رئیس پژوهشکده ارتباطات وزارت ارشاد:
تفکر مدیریت صرفاً فنی بر فضای مجازی، از معضلات این حوزه است/ اولویت انتشار اخبار در شبکههای اجتماعی «سرعت» است و نه «صحت» و «دقت»
رئیس پژوهشکده ارتباطات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، می گوید: رسانههای رسمی اصل خبرشان چند مبنا دارد: «صحت»، «دقت» و «سرعت». سرعت در این فرآیند در جایگاه سوم قرار میگیرد اما در شبکههای اجتماعی ارزش اول، دوم و سوم «سرعت» است! و «صحت» و «دقت» چندان اهمیتی ندارد به همین دلیل اخبار کذب و نادرست هم بسیار در شبکههای اجتماعی یافت میشود.
به گزارش سیتنا، سایت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات نوشت: در حالی که در میان عموم مردم «شبکههای اجتماعی» جایگاهی غیرقابل انکار دارد و «تلگرام» همچنان بهرغم محدودیتها، محبوبترین شبکه اجتماعی ایرانیان است، اما گویا هنوز بود و نبود ایرانیان در فضای مجازی مسأله سیاستمداران و برنامهریزان فرهنگی ما است. به این اعتبار، با دکتر حسن خجسته، رئیس پژوهشکده ارتباطات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، درباره «سیاستگذاری رسانهای در ایران» به گفتوگو پرداختیم.
او که عضویت کمیته ملی ارتباطات کمیسیون ملی یونسکو و سالها معاونت صدای جمهوری اسلامی ایران را نیز در کارنامه کاری خود دارد نکات قابل تأملی در باب «نحوه تولید خبر در ایران» و «سطح سواد رسانهای در جامعه ما» گفت که در ادامه مشروح نشست ما با او را میخوانید:
جناب دکتر خجسته! با توجه به اینکه سالها در عرصه مدیریت رسانه حضور پررنگی داشتهاید، در حال حاضر، وضعیت رسانههای جدید در ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
در ایران کمتر کسی ماهیت رسانههای جدید را میشناسد و غالباً «فهم فنی» از آن وجود دارد و این یک انحراف بزرگ است؛ از همین رو است که نمیتوانیم مدیریتش کنیم. باید در این زمینه یک فهم «اجتماعی- فنی» یا «فلسفی- فنی» از آن پیدا شود.
در ایران، هنوز مسئول فضای مجازی، مخابراتیها هستند! برای مثال هنوز در ایران بیمارستانها را پزشکان اداره میکنند، فرض کنید بهترین پزشک قلب را بگذارید رئیس بیمارستان قلب، ممکن است ضعیفترین مدیر باشد. مدیریت مخابراتی مدیریت صرفاً فنی بود و همین تفکر اکنون وارد فضای مجازی شده است. به همین دلیل ما در فضای مجازی بسیار مشکل داریم و یکی از معضلات ارتباطی امروز ما است. در این حوزه یک رسانه پرقدرت وجود دارد که همه از آن غفلت دارند و آن رسانه «بازیها» است. یکی از بحثهای مهمی که در ایران مورد غفلت واقع میشود «سیاستگذاری ارتباطی» و ارتباطش با «سیاستگذاری فرهنگی» و «سیاستگذاری رسانهای» است. در ایران، «سیاستگذاری ارتباطی» مبانی متفاوتی با دنیا دارد برای مثال در موسیقی یک چارچوب حلال و حرام هم دارید که در هیچ جای دنیا موضوعیت ندارد. سینما، تلویزیون، رادیو و رسانههای جدید هم باید مبتنی بر سیاستهای ارتباطی روشنی توسعه و گسترش پیدا کنند.
نهادهای سیاستگذار میتوانند چه نقشی در حل این چالش داشته باشند؟
جمهوری اسلامی با وجود بنیه قوی که دارد نتوانسته برای رسانههایش محیط امن ایجاد کند. از طرف دیگر، مراکز علمی و دانشگاهها نتوانستهاند برای رسانههای جمهوری اسلامی کادر قوی تربیت کنند. بهعنوان مثال همیشه این پرسش مطرح است که درک شما از فساد در ایران چقدر است؟ همین امر را با کشورهای همسایه مقایسه کنید، آیا آنها فاسدتر هستند یا کشور ایران؟ فساد بسیاری از این کشورها بسیار بیشتر است اما درک مردم اینگونه نیست. این، به خاطر «خطای رسانهای» است.
در گذشته در غرب و امریکا، تمام حوادثی که اتفاق میافتاد در رسانهها منعکس میشد؛ اما بعد از مدتی خود اهالی رسانه متوجه شدند که این حد از بازتاب اخبار، منجر به ناامنی یا احساس ناامنی در مخاطبان میشود.
اکنون بیشترین آمار قتل، جنایت، دزدی و فحشا مربوط به پنج کشور اصلی شورای امنیت یعنی امریکا، چین، روسیه، فرانسه و انگلستان است. ولی شما چنین تصوری از جامعه انگلیس یا امریکا ندارید! چراکه آنان در سطحی از «بلوغ رسانهای» این دست مسائل را به حوزه رسانههای محلی بردهاند.
جریان رسانهای ما بسیار پرقدرت است؛ یعنی خبرنگاران و نویسندگان ما بسیاری از کاستیهای نظریه و آموزشی دانشگاهها را خود جبران میکنند. با وجود ضعفها و کاستیهایی که وجود دارد بویژه ناامنی شغلی که در این حرفه وجود دارد اما ما در ایران شاهد جریان رسانهای قوی هستیم. نکته جالب این است که در تمام دنیا اکثر رسانهها برای استفاده کارکنانشان از فضای مجازی آییننامه دارند. مثلاً، اگر اشتباه نکنم، دویچهوله یکی از انتظارات رفتاریاش این بود که به کارکنانش میگوید اگر در فضای مجازی خبری قطعی نبود نباید منتشر یا بازنشر کنید چون به حیثیت سازمان لطمه میزند. در واقع آنان سعی کردند هر کسی در فضای مجازی نسبت به موقعیت اجتماعیاش بسیار مسئولانه رفتار کند. اینها «سیاستگذاری» است که مبتنی بر اصولی حرفهای انجام میشود. اما ما در ایران این قواعد را نداریم به همین دلیل، برخی خبرنگاران در کشور ما رفتار دوگانهای دارند. در واقع یکی از کاستیهای کشور ما در همین حوزه «سیاستگذاری اجتماعی» است.
این فضایی را که شبکههای اجتماعی در تولید محتوا و خبر دارند چگونه تحلیل میکنید؟
رسانههای رسمی اصل خبرشان چند مبنا دارد: «صحت»، «دقت» و «سرعت». سرعت در این فرآیند در جایگاه سوم قرار میگیرد اما در شبکههای اجتماعی ارزش اول، دوم و سوم «سرعت» است! و «صحت» و «دقت» چندان اهمیتی ندارد به همین دلیل اخبار کذب و نادرست هم بسیار در شبکههای اجتماعی یافت میشود. در حالی که در رسانههای رسمی بر اساس اخلاق حرفهای میتوانید برای خبرنگاران درجه حرفهای قائل شوید. برای مثال یک رسانه رسمی هیچگاه حاضر نمیشود که با یک خبرنگار به اصطلاح «زرد» کار کند؛ چرا که در رسانههای رسمی «عرفیات حرفهای» شکل گرفته است.
این در حالی است که در رسانههای جدید، همه چیز «قائم به فرد» است و فردی که کارنامه کاری و اخلاقیاش شفاف نیست؛ یعنی هزاران شهروند خبرنگار وجود دارد که معلوم نیست کیست ولی این قدرت را دارد که حرفی بزند و دنیا را جابهجا کند. به همین دلیل در همه دنیا شبکههای اجتماعی قدرت زیادی دارند.
در شرایط کنونی، رسانههای جهانی بر خبرهای مربوط به ایران تمرکز کردهاند که منجر به چالشی اطلاعاتی برای مردم ایران شده است. شما بهعنوان متخصص حوزه رسانه و رئیس پژوهشکده ارتباطات وزارت ارشاد در این زمینه چه اقداماتی انجام دادهاید؟
اخبار را به سه نوع تقسیم میکنند: «اخبار معمولی»، «اخبار مهم» و «اخبار خیلی مهم». قدرت تولید «خبر مهم» ما کم است. اخبار مهم و خیلیمهم مانند نوع خبر محرمانه و خیلیمحرمانه موجب افزایش اعتبار و افزایش مخاطب یک رسانه میشود. دیگر کشورها برای شما خبرهایی از نوع دوم و سوم تولید میکنند ولی ما نمیتوانیم.
به چه علت؟
برای اینکه هیچگاه دربارهاش جدی فکر نکردهایم. مثلاً در حوزه بینالملل ما نمیتوانیم برای انگلستان خبر تولید کنیم. شبکه پرس یک زمانی تولید میکرد و به همین دلیل حذفش کردند. اگر در خبرگزاریهای ما گروه امریکا تشکیل بشود و کسانی که هم به اصول خبرنگاری و هم به زبان مسلط هستند به کار گرفته شوند شما سه سال بعد میتوانستید «خبرهای مهم» تولید کنید؛ چونکه بستر فضای مجازی به شما اجازه میدهد در اعماق جامعه نفوذ کنید.
ولی ما اکنون خبرنگار مسلط در برخی زمینهها نداریم بنابراین منفعل عمل میکنیم. شما میدانید چقدر خبر میتوانید درباره دیگر شبکهها یا دولتها تولید کنید که مجبور شوند دفاع کنند؟ ولی در حوزه بینالملل ما نهایت کاری که میتوانیم انجام دهیم ترجمه است پس نمیتوانیم در حوزه اطلاعرسانی بینالملل نقش مهمی داشته باشیم. هر چند شبکه پرس و العالم تا حدودی در حوزه خودشان فعالاند ولی به هیچوجه کافی نیست، زیرا هجمه رسانهای را باید با هجمه جواب داد نه فقط در دفاع، آن هم بهصورت ناقص. همه اینها نیاز به «سیاستگذاری رسانهای» روزآمد دارد که ما باید آن را جدی بگیریم تا در دنیای رسانهای امروز منفعل نباشیم.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید