چرا معتادان هرندی به فداییان اسلام کوچ کردند؟
گفتوگو با ایمان واقفی و رییس ادارهی آسیبهای اجتماعی شهرداری منطقه 16 در ذیل آمده است.
نسترن فرخه، خبرنگار انصاف نیوز: «طرحهای ضربتی»، اقدامی که سالهاست پژوهشگران و فعالان در حوزهی آسیب اجتماعی آن را محکوم میکنند اما هنوز مناطق معضلخیز درگیر چنین طرحهای بدون زیرساخت هستند مثل طرحی که قبل از ایام نوروز برای زیباسازی شهر اجرا شد و معتادان را از منطقهی ۱۲ جمعآوری کردند. شهردار منطقه ۱۶ در چهاردهم فروردینماه دراینباره به ایلنا گفته بود: «پس از اینکه با این اقدام پلیس، منطقه ۱۲ برای معتادان ناامن شد، آنها به منطقه ۱۶ کوچ کردهاند و اکنون این موضوع برای منطقه ما تبدیل به یک گرفتاری شده است.»
رییس ادارهی آسیبهای اجتماعی شهرداری منطقه ۱۶ در گفتوگو با انصاف نیوز به این نکته اشاره کرد که نزدیکترین جا برای مهاجرت معتادین هرندی، منطقه ۱۶ بود. او در اینباره گفت: «ما گشت روزانه برای جمعآوری کارتونخوابها را اجرا میکنیم.» ایمان واقفی پژوهشگر حوزهی شهری و متخصص مطالعات شهری بر این باور است که طرحهای ضربتی همچون تلاش برای محو کردن زخمی است که دلیل اصلی پیدایش آن را نمیدانیم و همین باعث میشود که معضلات ریشهیابی نشوند.
متن کامل گفتوگوی انصاف نیوز با ایمان واقفی و رییس ادارهی آسیبهای اجتماعی شهرداری منطقه ۱۶ را در ادامه بخوانید:
وجاهت اخلاقی ندارد که تعداد این افراد را اعلام کنیم
اللهکرمی رییس ادارهی آسیبهای اجتماعی شهرداری منطقه ۱۶ دربارهی تعداد معتادان این منطقه گفت: «وجاهت اخلاقی ندارد که ما تعداد این افراد را اعلام کنیم چون موضوع آسیبهای اجتماعی موضوعی است که تعدد آن صلاحیت مملکت را زیر سوال میبرد حتی در هیچ مقالهای هم به تعداد این افراد پرداخته نشده که مثلا هزار متکدی در یک منطقه داریم. همین حالا اگر در همین مورد از سازمان تامین اجتماعی، ستاد مبارزه با مواد مخدر و حتی بهزیستی که متولیان اصلی این کار هستند سوال کنید به شما اطلاعات عددی نمیدهند.
اما میتوان به کلونیهای آسیب اجتماعی پرداخت که مثلا در هرندی، شوش، حوالی بزرگراه امام علی وجود دارند، در خیابان عباسی هم وجود داشت که به همت شهردار منطقه ۱۶ و با هماهنگی دادستان آن کلونی خیلی کم شده است.»
اللهکرمی در پاسخ به این سوال که چه اقدامی برای جمعآوری معتادان کارتنخوابی که به منطقهی ۱۶ آمدهاند انجام دادهاید، گفت: «معتادان منطقهی ۱۲ به اینجا آمدند که منطقهای در نزدیکی آنها است، ما روزانه گشت جمع آوری کارتونخوابهایی را داریم که در مددسراهای اضطراری و موقت، با هماهنگی سازمان خدمات اجتماعی به آنها جا میدهیم.»
یا دلایل پیدایش این گروه را پیدا کنیم و یا از عرصهی عمومی حذفشان کنیم
ایمان واقفی در مورد دو راهکار متفاوت در واکنش به اقشار آسیب گفت: «دو چیز از هم متمایز هستند یکی اینکه ما به دلایل پیدایش این گروه و این قشر میپردازیم و دیگری اینکه برای حذفشان در عرصههای عمومی تلاش میکنیم. اتفاقی که در این بیست، سی سال اخیر افتاده این است که به دلایل ریشهی معضلات و مکانیزمهای برساینده این وضعیت نپرداختهاند تا شرایط را بررسی کنند، همین موضوع منجر به محو کردن آن پدیدار نهایی میشود که این آدمها هستند.
از طرح خاکسفید گرفته تا طرحهای دیگری که در آن این اتفاق افتاده، از جمله همین پارک هرندی، ایده اصلی این است که ما یک زخمی داریم که کاری نداریم این زخم چرا به وجود آمده و فقط باید آن زخم را محو کنیم، بنابراین ساز و کارها تا کنون این طور بوده که از یک خطهی جغرافیایی که این افراد در آن جمع شدهاند پراکنده شوند تا محو شوند.
وقتی نقطهی سیاستگذاری روی پدیدار نهایی گذاشته شود که این پدیدار میتواند آدمها، مکان و یا یک وضعیت باشد اتفاقی که میافتد این است که زخم از روی شخص، یا آن شرایط نامطلوب محو میشود ولی چون دلایل آن از بین نرفته هر کدام از اینها در فضا منتشر میشود.
آن زخم شاید قبلا فقط یک جا بوده که میشد دور تا دور آن را محصور و کنترل کرد اما به خاطر برخوردهای نادرست در منطقه پخش میشوند؛ مثل اتفاقی که در خاکسفید افتاد و آن افراد پخش شدند، بعضی به بومهن، منطقه هجده و مناطق دیگر رفتند و همان معضلات را همراه خود به مناطق دیگر بردند.
سیاست را معطوف به مرکز کردهاند
این پژوهشگر شهری در مورد دلایل پیدایش حاشیهنشینی ادامه داد: « مسوولان تا جایی که بتوانند سیاست گذاری را معطوف به مرکز میکنند که آن منطقهی استحفاظی زیر نظر خود را زیبا نگه دارند، از دهه ۷۰ به بعد روند حاشیهنشینی ما بیشتر و بیشتر شده است.
اگر به مکانیزمها یا دلایل برسایندهی اینها رجوع کنیم نیازمند یک اراده جمعی بلندمدت است این اقشار آسیبدیده یعنی معتادان، کارتنخوابها، کارگران جنسی و غیره نتیجه نابرابری طبقهی اجتماعی و اقتصادی جامعه هستند زیرا سیاست گذاریهای اقتصادی و اجتماعی در این ۳۰ سال به جای اینکه به گروههای آسیبپذیر خدمات دهند به سمت بازاری و مالی کردن رفته است که این موضوع مازادهایی به بیرون دارد.
این افراد آسیبدیده کسانی هستند که قرار بود از نردبان امکانات اجتماعی بالا بروند ولی حالا این نردبان از آنها گرفته شده و تبدیل به معضلات اجتماعی شدهاند.
حالا سوال این است که چه سیاستگذاریای باید صورت گیرد که گروههایی که در طرحهای ضربتی جمعآوری میشوند وضعیتشان بهبود پیدا کند. اینجا هم دو مسیر است یکی اینکه برویم سراغ آن مکانیزمهای تاریخی که باعث شده این معضلات به وجود بیایند، یک راه دیگر هم این است که اگر این مسیر زمانبر است که این گروه به صورت کلی بهبود پیدا کنند؛ فعلا آنهایی که هستند را کنترل کنیم یعنی به جای آنکه آنها را پخش کنیم آنها را در یک محوطه که حضور دارند جمع نگه داریم.»
جمعآوری راهکار نیست
واقفی جمعآوری معتادان را محکوم میکند و در ادامه به خبرنگار انصافنیوز میگوید:«جمع آوری به هیچ عنوان راهکار نیست، وقتی آنها را جمع میکنند با این بدنهای رنجور و ناتوان میخواهند چه کار کنند؟ چون توانایی ارایهی خدمات و مکانیزمهایی که فرد بعد از بهبودی به آن برمیگردد را ندارند، آنها را دوباره رها میکنند در نتیجه این افراد مثلا اگر نتوانند به هرندی برگردند به منطقهی دیگری مهاجرت میکنند.
طرحهای ضربتی را در یک بستر کلیتر که نگاه کنید اتفاقی که به لحاظ تاریخی در محلات هرندی و خاکسفید افتاده این است که آن مکانها اول جرمانگاری میشوند و در فضای عومی و رسانهها یک فضای سیاه از این مناطق ایجاد میکنند که مداخلهی طرحهای ضربتی را مشروع میکند و در افکار عمومی تصوری ساخته میشود که این منطقهها جرمخیز است.
کارکرد اصلی این کار این است که وقتی جرم انگاری شود باعث میشود آن فضا خالی شود و در آن عملیاتهای عمرانی صورت میگیرد، این اتفاقی است که در هرندی وخاکسفید افتاده است به خاطر جرمانگاریهای قبلی زمین این مناطق بسیار ارزان است و بعد این زمینها را در اختیار یک پیمانکار میگذارند تا آنجا ساختوساز کند و بعد از ساختوساز قیمت زمین چند برابر خواهد شد، این موضوع، یک بیزینس است برای مثال شهربازی بزرگی در هرندی در حال ساخت است که بعد از ساخت میلیونها تومان از آن منفعت کسب خواهند کرد.
زیباسازی در این مناطق بر کند شدن پیشرفت معضلات تاثیر خواهد داشت برای مثال خاکسفید حالا با خاکسفید دههی ۷۰ یکی نیست و ظاهر آن منطقه تغییر کرده است اما با مردم آن مناطق چه کار کردند؟ در واقع هیچ کار. این افراد یک قدم عقبتر به سمت حاشیهی حاشیه رفتند یعنی یک منطقه را نوسازی میکنند اما برای مردم آن منطقه بهبودی ندارد بنابراین این طرحها مکانمحور است نه انسانمحور.»
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید