نقش ناشیانه و زیانبار در تلویزیون
ما همه روزه شاهدیم که همه مجریان با همه توان، در همه فرصتها، به همه آدمها پند میدهند و آنان را نصیحت میکنند...
به گزارش سیتنا، هدایت الله بهبودی در ادامه یادداشت خود در وبلاگ خبرآنلاین نوشت: عرضه و تقاضای هر کالایی نیازمند وجود زمینههایی است. تا این زمینهها فراهم نباشد تلاش برای داد و ستد بی فایده است. حال، این کالا به مفهوم رایج و متداول آن باشد (مالالتجاره) و خواه به معنای پدیدههای انسانی.
در اینجا روی سخن ما با یکی از همین کالاهای انسانی است که آن را اکسیر زندگی میدانیم: اخلاق. اخلاق از آنجا که کسب کردنی و به دست آوردنی است، پس نیازمند عرضه و تقاضا و بالطبع محتاج زمینههایی است که داد و ستد آن را فراهم کند. به نظر میرسد سه شرط عمده برای پیدایش زمینهای که بتوان در آن اخلاق را عرضه کرد و از طرفی تقاضایش نمود وجود دارد. یکی وجود منبع و مصدر اخلاق است؛ دیگری متقاضی و خواهان اخلاق؛ و شرط سوم محیط و فضای مناسبی که داد و ستد در آن صورت پذیرد. شاید با قاطعیت بتوان گفت که در غیبت هر یک از این سه شرط امکان دهش و پذیرش اخلاق ممکن نیست. اول اینکه کسی که خود را در فراوانی نیکیها غرق نکرده باشد و خلق و خوی خویشتن را به سجایا و محاسن انسانی نیاراسته باشد و به آنچه بر زبان میراند عمل نکرده باشد نمیتواند مصدری برای بروز اخلاق شناخته شود. دوم اینکه کسی که داوطلب پذیرش اخلاق نباشد و اساساً از میلی درونی برای دریافت نیکیها بی بهره باشد و یا اینکه این میل تحریکپذیری خود را از دست داده باشد نمیتواند به عنوان ستاننده اخلاق شناخته گردد. و سوم اینکه در فضای نامناسب، چه از نظر مفهومی (محیطی که اطمینان بر آن حاکم نباشد و از اعتماد خبری نتوان گرفت) و چه از جهت کالبدی (مکان شایسته و مناسب) امکان داد و ستد اخلاق ممکن نیست.
ممکن است این پرسش در ذهن شما جوانه زده باشد که چه نتیجهای از طرح این موضوع میخواهید بگیرید؟ میگوییم که منظور از چیدن این مقدمه اشاره به حجم روزافزون و غیر عادی پندها، نصیحتها، انذارها و تبشیرهای اخلاقی است که این روزها از رادیو و تلویزیون پخش میشود.
ما همه روزه شاهدیم که همه مجریان با همه توان، در همه فرصتها، به همه آدمها پند میدهند و آنان را نصیحت میکنند. این همه تأکید و اصرار از سوی صدا و سیما برای پخش اندرزهای صوتی و تصویری عجیب به نظر میرسد؛ تا حدی که این پرسش را به ذهن میآورد؛ واقعاً چه اتفاقی افتاده که مقامات این رسانه از همه کارکنانی که جلو دوربین تلویزیون یا پشت بلندگوی رادیو قرار میگیرند خواستهاند مردم را نصیحت کنند و در واقع در مقام منبع صدور اخلاق بنشینند؟ ما پاسخ این سؤال را نمیدانیم اما میدانیم نقشی که رادیو و تلویزیون (با این حجم و رنگ غلیظ) برای عرضه اخلاق بازی میکند «ناشیانه»، «بی فایده» و در برخی مواقع «زیانبار» است. چرا؟ برای اینکه هیچ یک از شرایطی که برای داد و ستد اخلاق یادآور شدیم در تلویزیون، مخاطب و فضای حاکم بر این دو وجود ندارد. نه شرایط حاکم بر صدا و سیما ایجاب میکند که معلم اخلاق باشد؛ نه مخاطبین، داوطلب و خواهان پندپذیری از رادیو - تلویزیون هستند و نه محیط، مناسب چنین عرضه و تقاضایی است.
(البته گاهی امکان جمع شدن این سه شرط وجود دارد که فقط میتواند یک اتفاق محسوب شود.) چرا گفتیم «ناشیانه»؟ چون صدا و سیما نمیتواند این نقش را درست بازی کند تا چه رسد به اینکه ماهیتاً عرضه کننده اخلاق باشد. هر نقش که درست بازی شود، باورپذیر میگردد و در مخاطب تأثیر میگذارد. (هر چند میتوان در برآوردی کلی به این نتیجه رسید که تبعیت از نظر مخاطب به عنوان ملاک و مناط برنامهریزی و برنامهسازی جایگاهی در مدیریت صدا و سیما ندارد.) بازی در نقش معلم اخلاق برای رادیو و تلویزیون بسیار سنگین است. چرا گفتیم «بی فایده»؟ چون اگر سیل اندرزها و پندهایی که از پشت شیشه تلویزیون و بلندگوی رادیو بیرون میریزد راهی به دلها باز میکرد، اکنون جامعه از لبریز از خلق و خوی نیک و پسندیده بود. آیا واقعاً چنین است؟ چرا گفتیم «زیانبار»؟ چون شیوهای که صدا و سیما برای عرضه اخلاق در پیش گرفته در باطن خود با تأکید، اصرار و اجباری پنهان همراه است که مخاطب پس از مدتی به راحتی آن را حس میکند. و از آنجا که حتی شئونات والای انسانی همچون خداپرستی با زور و اجبار در آدمیان پیدا نمیشود تا چه رسد به برخی از زیرشاخههای آن، زدگی، پس راندن و بالاخره واکنش منفی مخاطبان را از این شیوه عرضه در پی خواهد داشت و چه بسا در سنین پایین منجر به واخوردگی از اصل موضوع اخلاق گردد.
امام خمینی از صدا و سیما به عنوان دانشگاه یاد کردند، اما گاهِ دانش و علم و دین و اخلاق را در امروز صدا و سیما، مگر در مواردی اندک و کمیاب، نمیتوان جست.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید