سیروس پسران نوجوان را به طلافروشی اش می کشاند!
مرد طلافروش که چند پسر نوجوان را قربانی نیت شوم خود کرده بود با حکم قضات به دار مجازات آویخته شد.
به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده سیاه اوایل آذر سال 96 و همزمان با ارسال یک پاکت مهر و موم شده به اداره آگاهی در دستور کار پلیس قرار گرفت. روی پاکت نوشته شده بود فوری و مهم. زمانی که مأموران پاکت را باز کردند چند حلقه سیدی و تعدادی مدارک داخل آن پیدا کردند. سیدیها حاوی تصاویر آزار و اذیت چند پسر نوجوان از سوی مردی میانسال بود و محلی که جنایات سیاه در آن رخ داده بود شبیه یک انباری و محل نگهداری وسایل بود.
از آنجا که مشخصات و مدارک هویتی متهم داخل پاکت برای پلیس ارسال شده بود بلافاصله مأموران وارد عمل شده و پس از هماهنگیهای قضایی تحقیقات در این خصوص ادامه یافت.
دستگیری مرد طلافروش
در تحقیقات صورت گرفته مشخص شد عامل فیلمهای سیاه مردی بهنام سیروس است. سیروس مرد طلافروشی بود که در یکی از مناطق شمال تهران زندگی میکرد و صاحب دو فرزند بود.
مرد طلافروش ابتدا منکر جنایات سیاه خود بود، اما زمانی که با فیلمها مواجه شد لب به اعتراف گشود و گفت: من بیمار هستم، وقتی سوار اتوبوس میشدم با پسرهایی که نوجوان بودند طرح دوستی میریختم. به آنها میگفتم که طلاساز و طلافروش هستم و وضع مالی خوبی دارم. به آنها میگفتم که از طریق این کار خیلی راحت میتوانند پولدار شوند و من به دنبال شاگردی برای کارگاه طلاسازیام هستم. آنها هم که در سودای پولدار شدن بودند به دام من میافتادند. به بهانه نشان دادن کارگاهم، آنها را به خانهام میبردم و در انبار خانه مورد آزار و اذیت قرار میدادم.
متهم 45 ساله ادامه داد: برای اینکه آنها از من شکایت نکنند تهدیدشان میکردم که اگر حرفی به کسی بزنند فیلمهایی را که از این ماجرا گرفتهام در فضای مجازی منتشر میکنم. قربانیان هم میترسیدند، با التماس از من میخواستند که این کار را انجام ندهم و قول میدادند که راز این ماجرا برای همیشه مخفی بماند. برای اطمینان آنها را هنگام آوردن به خانه یا خروج از خانه از کوچه پس کوچه و خیابانهای متعدد میبردم که آنها مسیر را گم کنند. انباری خانهام محلی برای قربانی کردن پسران نوجوان بود و آنجا را مجهز به دوربین مداربسته کرده بود. برای اینکه قربانیان را مجبور کنم که شکایت نکنند از آنها فیلم میگرفتم و از آنجایی که این فیلمها دست کسی نیفتد در کیفم حمل میکردم. از شانس بد من دزدی چند روز قبل کیف مرا سرقت کرد. تصور نمیکردم که دزد با دیدن فیلمها آنها را برای پلیس ارسال کند و دستم رو شود.
با اعتراف مرد طلافروش، او در شعبه 5 دادگاه کیفری دی سال 96 پای میز محاکمه رفت. این در حالی بود که هیچ شاکی در این پرونده شناسایی نشد، اما با توجه به اعترافات متهم و فیلمهای سیاهی که مدرکی برای این ماجرا بود، قضات دادگاه کیفری استان تهران مرد 45 ساله را به اعدام محکوم کردند.
با تأیید این حکم از سوی قضات 31 دیوانعالی کشور، مرد طلافروش به اتهام آزار و اذیت چند پسر نوجوان در زندان رجاییشهر پای چوبه دار رفت و پروندهاش بسته شد.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید