خود ما باعث شدیم که مخاطب به سمت شبکههای خارجی برود
یک مدرس ارتباطات در نقد عملکرد رسانهها در حوادث اخیر می گوید: خود ما باعث شدیم که مخاطب به سمت شبکههای ماهوارهای برود و طبیعی است که آنها هم از آن طرف پول میگیرند و اصلا منافع ملی ما برای آنها مهم نیست؛ در نتیجه راست و دروغ را به همدیگر می بافند.
به گزارش سیتنا، حمید ضیائیپرور، در ادامه اظهارات خود آورده است:
دولتها میآیند و میروند و سیاستهاست که ثابت است. این مسائل در همه دولتها وجود داشته ولی نگاه دولتمردان به رسانه هم از همین زاویه مشکل دارد. تا این ساختار اصلاح نشود، نه ما رسانهی قدرتمند خواهیم داشت و نه مرجعیت رسانهای به کشور برخواهد گشت.
وظیفه رسانه کشف حقیقت است
این پژوهشگر رسانه و فضای مجازی در گفتوگویی با ایسنا دربارهی نقد عملکر رسانهها در حوادث اخیر، اظهار کرد: درباره حوادث اخیر و عملکرد رسانهها، به چند موضوع میتوان اشاره کرد؛ اولین موضوع بحث عملکرد صداوسیما به عنوان رسانهای جریان اصلی در ایران و به عنوان رسانهای است که بیشترین پوشش و فراگیری را دارد.
ضیائی پرور در نقد عملکرد صداوسیما اظهار کرد: به نظر میرسد متولی بخش زیادی از روشن نشدن ماجرای مهسا امینی در چند روز نخست، رسانه جریان اصلی ـ یعنی صداوسیما ـ بود. به این دلیل که یکی از کارکردهای اساسی رسانههای جریان اصلی (mainstream) روشن کردن حقایق است، حتی اگر مسئول مربوطه نخواهد. در بسیاری از کشورهای دنیا وقتی اتفاقی میافتد، لزومی ندارد که پلیس یا دستگاه مربوطه که مسئول آن کار است، اجازه اطلاعرسانی بدهد. فرض کنید ماجرا سرقت از بانک است. آیا اگر قرار بود بانک تا ابد اطلاعرسانی نکند، رسانهها باید تا ابد همینطور سکوت کنند؟ وظیفه رسانه کشف حقیقت است. روزنامهنگاری تحقیقی «investigative journalism» یعنی پیدا کردن حقیقت بر اساس فکتهای واقعی و ارائه آن به مردم. این اولین خطایی بود که در صداوسیما رخ داد و نیروی انتظامی هم با توجه به اینکه اطلاعرسانی به موقع نکرد، در این ماجرا مقصر است و این نافی معذوریت رسانهای نیست.
صداوسیما می توانست در بیان روایت اول، ابتکار عمل را به دست بگیرد
این مدرس ارتباطات دومین مساله را بحث رسانههای رقیب و لزوم به دست گرفتن روایت اول از سوی رسانههای جریان اصلی عنوان کرد و در این زمینه توضیح داد: معمولا در بحرانها و حوادثی که رخ میدهد و به طور کلی اخبار بد، رسانهای که روایت اول را منعکس کند، جریان اطلاعرسانی را به دست میگیرد. گفته میشود اساسا در حوزه جنگهای شناختی و جنگهای نرم رسانهای، آن رسانهای پیروز است که روایت اول را از ماجرا بگوید، حتی اگر حقیقت را نگوید و اخبار جعلی بدهد. ولی همین که روایت میکند مخاطب را به سمت خود جذب میکند. صداوسیما می توانست در بیان روایت اول، ابتکار عمل را به دست بگیرد که باز هم این کار صورت نگرفت.
وی در ادامه در نقد عملکرد صداوسیما همچنین بیان کرد: برخی اتفاقاتی که در فرانسه، آمریکا و کشورهای پیشرفته جهان رخ میدهد، خیلی بدتر از اغتشاشات اخیر ایران است. به عنوان مثال در فرانسه ماجرای جلیقه زردها را به یاد دارید. ماهها این ماجرا ادامه داشت اما در چنین ماجراهایی شبکههای تلویزیونی دوربینشان را وسط اغتشاشات و پخش زنده رویداد میبرند و در دنیای رسانهها آزاد هستند. رسانههای جریان اصلی ابتکار عمل را به دست می گیرند و دو طرف ماجرا را بیطرفانه روایت می کنند. در چنین فضایی اصلا جایی برای شبکههای اجتماعی، معاندین، فیکنیوزها و جنگ روانی باقی نمیماند. اگر در ایران مجبور میشویم اینترنت را قطع کنیم و مجبور میشویم واکنشهای اینچنینی نشان دهیم، به این دلیل است که صداوسیما وظیفه خود را به درستی انجام نمیدهد.
خود ما باعث شدیم که مخاطب به سمت شبکههای خارجی برود
ضیائیپرور دربارهی عملکرد صداوسیما افزود: نکته دیگر اینکه صداوسیما چون رقیب داخلی ندارد، هر طور که عمل کند، برنده است و همیشه هم بابت نقشی که ایفا میکنند از خود تشکر می کنند، چون رقیب داخلی ندارند. اجازه بدهند تلویزیون خصوصی راه بیفتد تا بعد متوجه بشوند اطلاعرسانی یعنی چه؛ البته صداوسیما رقیب خارجی دارد. شبکههای ماهوارهای که به هر حال فعالیت میکنند و راست و دروغ را به هم میبافند و تا حد زیادی جریان مرجعیت خبری و رسانه ای را به دست میگیرند و وقتی مخاطب را جذب کردند آن وقت هر چه دلشان میخواهد میگویند؛ بنابراین نباید از آنها گله داشت که چرا روایت غلط و فیکنیوزها و اخبار نادرست را روایت کرده است. خود ما باعث شدیم که مخاطب آن سمت برود و طبیعی است که آنها هم از آن طرف پول میگیرند و اصلا منافع ملی ما برای آنها مهم نیست؛ در نتیجه راست و دروغ را به همدیگر می بافند.
رسانههای ما در یک هفتهی اول بحران، با سکوت محض ماجرا را دنبال میکنند
این پژوهشگر رسانه در ادامه در نقد عملکرد مطبوعات و خبرگزاریها در حوادث و بحرانها، تصریح کرد: ماجرای شلیک به هواپیمای اکراینی و همچنین این ماجرای اخیر، نشان داد که در یک هفتهی اول رسانههای مکتوب و خبرگزاریهای ما حرفی برای گفتن ندارند و به عبارت دیگر این رسانهها تلاش چندانی برای روشن کردن واقعیتها و حقایق نکردند و با سکوت محض ماجرا را دنبال کردند و حتی همین حالا هم بعد از گذشت چند هفته از ماجرا روایتهایی را از رویدادها بیان میکنند که اغلب روایتهایی یک سویه به ماجراست و دیدگاههای مخالفان و منتقدان و نگاههایی که وجود دارد را مطرح نمیکنند. آنها حتی جلسهای را که با ۲۰ استاد برجسته دانشگاه، ماجرا را نقد و بررسی میکند را هم کامل منتشر نمیکنند و این نشان میدهد رسانههای ما حتی ظرفیت تولید و انتشار اطلاعات برای بحثهای گفتمانی، نخبگانی و مباحث فکری را ندارند.
رسانههایمان در اتفاقات اخیر نمره قبولی نمیگیرند
این پژوهشگر ارتباطات در بخش پایانی این گفت وگو درباره ی عملکرد ژورنالیستها در شرایط موجود، اظهار کرد: در اتفاقات اخیر از همان روزهای اول تعدادی از عکاسان مطبوعاتی، خبرنگاران و فعالان رسانه دستگیر شدند. اینها افرادی هستند که در بحران کارشان همین است. چرا باید یک عکاس مطبوعاتی را که در تمام بحرانها حضور داشته و بارها جایزه دریافت کرده دستگیر کنند. کسی که کار حرفهای انجام می دهد. این نشان میدهد که سازمانهای پلیسی امنیتی یا دستگاههای دیگر ما وظایف اصلی رسانه را نمیشناسند. انجمنی هم که نداریم صدایش دربیاید و البته انجمن روزنامهنگاران استان تهران بیانیهای دادند اما جایی نبود که منتشر بشود. در مجموع به نظر میرسد مجموع رسانههای ما اعم از صداوسیما، خبرگزاریها، مطبوعات، انجمنها و نهادهای صنفی و حتی نهادهای مسئول در حوزه مطبوعات و رسانه که الیماشاءالله زیاد هم هستند، نمره قبولی را نمیگیرند و نتیجه این شده است که عمده مخاطبان و مردم مرجع دریافت اطلاعت و اخبارشان رسانههای خارجی باشد. که طبیعتا آنها هم هیچگاه دلشان برای ما نمی سوزد.
ضیائیپرور ادامه داد: این نقد همواره وارد بوده و کاملا هم زیرساختی است و تا زمانی که مکانیزمهای تولید اطلاعات کامل اصلاح نشود نه تنها در بحرانهایی شبیه به حوادث اخیر بلکه در شرایط عادی هم این وضعیت آنطور که باید و شاید سامان نخواهد گرفت. دولتها میآیند و می روند و سیاستهاست که ثابت است. این مسائل در همه دولت ها وجود داشته ولی ساختار رسانه در ایران به طور زیربنایی مشکل دارد و نگاه دولتمردان هم به رسانه هم از همین زاویه مشکل دارد و تا این ساختار اصلاح نشود نه ما رسانه قدرتمند خواهیم داشت و نه مرجعیت رسانهای به کشور برخواهد گشت.
بفرمایید مردم چطور با مسؤولان گفتوگو کنند
وی در پایان گفت: امیدوارم هر چه زودتر این محدودیتهای اینترنتی و پلتفرمهای اجتماعی برطرف شود. به ویژه پلتفرمهای اجتماعی که مکان گفتوگو بین حاکمیت و مردماند. رییس قوه قضائیه مطرح کرده است که ما از گفتوگو استقبال میکنیم. بفرمایید مردم چطور با شما گفتوگو کنند. یکی از ابزار مردم شبکههای اجتماعی است. اگر میخواهند فضای نقد و گفتوگو و مطالبه در جامعه راه بیفتد لازمهی آن این است که پلتفرمهای اجتماعی جهانی برای مردم در ایران باز شود و امکان بحث و گفت و شنود وجود داشته باشد. متاسفانه از پلتفرمهای داخلی استقبال نمیشود؛ نه تنها به دلیل اعتمادسنجی که به این دلیل که ظرفیت فنی ندارند و جواب نمیدهند این میزان کاربر در آن وجود داشته باشند؛ چه برسد به آن که در آن کنش و فعالیت داشته باشند.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید