فردوسی پور منتخب مردم
محمد حامد سلیمان زاده، روزنامه نگار، در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز دربارهی انتخاب اخیر عادل فردوسی پور در مسابقهی صداوسیما نوشت:
“رأی مردم همیشه خط قرمز من بوده است”. این جمله را این بار نه از زبان یک سیاستمدار یا کاندید انتخابات که از زبان یک مجری محبوب و موفق ورزشی در اختتامیه جشنواره صدا و سیما شنیدیم. رأی مردم به برنامه نود و عادل فردوسی پور به عنوان بهترین برنامه ترکیبی و برترین تهیه کننده، با تشکر ویژهای از سوی او همراه بود. او پس از دریافت تندیس برتری، با انتقاد از بی مهریها به خودش، از سال سخت فعالیتش در تلویزیون گفت که فیلم صحبتهای او بازتاب قابل توجهی در رسانهها داشت.
شک نیست که فردوسی پور هم مانند هر شخص دیگری در میان اهالی رسانه و ورزش، طرفداران و مخالفانی دارد. از یک سو هستند کسانی که او را یکه تاز عرصه گزارش ورزشی و جزو جدایی ناپذیر فوتبال ما میدانند تا آن سو که مربیانی چون امیر قلعه نویی بر این باورند او و برنامه نود به فوتبال ایران خیانت میکنند!. فارغ از بحثهای هواداری یا مخالفت با او، از جنبههایی باید به وی و عملکردش نگریست که اهمیت این جنبهها از مباحث هواداری بسی بیشتر است.
نکتهای که در وهله نخست درباره او حائز اهمیت است این است که او در تمامی این سالها در قالب صدا و سیمای جمهوری اسلامی به تولید برنامه و موفقیت رسیده است و این نکته بسیار مهم است. اگر برنامه نود را به عنوان شروع دوران حرفهای او قلداد کنیم، فراموش نباید کرد که او بیش از ۲۰ سال در همین صدا و سیما و با وجود همه موانع و محدودیتهای خاص برنامه سازی در این سازمان توانسته این مسیر را طی کند و از این حیث یک الگوی مثال زدنی است. صرف نظر از تواناییهای شاخص فردی او، حقیقتاً کماند مصادیقی که در عین فعالیت در چارچوب صدا و سیما توانسته باشند همچنان عقاید و آرمانهای خود را جلو ببرند، صدایشان تماماً در خدمت این سیما در نیامده باشد، توانسته باشند این میزان دوام بیاورند، جا نزنند، در افکار عمومی و مخاطبان جای خود را پیدا کنند و شایستگیهایشان را بر تنگ نظریها و جزم اندیشی ها تحمیل کنند.
عادل فردوسی پور نمونه خوب امکان غلبه “فرد” بر “ساختار” است. جایگاه ویژه او در میان رسانههای ورزشی و کثرت موفقیتهایش، گواه روشنی بر همین امکان است؛ امکانی که با خودش نوعی آموزش هم دارد. آموزش غلبه بر یک ساختار، یک سیستم و یک تفکر در صدا و سیما که سالها به سلسلههایی از عقاید و رویههای یکطرفه عادت کرده است. موفقیت فردوسی پور در پنجه انداختن با این ساختار، البته که به مدد اثبات خود، اتکا به توانمندیهای فردی و زبان گویای جامعه مخاطب خود بودن بوده است.
مقایسه فردوسی پور با دیگر هم صنفان دیروز و امروزش به خوبی نشان میدهد که موقعیت کنونی او بیش از هرچیز معلول قابلیتهای فردی خود او بوده است؛ او نه مانند جواد خیابانی با توسل به پارهای باورهای خالص ناسیونالیستی و روحیات احساسی همراه با اشک سعی در پیوند با مخاطب داشته، نه مانند علیرضا علیفر سرهنگ بوده و نه مانند برخی مجریان جوان و جویای نام این روزهای رسانه ملی، یک شبه ره صد ساله را پیموده است. غلبه تواناییهای فردی فردوسی پور در مواجهه با ساختاری که در خودی پنداری کارکنان منتقد و مردمی آستانه تحمل بسیار پایینی دارد، ضمن آنکه یک الگوی موفق پیش چشم مینهد، تأثیر مثبت شایسته سالاری را در حوزههای مختلف به ما یادآور میشود.
فردوسی پور، با ناملایمات و بی مهریهای سازمانی و غیر سازمانی زیادی رو به رو بوده است. نمونه اخیر آن، ماجرای دستکاری در آراء مردمی انتخاب بهترین برنامه صدا و سیما بود که پس از پی گیریها مشخص شد آرائی که مردم به تهیه کنندگی او و برنامهاش داده بودند، به سبد برنامه دیگری رفته بود؛ اقدامی که انتقاد او را برانگیخت و باعث شد تا یک نفر دیگر اما اینبار از قاب تلویزیون تاکید کند که “رأی مردم همیشه خط قرمز من بوده است”.
در ماجرای دستکاری در آراء مردمی اگر افشاگری و پی گیریهای وزیر ارتباطات نبود، همانطور که مدتی برنامه نود را از تلویزیون پخش نکردند و تریبون ویژه برنامه جام ملتهای آسیا را از او گرفتند و سعی در کمرنگ کردن نقش فردوسی پور داشتند، اراده مخالفان او قطعاً بر پایین کشیدن آمار رأی مردم به او و برنامهاش استوار شده بود.
عادل فردوسی پور با همه فراز و فرودهایی که با آن مواجه بوده، بدون شک یکی از موفقترین و تاثیرگذارترین چهرههای رسانهای و ورزشی کشور در همه این سالها بوده و رأی مردم و داوران به او در جشنواره صدا و سیما نشان داد که جایگاه چنین فردی با اقداماتی که اخیراً علیه او شدت گرفت نه تنها تضعیف نشد که حمایت مجدد مخاطبان و علاقه مندان به او را به دنبال داشت.
اگر بپذیریم که جلب حمایت و رضایت مردمی با کار در صدا و سیما با وجود حکمفرمایی محدودیتها و سیاستهای رسمی حاکم بر این سازمان، کار بزرگ و سختی است که فردوسی پور در این سالها انجام داده، یقیناً به موقعیت و عملکرد او بیش از پیش توجه کرده و در ضرورت پشتیبانی از او و امثال او دریغ نخواهیم کرد. هم چنین، مدیران صدا و سیما نیز باید بدانند که سیاست مقابله یا تلاش در جهت کم اثر کردن نقش چهرهها و شخصیتهایی که از پشتیبانی حمایت مردمی برخوردارند نه تنها تاکنون مدیران را به مطلوب خود نرسانده که از قضا نتیجه معکوس حاصل شده است.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید