سلاخی کردن چهار نفر در تهران به خاطر زنی که همزمان دو شوهر داشت
سال ۱۳۸۲ در یک ماجرای خونین مرد جوانی دو فرزند و یک خواهر و برادر را بخاطر انتقام به طرز فجیعی به قتل رساند.
به گزارش برنا، اواسط سال ۸۲ رسیدگی به پرونده قتل فجیع دو کودک در حالی در دستور کار ماموران پلیس قرار گرفت که پدر آنها به عنوان تنها مظنون پرونده تحت تعقیب قرار گرفت، مادر بچه ها که جسد دو پسر خردسالش را در حمام خانه پدرشوهرش دیده بود در اولین اظهارات به ماموران گفت: وقتی داشتم وارد خانه می شدم شوهرم اسماعیل به من گفت بچه ها نزد زن عمویشان هستند و از خانه رفت. بعد هم دیگر او را ندیدم، وارد خانه که شدم جاری ام را دیدم که از بچه ها بی اطلاع بود و یک دفعه اجساد آنها را در حمام خانه پیدا کردیم.
در بررسی های به عمل آمده از سوی ماموران پلیس مشخص شد، پدر بچه ها به نام اسماعیل بعد از وقوع جنایت از محل حادثه یعنی ورامین به فیروزکوه گریخته است. اما زمانی که پلیس مخفیگاه او را پیدا کرد، دوست او اعتراف کرد که اسماعیل قبل از رسیدن ماموران از آنجا فرار کرده است.
در بازجویی هایی که از دوست اسماعیل به نام جعفر به عمل آمد، وی پرده از راز جنایتی هولناک برداشت و گفت: اسماعیل دو کودک خود را سلاخی کرده بود اما قبل از آن با همدستی من و همسرش و یکی از دوستانمان به نام غلامحسین، یک خواهر و برادر را هم به قتل رساندیم.
با اعترافات جعفر، همسر اسماعیل به نام معصومه بازداشت شد و لب به اعتراف گشود: حدود یک سال قبل در حالی که برای تهیه داروی کم خونی امیررضا عازم تهران بودم سوار ماشین مردی به نام ابراهیم شدم. با او هم کلام شدم و خودم را مجرد معرفی کردم و گفتم عماد و امیررضا بچه های برادرم هستند. بعدا به آنها یاد دادم که من را جلوی ابراهیم عمه صدا بزنند. ارتباط من و ابراهیم زیاد شد و هر روز به من علاقه بیشتری پیدا می کرد، تا اینکه یک روز وقتی ترک موتور او سوار شده بودم، اسماعیل من را دید. شب برای او توضیح دادم که ارتباط خاصی با ابراهیم ندارم اما او باور نکرد و نقشه انتقام از ابراهیم را کشید.
به این ترتیب اسماعیل، برای همسر خود شناسنامه ای جعلی درست کرد و مقدمات خواستگاری ابراهیم از او را فراهم کرد و خودش را برادر معصومه معرفی کرد: من با شناسنامه جعلی و با نام قلابی هانیه، همسر ابراهیم شدم و به عنوان عروس در خانه پدری اش زندگی می کردم. جشن عروسی و حنابندان هم گرفتیم و اسماعیل ۶۰۰ نفر مهمان دعوت کرد. دو ماه که گذشت، اسماعیل خواهر ابراهیم به نام فاطمه را از او خواستگاری کرد و آنها هم مدتی بعد به عقد همدیگر در آمدند.
اسماعیل بعد از اینکه فاطمه را عقد کرده بود، او را به همراه جهیزیه راهی خانه بخت کرده بود. اما برای انتقام از ابراهیم، خواهر او یعنی فاطمه را در همان خانه بخت با چاقو به قتل رساند و جهیزیه اش را سر به نیست کرد.
اسماعیل مدتی بعد با ردیابی پلیس به دام افتاد و در اعتراف به قتل ها، ماجرای به قتل رساندن ابراهیم را اینطور تعریف کرد: بعد از اینکه فاطمه را کشتم، با ابراهیم تماس گرفتم و به بهانه پیدا کردن گنج او را به بیابان های اطراف فیروز کوه کشاندم. بعد با کمک دو دوستم به نام های جعفر و غلامحسین؛ ابراهیم را کشتیم و جسدش را تکه تکه کردم و هر تکه اش را به یک سمت انداختم.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید