شبکههای اجتماعی و بحران انگلیس
"دادن آدرس غلط در تمامی این بحرانها جهت انحراف افکار عمومی یکی از حربههای اخیر است که متأسفانه مظلومترین گناهکار معرفی شده هم همین شبکههای همیشه مقصرند.
به گزارش سازمان خبری سیتنا، دکتر محمد سلطانیفر، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی، یادداشتی تحلیلی را با عنوان شبکههای اجتماعی و بحران انگلیس، در شانزدهمین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات- شهریور ماه 90- منتشر کرده و در آن با اشاره به فروکش کردن بحران اخیر انگلیس آورده است: طبق رسم چند سال اخیر، اولین و نزدیکترین مقصر حوادث و بحرانهای این چنینی شبکههای اجتماعی قلمداد شدند که هیچ محمل و مدرکی دال بر تقصیر آنها یافت نمیشود و بهراحتی میتوان مثل بحرانهای اخیر مصر، تونس، لیبی، یمن و... این شبکهها را مقصر دانست.
وی با اشاره به موضعگیریهای دیوید کامرون، نخستوزیر انگلیس یادآور میشود: دادن آدرس غلط در تمامی این بحرانها جهت انحراف افکار عمومی یکی از حربههای اخیر است که متأسفانه مظلومترین گناهکار معرفی شده هم همین شبکههای همیشه مقصر هستند.
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: اینکه معترضان با نوشتن پیام در شبکههای اجتماعی از جمله facebook و Twiter و استفاده از گوشی Blackberry، زمان و مکان تظاهرات و هماهنگی در آنها را انجام میدادند بر کسی پوشیده نیست اما سؤال اینجاست که آیا واقعاً این شبکهها و تکنولوژیها خود شروعکننده و ابداعکننده ناآرامیها هستند؟ در پی این آدرس غلط، نمایندگان مجلس خواهان قوانینی کنترلی برای این شبکهها و حتی تکنولوژی شدند.
دکتر سلطانیفر با تشریح اقدام غیرمنتظره دولت بریتانیا و اخذ تصمیم مسدود کردن شبکه های اجتماعی و یا شناسه برخی کاربران در مواقع اضطراری مینویسد: این اقدام که مصداق روشن محدود کردن آزادی بیان است، سروصدای بسیاری را برپا کرده است.
وی با ذکر جزئیات تصمیمات اتخاذ شده توسط دولت بریتانیا و موضعگیریهای مدیران توئیترنوشته است: باید این مسأله را ابتدا در خود حکومتهای غربی ریشهیابی کرد و سپس در شبکههای اجتماعی.
از طرف دیگر، این مسأله که با رکود اقتصادی جهانی پایانناپذیر سالهای اخیر توأم شده نشان از آن دارد که غربیها باید هر چه سریعتر به فکر راهحلهای اقتصادی حل بحران مالی جهانی برآیند، چرا که ممکن است این بحران در کلانشهرهای با هویتهای متنوع دیگر به شکل متفاوتی سر باز کند. چالشهای جهانی شدن، جهانی کردن یا جهانیسازی صرفاً با از بین بردن مرزهای جغرافیایی و همارزش کردن فرهنگها توسط رسانههای نوین شکل نمییابد بلکه ریشه هویت در نسلها خواستگاهی است که با تبلیغات و پول و رفاه جبران نمیشود.
اما دکتر سلطانی فر در ادامه یادداشت خود با یادآوری واقعه 11 سپتامبر، به موضوع بسیار ظریفی اشاره کرده و می نویسد: بعد از واقعه 11 سپتامبر تمامی رسانهها به همه عناصر خبری این واقعه پرداختند به غیر از Why آن. یعنی what چه، where کجا، when کی، how چگونگی و who چه کسی، این خبر را گفتند ولیکن چرا و به چه دلیل محمدعطا و یارانش حاضر شدند از عزیزترین موجودی خود که جان بود بگذرند و فاجعه برجهای دوقلو را بیافرینند را نگفتند.
او با ذکر این مطلب که روزنامهنگاران به خوبی میدانند که یک خبر زمانی کامل میشود که همه عناصر آن کامل شود ادامه میدهد: در اخبار واقعه 11 سپتامبر عنصر چرایی این واقعه هنوز مغفول مانده است. پیامدهای این واقعه که منجر به اشغال افغانستان، عراق، کشته شدن دهها هزار نفر، کشته شدن اسامه بن لادن و... بود مشهود است اما هنوز به چرایی آن پرداخته نشده است. شاید اگر این واقعه ریشهیابی میشد، به یکی از علل مهم آن یعنی هویتخواهی و هویتستیزی میرسیدیم. دولت انگلیس هم میتواند این بحران را به گردن شبکههای اجتماعی بیندازد.
دکتر سلطانی فر در پایان یادداشت خود تأکید میکند: رسانهها نباید بگذارند در این بحران و بحرانهای نظیر 11 سپتامبر عنصر why کتمان شود، شاید بتوان جلوی بحرانهای بعدی را گرفت.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید