کدخبر :4995 پرینت
03 دی 1391 - 20:30

متن تحریف نشده‎ مصاحبه‎ نوه امام با روزنامه دیلی تلگراف

متن خبر

روزنامه دیلی تلگراف یک هفته قبل در نسخه 14 دسامبر خود اقدام به انتشار مصاحبه‌ای با نعیمه اشراقی، نوه حضرت امام خمینی کرد که به گفته‎ی خانم اشراقی این گفت‎وگو تحریف شده است.

 

به گزارش سیتنا، نعیمه اشراقی ضمن اشاره به تحریف سخنانش در این روزنامه، متن کامل این مصاحبه را برای روزنامه اعتماد ارسال کرده که در زیر می‌آید:

شما نقش خود را در میان اعضای خانواده آیت‌الله خمینی و میراث او چگونه می‌بینید؟

برای پاسخ به این سوال، ابتدا لازم می‌دانم به مقدمه‌یی مختصر از اتمسفر و فضای حاکم بر خانواده امام خمینی و تاثیر ایشان در تبیین آن اشاره کنم: این سیستم بر مبنای دو اصل صداقت و شفافیت پایه‌ریزی و شکل گرفته است، در این روابط معنوی که برآمده از دل است، دروغ و پنهان‌کاری جایی ندارند. این یک شعار نیست چرا که با پذیرش قلبی این تفکر امام از سوی تک‌تک اعضای خانواده (بدون توجه به آنکه اظهار حقایق تا چه میزان ممکن است برای آنان دردناک و دردسرآفرین باشد)، کسی جز گفتن حقیقت به معادل دیگری نمی‌اندیشد. از زمان حیات امام این سنت نیکو به یادگار مانده است که اعضای خانواده خود را موظف می‌دانند تا طی جلساتی دور هم جمع شوند و فارغ از مشغله‌های روزانه، زمان متمرکزی را برای دیدار با یکدیگر اختصاص دهند. در لحظه‌لحظه این جلسات همیشگی، اعضای خانواده با مشارکت و تبادل‌نظر درباره مسائل مختلف و پرداختن به موارد حساسیت‌برانگیزی که طرح آنها بسیار مهم به نظر می‌رسند، به بحث و مشورت می‌پردازند. نتایج قریب به اتفاق چنین جلساتی به اخذ تصمیمات واحدی می‌انجامد که افراد خود را مستلزم به رعایت آن می‌دانند. خاطرنشان می‌کنم در خانواده‌یی بزرگ شده و زندگی می‌کنم که اساس اداره آن بر خرد جمعی استوار است. در چنین اجتماع کوچکی، رشد و بالندگی شخصی مانند گرایش به تخصص یا احترام به‌عقاید دیگر اعضا، در اولویت قرار دارد. اختلاف عقاید احتمالی و موارد سلیقه‌یی هم کوچک‌ترین تاثیری بر روابط خانوادگی نمی‌گذارد و طرفین با ایجاد فضایی بر مبنای گفتمان و دیالوگ، سعی در درک حساسیت‌های متقابل را تمرین می‌کنند. در این میان، نقش امام تحت عنوان مرجع قدرت در کانون خانواده گرچه فضای مقتدرانه‌یی را ترسیم می‌کرد، اما این اقتدار قابلیت انعطاف بسیاری نیز در بر داشت. به طوری که قبل از اتخاذ هر تصمیم تاثیرگذاری، امکان تغییر در آن را (با شنیدن نظرات هر یک از اعضای خانواده) امکان‌‌پذیر می‌کرد. به‌عبارتی، هر عضو خانواده فراگرفته‌اند تا با ابراز آزادانه احساس خود نسبت به تصمیمات جاری، امنیت و جایگاه مسوولانه‌یی برای خود داشته باشند. همچنین برای هر عضو بین احساس تعلق به خانواده و حفظ هویتی جداگانه نوعی تعادل وجود دارد. لازم به ‌یادآوری است که توازن بین تصمیمات جمع و حفظ هویت شخصی در خانواده ما، همواره گزینه‌های تعادل و تعامل را به ارمغان می‌آورد. در چنین اجتماع دموکرات و کوچکی چنانچه عقاید یک فرد مورد تایید همه اعضا نباشد، کوچک‌ترین تاثیری در روابط شخصی و خانوادگی نمی‌گذارد. به طور مثال حسن و حسین خمینی (دو چهره مطرح خانواده)، هرچند دارای دیدگاه‌های سیاسی متفاوتی هستند، ولی هیچ گاه پیوند عموزادگی بین‌شان قطع یا کمرنگ نشده است. بنابراین، نقش من (به عنوان یک نوه)، از هارمونی این جمع گسستنی نیست. ستاندن میراث امام هم از ما ستاندنی نیست. چرا که امام چیزی را که قابل پس گرفتن باشد به ما نداد!

فکر می‌کنید جمهوری اسلامی امروز با حکومتی که پدربزرگ شما خواهان برقراری آن بود، چه تفاوت‌هایی دارد؟

بر کسی پوشیده نیست که یکی از اهداف مهم امام در شکل‌گیری انقلاب، برقراری عدالت اجتماعی بود. از نخستین و مهم‌ترین راه‌های برقراری عدالت در جامعه، تشکیل حکومت است. تا حکومتی نباشد نهادی نیز برای برقراری عدالت وجود ندارد. عهده‌دار حکومت شدن از نظر امام در ذات خود تمایز و مقامی نیست بلکه تنها وسیله‌یی برای اجرای احکام و برقراری نظام عادلانه اسلام است. بر همین اساس، شکل‌گیری نظام جمهوری ‌اسلامی در ایران به‌معنای آن بود که این حکومت از یک سو به ‌نقش تعیین‌کننده اراده مردم نظر دارد و از سوی دیگر قصد دارد در چارچوب اندیشه‌های اسلامی گام بر‌دارد. در چنین دورنمای آرمانی که تلفیقی از نقش مردم و حکومت دینی بود، هیچ عامل تحمیل در آن وجود نداشت. از طرفی، مشارکت مستقیم مردم هم که به عنوان یکی از شاخص‌های عمده توسعه سیاسی خواست رهبر فقید انقلاب شناخته شده. یکی از دلایل اثبات اصالت رای مردم از دیدگاه ایشان این است که تعیین نظام سیاسی یعنی طرح اولیه جمهوری اسلامی به آرای عمومی گذاشته شد. با تایید بی‌نظیر مردم، نظام جمهوری اسلامی رسمیت یافت. پس از این رفراندوم تاریخی، موضوع تدوین قانون اساسی (که پیش از این و طبق خواست امام در هنگام اقامت در پاریس به تیمی به سرپرستی دکتر حبیبی سپرده شده بود)، در دستور کار قرار گرفت. پیش‌نویس اولیه با الگوبرداری از قانون اساسی فرانسه که دربرگیرنده کامل‌ترین و مترقی‌ترین قوانین بشری در دنیا به حساب می‌آید، بر پایه اصول متعالی اسلام تدوین و با نگاهی به مقوله آزادی به عنوان نیاز اولیه بشر، اصلی صریح را در کتاب قانون لحاظ کرد. طبق پیشنهاد و اصرار مهندس بازرگان (نخست وزیر دولت موقت) برای تاسیس مجلس موسسان، که البته با عنوان خبرگان قانون اساسی، با نمایندگان منتخب مردم تشکیل شد. اصل ولایت فقیه پس از بررسی (که در پیش‌نویس قانون اساسی به‌صورت نظارتی طرح و عرضه شده بود) به شکل فعلی درآمد. ‌پس از فوت امام، توسط مجلس خبرگان متمم قانون اساسی، لفظ مطلقه نیز اضافه شد. پس از پیروزی انقلاب، امام طبق تصمیمی که از قبل داشتند در شهر قم ساکن شدند. و نظرشان بر این بود که تنها نظارت عالیه داشته باشند و در امور اجرایی دخالت نکنند و با دخالت روحانیون نیز مخالف بودند، اما مواجهه با جامعه‌یی ملتهب و انقلابی نوپا در کوران اتفاقات ناگوار از جمله: ترورها، بمب‌گذاری‌ها و آتش‌افروزی‌هایی با نام استقلال‌طلبی در استان‌های مرزی و... امام را به یک جمع‌بندی رساند که نه سیاست‌های گام به گام مهندس بازرگان در آن برهه حساس زمانی و نه روحانیونی که تازه به قدرت رسیده بودند و با تشکیک در نظرات و نحوه اداره کشور، جوابگوی این از هم گسیختگی نیست؛ جمع‌بندی‌ای که به‌حضور مستقیم و مقتدرانه ایشان در کلیه امور انجامید. در چنین شرایطی تنها راه غلبه بر بحران‌های پیش‌رو، برقراری ثبات و امنیت در کشور و جلوگیری از فروپاشی نظام، بدون اعمال نفوذ کلام و پشتوانه قوی مردمی‌شان غیرممکن می‌نمود. پدربزرگم عمیقا بر این باور بود که نیروهایی که به اصل نظام وفا دارند (فارغ از گرایش‌های مختلف سیاسی و جناحی)، می‌توانند در تمامی مناصب و بخش‌های اداره کشور مشارکت داشته باشند. اعتقاد به خردگرایی جمعی و احترام به رای اکثریت و اعتماد به مردم از مشخصه‌های بارز ایشان بود. در جامعه کنونی، عده‌یی در لایه‌های میانی حکومت، ضمن اعتقاد نداشتن به رای اکثریت، آرای مردم را تنها زینت‌بخش اهداف خود ‌می‌دانند! در حالی که اعتقاد قلبی امام به رای مردم به گونه‌یی بود که سرچشمه مشروعیت تمام نظام و حتی اصل ولایت فقیه را در رای مردم تفسیر می‌کردند.

 

شما نخستین‌بار چه زمان و با چه هدفی به فیس‌بوک پیوستید؟

بیشتر از 4 سال از عضویتم در فیس بوک می‌گذرد. در ابتدا با انگیزه اولیه‌‌ پیدا کردن دوستان قدیمی به این شبکه اجتماعی پیوستم؛ اما به‌تدریج و با شناخته شدن و استقبال نسل جوان و کنجکاو جامعه، به این مهم دست یافتم که دنیای مجازی سرشار از فرصت‌های بی‌پایان در عرصه ارتباطات است. به جرات می‌توان گفت؛ نادیده گرفتن و غافل ماندن از توانایی‌های بالقوه این شبکه، چیزی جز عقب‌ماندگی علمی نام نمی‌گیرد. یکی دیگر از توانمندی‌های شگرف فیس‌بوک، به چالش کشیدن تضارب آرا و شناخت از روحیات، عقاید و همچنین علایق و دلبستگی‌های انسانی در حوزه‌های گوناگون است که می‌توان به طور آنلاین و زنده, به بحث و گفت‌وگوی سازنده نشست. برای من به عنوان نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی، آشنایی با مردمی که پیش از این قادر نبودم به راحتی از دیدگاه‌ها و بیم و امیدهایشان آشنا شوم، بسیار مهم است. بدیهی است که در زمان فعلی، این سایت مهم‌ترین شاهراه برای ارتباط مجازی و آشنایی با نظرات مخالف و موافق در موضوعات مرتبط با مسائل بشری است که می‌تواند در حوزه شناخت شخصی، آشنایی با آرا گوناگون درباره پدربزرگم و نظام جمهوری اسلامی کارگشا باشد.

آیا شما دوستان فیس‌بوکی زیادی دارید؟ آیا آنان از طبقات مختلف اجتماعی به شما پیوستند؟

بله! اما از آنجایی که تعداد حداکثر پذیرش دوست در هر صفحه 5 هزار نفر تعیین شده و ‌پذیریش بیش‌از این تعداد امکان‌پذیر نیست و درخواست‌های زیاد بابت پذیرش دوستی‌های جدید، صفحه دیگری ایجاد کرده‌ام که با فعال شدن آن، چند هزار نفر دیگر به تعداد دوستان قبلی اضافه شده ‌است. لازم به ‌ذکر است که در پذیرش دوستان هیچ گزینشی صورت نگرفته و لذا طبیعی است که در بین آنان موافقان و مخالفان سرسخت نظام از طبقات و اقشار مختلف اجتماعی دیده شوند.

آیا ایران باید با جهان، ارتباطات آزادانه و گسترده‌تری داشته باشد؟

پیشرفت‌های روزافزون بشر در عرصه‌های مختلف علمی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و به‌خصوص ظهور پدیده‌های مختلف در عرصه تکنولوژی و امکانات در اختیار بشر، دگرگونی‌های فاحشی را در نوع روابط انسان‌ها ایجاد کرده، چنانچه روابط انسانی در سراسر جهان رنگ و بوی خاصی به خود گرفته است. گویی جهانی عاری از مرزهای کلیشه‌یی در شرف ‌تکوین است. دیگر دولت‌ها تنها تصمیم‌گیرندگان روابط بین‌الملل نیستند؛ بلکه NGOها، سازمان‌های بین‌المللی، بنگاه‌های اقتصادی و حتی افراد مستقل نیز نقش مهمی در ایجاد این روابط ایفا می‌کنند. لذا وقت آن رسیده تا ایران و دیگر کشورهای خارجی با تمرین دموکراسی، از تقابل با افراد و سازمان‌های یادشده پرهیز و از انتقال تکنولوژی و دانش در فضایی آزاد نهراسند. در چنین حالتی است که ارتباطات آزاد و گسترده رواج یافته و بازگشایی مرزهای جغرافیایی و اجتماعی، راه پیشرفت و توسعه در ایران را ممکن و هموار می‌سازد.

شما چگونه می‌خواهیدمشکلات و خواسته های نسل خودتان را در خارج از فضای مجازی به گوش مسوولان کشور برسانید؟

ما به لحاظ بافتِ روابط اجتماعی و معاشرتی، با اغلب خانواده‌های رده اول مسوولان نظام در ارتباط هستیم، شخصا سعی‌ام بر این بوده تا در لابه‌لای این روابط دوستانه (و تا جایی که فضای موجود اجازه بدهد)، صدای اعتراض مردم را به گوش مخاطبان اعتراض برسانم.

آیا شما برای خود آینده مثبتی را در ایران می‌بینید؟ پیام‌تان به جهان خارج درباره آمال و آرزوهای نسل جوان ایران چیست‌؟

هر چند در جایی گفته بودم شخصا به آینده خوش‌بین هستم اما چشم‌انداز آینده‌یی مثبت برای من و نسل جوان کشورم همگی در گرو آینده کشورم است. از طرفی چنین به‌نظر می‌رسد که دنیای غرب با اعمال تحریم‌ها و نشانه رفتن مستقیم تیغه تیز اسلحه‌شان به سوی شاهرگ مردم، قصد دارند تا به‌عمد مانع راه‌های پیشرفت و توسعه نسل آینده و رفاه اقتصادی نسل حاضر شوند. حال سوال من این است؛ آنان چگونه سنگ آرزوهای از دست رفته نسل جوان ایرانی را به سینه می‌کوبند؟! در همین راستا، پیام شفاف من به جهان خارج با همین مضمون مطرح می‌شود؛ خانم‌ها، آقایان! اعمال سیاست‌های یکسویه‌تان به نابودی آمال و آرزوهای نسل جوان کشورم منتهی خواهد شد. شما به بهانه مناقشات اتمی و وادار ساختن ایران به همکاری، گزینه‌هایی را برگزیدید که مردم سرزمین من در تیررس چنین حملات مهلک اقتصادی قرار گرفته و مصونیت ندارند. حاکمان قدرتمند جهان! آیا می‌دانید که دولت‌های تحت‌فشار مورد نظرتان برای دور زدن تحریم شما جذب حکومت‌های رانت‌خواری می‌شوند که با تخطی از معیارهای بین‌المللی و بهره‌برداری متقابل از ضعف کشور تحریم شده حاضر به مناسبات و مبادلات پنهانی هستند؟ اگر نمی‌دانید، چشم‌های خود را بشویید و ببینید شرایط تحریم در ایران اگر برای نظام خطراتی را در پی داشته، اما بیشترین فشار بر قشر آسیب‌پذیر جامعه وارد شده است. در این میان، آینده من نیز از سرنوشت مردم کشورم جدا نیست و همه اهدافم را در حضور جانانه و ماندن در ایران می‌بینم. آرزو دارم برای مابقی عمر در کشورم زندگی کنم و هیچگاه مجبور به جلای وطن و تقبل رنج مهاجرت نشوم.

انتهای پیام

نظرات خود را با ما درمیان بگذارید

دیدگاه‌ها

حرف هاش بوی همه چی میداد غیر از بوی امام.
حرف هاش ترس از آوارگی در خارج ایران و ترس از تحریم ها و ثبات و ماندگاری ابرقدرت های تضعیف شده و ... را میداد بغیر از امید به آینده مقاومت و حزب ا... و بیداری جهانی اسلامی و انقلاب بهارگونه امروزی و ... را.
اینها فقط نظرات شخص شخیص ایشان بودند و یحتمل بعید است که امام با چنین دیدگاهی انقلاب کرده باشند

افزودن دیدگاه جدید

کپچا
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.