تمام همت خود را برای نجات کشتی به گل نشستهی مخابرات به کار گیرید
"اصولا مخابرات به روال سالهای دولتی فقط بستر سازی و شبکه سازی بلد است و هیچ نظری به کسب و کار و بازار ندارد که اگر داشت باید از خود می پرسید که کدام محتوای تولیدشده قرار است از این شبکه باند پهن تانوما بگذرد یا چه سهمی از مشتریان نیازمند باند پهن هستند که ارزش سرمایه گذاری چند 10 میلیون دلاری را داشته باشد."
مهندس "شهاب فرهادی" از پرسنل شرکت مخابرات در یادداشتی که در اختیار سیتنا قرار داده در خصوص حال و روز این روزهای شرکت مخابرات ایران نوشته است:
"خشم و نفرت، لعن و یأس، کشاکش جاماندگان از قدرت و چسبیدگان به آن؛ نیروی قراردادی بر سر کارگزار می کوبد و رسمی بر سر هردوی آنها، جمعی مشغول به خود و جمعی دل در گروی بستن بار خود. سر به هر جای بدنه کارشناسی کنی یأس است و یأس است و یأس و مدیران میانی یا کارآمدند و خسته یا چسبیده و دلسرد کننده. مخابرات خود را چون پدری می بیند که فرزندش باید دستش را هماره بگیرد و ارتباطات سیار پدر پیر را پیمانکاری گران و کم بازده. در عین حال که هر دو رقیبانی به مراتب چابک تر دارند، غبطه به شرایط همکاران سابق شاغل در بخش دولتی را از یاد نمی برند. بازیگران صاحب نفوذ استانی مانند نمایندگان مجلس، استانداری ها و حتی بخشداری ها و سایرین هم هنوز خصوصی بودن مخابرات را نپذیرفته اند و هم در ترکیب مدیران استانی نقش فعال دارند هم در ایجاد سربارهای مالی و طرح های تبلیغاتی و... که لازم و ملزوم یگدیگرند.
به کل گمان نمیکنم پس از گذشت 9 سال کسی باور داشته باشد که مخابرات بنگاهی اقتصادی است و هر امری می بایست در سبد هزینه و منفعت سنجیده شود. دغدغه های صنفی هم در حد شعار و تسویه حساب های شخصی و سهم خواهی و ناله و نفرین در حد میزان پاداش و عیدی تقلیل می یابد. این امر که سیاست گذاران و تصمیم سازان، شرکت را به این سو برده اند یا بدنهی مایوس و دلسرد، مانند چرخهی معیوب کشف پیدایش اولیهی مرغ و تخم مرغ است. طرح های از پیش شکست خورده ای مانند تانوما هم به دلیل نپرداختن دقیق به شرایط بازار ته مانده های مالی را چون برف در تموز آب می کنند.
اصولا مخابرات به روال سالهای دولتی فقط بستر سازی و شبکه سازی بلد است و هیچ نظری به کسب و کار و بازار ندارد که اگر داشت باید از خود می پرسید که کدام محتوای تولیدشده قرار است از این شبکه باند پهن تانوما بگذرد یا چه سهمی از مشتریان نیازمند باند پهن هستند که ارزش سرمایه گذاری چند 10 میلیون دلاری را داشته باشد.
باری در حالی که ما به خود مشغولیم سهام داران عمده هم گویی قرار نیست دست یکدیگر به دوستی بفشارند و دود سفید از دودکش نشستشان برخیزد. اگر هم چنین شود به رسم گذشته مدیر محترمی بر مسند خواهد نشست و پرسنل گویی منتظر شاهزاده ای با اسب سفید بوده اند که با هر حرکت عصای جادوییش همهی مشکلات را حل خواهد کرد و چون چنین نخواهد شد در اندک زمانی تمام کوشش خود را در صب و نفرین شاهزادهی سوار بر اسب سابق به کار خواهند بست و خاطرات خوش گذشته را چون سوهان بر تن نحیف شرکت خواهند کشید.
بسیاری بر این باورند که درون این گور که همه به گریه نشسته ایم، مرده ای نیست. اما باور کنید چنانچه این غول به زمین افتد هیچ کس از این آسیب در امان نخواهد ماند. سهام داران عمدهی گرانقدر مدیری حداکثری، جوان و خوش نام انتخاب فرمایید و حداقل دو سال چشم از شناسایی سود بردارید تا سرمایه بیش از این از شرکت خارج نشود.
مدیران ارشد محترم همت خود را در تلطیف فضای پرسنلی به کار گیرید و از تصمیمات هیأتی و خلق الساعه پرهیز کنید. فراموش نفرمایید که شرکت های مخابراتی در جهان به سبب اخذ تصمیم های درست و درخواست گستردهی بازار در رتبه های برتر درامدزایی هستند پس الگوهای درست بردارید و کارشناسانه تر به قضایا بنگرید. مدیران میانی و کارشناسان خسته، در حوزهی کاری خود فارغ از بی مهری های گذشته تمام همت خود را برای نجات این کشتی به گل نشسته به کار بندید که بهترین ناخدا هم با عظیم ترین کشتی، بی همت ملوانان غیور ره به جایی نخواهد برد. که اگر چنین نشود هر کس فراخور سهم خود ازغرق این کشتی ضرر خواهد".
انتهای پیام
دیدگاهها
افسوس که شما جوانی و را ه های زدو بند و خوردن مال یک ملت را ندانی
باید بدانی که اگر اینها از هیچ به سهام بلوکی رسیده اند پس قطعا از همین هنر ها که شما نمیدانی بهره گرفته اند.
افزودن دیدگاه جدید