوانسته‌اند این مبلغ را فراهم کنند.

او ادامه داد: بعد از دو هفته شکنجه به من گفتند چون خانواده‌ات پول را ندادند تو را به باند قاچاق اعضای بدن می‌دهیم. برایم عجیب بود چون پدرم وضع مالی به نسبت خوبی داشت و تهیه یک میلیارد برایش سخت نبود. آنها دوباره مرا بی‌هوش کردند، اما وقتی چشم باز کردم در خانه‌ای متروکه دست و پا بسته بودم.

تمام توانم را جمع کردم و فریاد زدم و کمک خواستم. در نهایت هم چند کارگر مرا نجات دادند. پسر جوان در ادامه گفت: موضوعی که مرا خیلی ناراحت کرد این بود که چرا خانواده‌ام اصلاً پیگیر من نبودند و اینکه من بلیت پرواز به خارج از کشور داشتم که دیگر باطل شد.

درحالی که کوروش چنین ادعایی مطرح کرد، تحقیقات به دستور بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران آغاز شد. در ادامه بررسی‌ها وی، دوباره به پلیس مراجعه کرد و گفت: خانواده‌ام می‌گویند آدم ربایان اصلاً با آنها تماس نگرفته بودند و پدر و مادرم هم به تصور اینکه من با دوستانم در شمال هستم و از مهاجرت منصرف شده‌ام پیگیر نشده بودند.

شناسایی هویت مردان خشن

 در حالی که تحقیقات در این رابطه ادامه داشت، کارآگاهان به بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محل ربوده شدن پسر جوان و رها کردن او پرداختند. دوربین‌ها شماره پلاک خودرو پژو را تصویر‌برداری کرده بودند. با استعلام شماره پلاک خودرو، هویت مالک به نام اردلان به‌دست آمد. مأموران برای دستگیری اردلان وارد عمل شده و مرد جوان بازداشت شد.

اردلان در تحقیقات اولیه گفت: من و دوستم سابقه‌دار و معتادیم. چند روز قبل مرد میانسالی به سراغمان آمد و از ما خواست که پسرش را برباییم. او برای این آدم ربایی، پیشنهاد داد نفری 10 میلیون تومان به ما بدهد.

ما قبول نکردیم و گفتیم ارزش زندان ندارد، اما او گفت اگر دستگیر شدیم برایمان رضایت می‌گیرد. بعد هم 20 میلیون به ما داد و طبق مشخصاتی که داده بود پسرش را ربودیم و طبق خواسته او دو هفته زندانی و در نهایت هم رهایش کردیم.

به‌دنبال اظهارات اردلان، همدست او نیز بازداشت شد و در گام بعدی کارآگاهان به سراغ پدر کوروش رفتند. مرد میانسال در تحقیقات گفت: پسرم سودای رفتن به خارج از کشور را داشت هر چه اصرار کردم که منصرف شود قبول نکرد، می‌خواست به آلمان برود. وقتی بلیتش را هم گرفت دیگر از همه جا ناامید شدم، او تنها فرزندم است و نمی‌توانستم دوری‌اش را تحمل کنم به همین دلیل نقشه ربودنش را طراحی کردم. از دوستانم پرس و جو کردم و در نهایت به دو خلافکار رسیدم. با مبلغ 20 میلیون تومان آنها را راضی کردم که برای دو هفته پسرم را بربایند تا زمان بلیتش بگذرد.

با رضایت پسر جوان، پدرش آزاد شد و دو آدم ربای اجیر شده نیز به دستور بازپرس موسی رضازاده در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار داده شدند.

انتهای پیام

نظرات خود را با ما درمیان بگذارید

افزودن دیدگاه جدید

کپچا
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.