کدخبر :223523 پرینت
13 دی 1397 - 02:00
به جای فیلتر کردن شبکه های اجتماعی سراغ راه های ماندگار برویم؛

دکتر سپنجی: سهل الوصول ترین راه برای مسئولان، فیلتر کردن است/ دولت در مواجهه با فیلترینگ منفعل است

بعد از فیلترینگ تلگرام این بار مسئولان هشدارهایی را درباره فیلترینگ اینستاگرام داده‌اند و گویا قرار است که این شبکه اجتماعی به دلیل موارد غیراخلاقی و آسیب‌هایی که گوشزد شده، فیلتر شود. واکنش‌ها از این جهت است که این پروژه هم مانند تلگرام شکست می‌خورد و افراد با فیلترشکن‌های قوی به سوی این شبکه می‌روند. اما واقعاً فیلترینگ در طول سال‌های گذشته چه پیامدهای مثبتی داشته است که مسئولان همچنان می‌خواهند از آن به عنوان یک راه‌حل استفاده کنند؟ راه‌حل سامان دادن به موارد غیراخلاقی در فضای مجازی چیست؟

متن خبر

به گزارش سیتنا، امیر عبدالرضا سپنجی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این باره به شفقنا رسانه می گوید: به دلیل این که سهل الوصول ترین کار و قابل دسترس ترین راه برای مسئولان، فیلتر کردن است. در صورتی که بهترین کار آموزش دادن می باشد که می تواند بیشترین بهره وری هم برای کاربران داشته باشد. ولی مسئولان  اغلب موارد به دنبال این هستند که ببینند چه راهی سریع تر جواب می دهد، همان را اجرا کنند. اما خب این مسیر غلطی است و هزینه های به شدت بالای اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی و  سیاسی دارد. متاسفانه بعضی ها این مابه ازاها و هزینه ها را در تحلیل هایشان منظور نمی کنند وبه سراغ سریع ترین و سهل الوصول ترین راه ممکن می روند و این باعث می شود که هزینه هایی به جامعه و افراد و حتی نظام و دولت تحمیل بشود.

او ادامه می دهد: در حالیکه می توان درباره چنین مسائل مهمی گفتگو و مذاکره کرد.  اما معمولاً درهای گفت و گو از طرف مسئولان دولتی و حاکمیتی با افراد متخصص در حوزه رسانه بسته است و این ارتباط ، ارتباطی عمودی و از بالا به پایین است در صورتی که باید یک ارتباط افقی و رخ به رخ باشد که با هم  بنشینند و درباره این تصمیمات گفتگو  کنند. ما برای تلگرام این را گفتیم و کسی نشنید و متاسفانه عوارض آن را داریم می بینیم.

فیلتر کردن شبکه های اجتماعی حاکی ار نگاه کودکانه به این رسانه هاست

این مدرس ارتباطات با اشاره به تبعات فیلتر کردن شبکه های اجتماعی بیان می کند:متاسفانه احساس می کنیم چون تلگرام را  فیلتر کردیم باید پیچ شبکه های دیگر را هم کمی سفت تر کنیم و مردم  به سختی سراغ  این شبکه ها بروند، در حالیکه این غلط است. این اصلاً نگاه سیاست گذارانه و نگاه حاکمیتی نیست. به نظرم بیشتر نگاه کودکانه است و این رویکرد، پاسخگوی مسائل کلان اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی جامعه ی ما نیست. ما باید  سراغ راه های ماندگار برویم.راه هایی که بالاخره حساسیت ها را کمتر می کند،مثل آموزش.

او ادامه می دهد: مخصوصا اگر می خواهیم فیلتری برای کودکان و حداکثر تا نوجوانان انجام بدهیم. باید این رده را جدا کنیم و مثلا آی پی آنها را  شناسایی کنیم و این کاربرها را معرفی کنیم و به آنان آموزش دهیم. در غیر اینصورت ما چطور می توانیم به یک بزرگسال بگوییم با این شبکه ها فاسد می شوی یا نمی شوی. یک بزرگسال  اگر بخواهد  به این شبکه ها دست پیدا بکند می تواند با  یک هزینه ی کم و زیاد، به آنها دسترسی پیدا کند. برخی اهالی رسانه تعبیر «جنگ با سایه ها» را درباره موضع فیلتر کردن، به کار بردند که به نظرم تعبیر خوبی است. جنگ با سایه ها نه پیروز دارد نه شکست خورده، فقط خسته می شود. یعنی کسی که احساس می کند دارد شمشیر می زند جز خستگی چیزی برای او نمی ماند. مرتب باید این و آن  را بزند، بعد هم نتیجه ای ندارد.

سپنجی با اشاره به راه حل های موجود توضیح می دهد: به همین دلیل این مسیرها، شکست خورده است و  مسیرهای امتحان شده ی قبلی است و اگر ما می خواهیم موفقیت به دست بیاوریم باید به دنبال راه های ماندگار و فرهنگ سازی برویم. فرهنگ سازی هم پیش از دبستان در خانواده، حتی پیش از تولد شروع می شود. باید به فرزند خود آموزش بدهیم که چه محتواهایی مناسب سن او نیست. بعد آدم ها باید یک سری مسائل را تجربه کنند ، از لحاظ روان شناسی بارها ثابت شده که اگر مسیرهای تجربه ی انسان را ببندیم افراد و جامعه طغیان می کنند، و همه ی هنجارهایش را می شکند. به همین خاطر باید  یک جایی متوقف بشویم و  اجازه بدهیم که جامعه خودش به جمع بندی برسد .هر چند برای کودک و نوجوان،باید مراقب باشیم و نهاد های مسئول چون وزارت ارتباطات و سایر نهادهای تصمیم گیر فکری برای مراقبت از این رده سنی بکنند.اما اگر  برای افراد بزرگسال این شبکه ها را فیلتر کنیم ،جز ساده اندیشی تعبیر دیگری ندارد. به نظرم این نکته ی بسیار مهمی است اما در تصمیم گیری های کشور ما متاسفانه لحاظ نمی شود.

کار ویژه رسانه آموزش نیست

این پژوهشگر حوزه ارتباطات با توضیح درباره ظرفیت های رسانه ای برای آموزش دادن تصریح می کند: کار آموزشی کار حاکمیتی، دولت و وزارت آموزش و پرورش است. وظیفه ی رسانه آموزش به آن معنا نیست،ممکن است که محتوای آموزشی هم تولید بکند. اما کار آموزشی ،نهادهای مشخص خودش را دارد. یک بخش آن در خانواده  و بخش عظیمی از آن در مدارس و بعد دانشگاه ها اتفاق می افتد. رسانه چون نه بضاعت و نه توانمندی این کار را دارد ،در نتیجه نمی تواند آموزش دهنده باشد  .من در کتاب مخاطب پنداری و در بحث الگوی نظری آن اشاره کرده ام که اصلاً کارویژه ی نهاد رسانه ،آموزش نیست، یکی از حوزه هایی که می تواند در آن فعالیت بکند آموزش است.اما رسانه ها می توانند تذکر دهند و  یادآوری کنند، اگر هم محتوای آموزشی تولید کنند در یک حدی اثرگذار است اما نه زیاد.

هفته گذشته  معاون وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در رابطه با فیلتر شدن شبکه‌های اجتماعی هشدار داد که  فیلترینگ طی روزهای آینده سخت‌تر خواهد شد و ما هم در این موضوع نقشی نداریم. این خبر باعث واکنش عده‌ای شد و آن را حاکی از انفعال وزارت ارتباطات دانستند. سپنجی در این باره می گوید: می دانید که حدود ۲۰، تا ۳۰ درصد از  منابع اقتصادی و  سایر منابع کشور در اختیار دولت (یعنی قوه مجریه) است. و نهادهای دیگر هم وجود دارند  که ابزارهای اعمال حاکمیت و اعمال قدرت را در دست  دارند. به نظر می رسد وقتی دولت با رای مردم انتخاب می شود تبعاً باید اختیاراتی داشته باشد که خواسته های مردم را عملیاتی بکند اما در مجموع قوه ی مجریه ی ما با توجه به روال های موجود و چارچوب قانون اساسی فعلی، گویا نمی تواند خیلی عرض اندامی کند.

با نگاه های بسته به جایی نمی رسیم

او ادامه می دهد: پس وقتی  این اتفاق می افتد، این انفعال هم طبیعی است. آنجایی که باید تصمیم گیر و تصمیم ساز باشد فقط در حد اطلاع رسان عمل می کند و می گوید توقعات مردم را نمی توانیم برآورده کنیم که نتیجه ای جز نارضایتی ندارد. به نظر می رسد وزارت ارتباطات تا جایی که می تواند باید در مجامع تصمیم گیری به عنوان نماینده‌ی دولت حضور پیدا کند. اگر نشد حتماً باید رئیس جمهور محترم از اختیارات قانونی اش استفاده بکند و صدای مردم و صاحب نظران را  به گوش افرادی که تصمیم گیر هستند، برساند.  فضای رسانه ای، فضای تضارب آرا و فضای هم اندیشی است.در واقع  فضایی است که نیاز دارد ما با یک تساهل و تسامح و  با یک اندیشه ی بلند و روشن بینانه در مورد آن فکر کنیم و برنامه ریزی  و تصمیم گیری کنیم.

سپنجی توضیح می دهد: با این نگاه های بسته تبعاً به جایی نمی رسیم و خودمان و دیگران را دچار چالش می کنیم. مثلاً در بحث اشتغال ببینید که  چقدر مردم با فیلتر شدن تلگرام  آسیب دیدند، حالا ما می آییم یک تصمیمی می گیریم و می گوییم این است و جز این نیست. این نگاه باید عوض بشود.

این مدرس ارتباطات با توضیح درباره عوارض فیلتر شدن اینستاگرام می گوید: به نظر من دو عوارض جدی خواهد داشت. یکی بحث فیلترشکن ها است که دوباره رونق خواهد گرفت. همانطور که برای تلگرام اتفاق افتاد و افرادی مثل کودکان و نوجوانان که نباید به یک فضاهایی دسترسی پیدا می کردند با فیلترشکن توانستند هر چیزی را ببینند که  مدنظر مردم، دولت و حاکمیت نیست. در واقع  این قضیه یک آسیب اخلاقی ایجاد می کند. از طرفی دیگر  اساس فضای سایبری و رسانه های نوین در دنیا این است که به راحتی قابل جایگزینی هستند. و مردم به راحتی سراغ شبکه های دیگر می روند. هر چند به نظرم  یک شبکه ی اجتماعی تصویرمحور مثل اینستاگرام  باید وجود داشته باشد چرا که به نیازهای ابراز خود بشری ، پاسخ می دهد.

انتهای پیام

 

انتهای پیام

نظرات خود را با ما درمیان بگذارید

افزودن دیدگاه جدید

کپچا
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.