کدخبر :229628 پرینت
16 خرداد 1398 - 05:46

پشت پرده چهره بهم ریخته ندا دختر دانشجو تهرانی در لباس سفید عروسی

دختر دانشجو در لباس سفید عروسی آشفتگی زیادی داشت، چرا که میدانست دست به چه اقدام پلید ماهرانه ای زده است.

متن خبر

به گزارش رکنا، جشن عروسی اش نزدیک بود و قصد داشت بهترین جهیزیه را برای زندگی اش فراهم کند، اما شرایط مالی خانوادهاش چنین اجازهای به وی نمیداد و در تنگنا بود. «ندا» روزهای پایانی دانشگاهش و قبل از شروع امتحانات تصمیم گرفت سناریوی جدیدی را برای رسیدن به اهدافش کلید بزند. دختر دانشجو که به خاطر روابط اجتماعی قوی اش، دوستان زیادی در دانشگاه داشت، همه خیلی زود به وی اعتماد کرده بودند. با بعضی از دوستانش برای خریدن وسایل جهیزیه اش به بازار میرفت و این در حالی بود که ندا نقشه ای در پشت این رفتارهایش پنهان کرده بود. ندا پیش از اجرای نقشه اش، از دوستانش پولهایی قرض گرفت و با گذشت چند روز و پس دادن آنها توانسته بود نزد همه اعتمادسازی کند.

مراسم عروسی اش نزدیک بود و دختر جوان پیش از آخرین امتحانش شروع به گرفتن پول هایی از همکلاسی هایش کرد و قول داد خیلی زود برگرداند و این در حالی بود که هیچ یک از دوستانش از اینکه دیگر همکلاسی هایشان نیز به ندا پول داده اند، بی خبر بودند. مدتی گذشت و از دختر جوان دیگر خبری نشد تا اینکه 2 نفر از دوستانش وقتی در سالن دانشگاه نشسته بودند، درباره ندا و بدقولی اش همکلام شدند و فهمیدند این دختر با یک روش و بهانه از آنان پول قرض گرفته است. جالب اینکه دیگر همکلاسیهایشان نیز وقتی حرفهای این 2 دوست حیرت زده ندا را شنیدند، ادعا کردند آنها نیز به دختر جوان پول قرض داده اند و مدتی است که از ندا خبری ندارند.

تلاش های این دختر و پسران برای پیدا کردن سرنخی از ندا که تلفنش را واگذار کرده بود نیز به جایی نرسید تا اینکه همه متوجه کلاهبرداری اش شدند و همین کافی بود تا دوستان دانشجوی ندا به دادسرای مراجعه کرده و از ماجرای فریبکاری همکلاس شان پرده بردارند.

با دستور بازپرس پرونده، تیمی از ماموران وارد عمل شدند و در گام نخست و با توجه به مدارکی که در دست داشتند، به خانه ندا مراجعه کردند، اما پی بردند که دختر جوان همراه با خانواده اش مدتهاست که از این محل رفته اند.

هیچ ردی از دختر جوان در دست نبود و ماموران در گام بعدی برای پیدا کردن کوچکترین سرنخ از ندا، دوستانش را تحت بازجویی قرار دادند تا اینکه یکی از دوستان وی ادعا کرد قرار است ندا روز 12 خردادماه در سالنی مراسم جشن عروسی اش را برگزار کند.

دختر جوان به ماموران گفت: چند باری با ندا برای خرید وسایل جهیزیه اش به بازار رفتیم و یک بار که در بازار بودیم، همسرش زنگ زد و خواست به مغازهای که سفارش کارتهای عروسی را داده بودند، برویم.

وی افزود: در آنجا که بودیم، وقتی یکی از کارت ها را دیدم، از تاریخ و محل برگزاری مراسم عروسی شان باخبر شدم.

همین کافی بود تا تیمی از ماموران برای دستگیری دختر جوان وارد عمل شوند، اما همکلاسی های ندا از ماموران خواستند بعد از مراسم عروسی سراغ دختر جوان بروند تا این جشن به هم نریزد.

ماموران در این مرحله به صورت نامحسوس عروس و داماد را تحت نظر قرار دادند و قرار شد گروهی از دانشجویان پس از پایان جشن عروسی، سوار خودروی خود در میان میهمانانی که عروس و داماد را تا خانه شان همراهی می کردند، در کاروان شادی باشند تا خانه ندا را شناسایی کنند.

از سوی دیگر ماموران بعد از جشن عروسی سراغ صاحب تالار رفته و مشخصات و تلفن های بزرگان فامیل عروس و داماد و شماره و آدرس تازه داماد را به دست آوردند. چند روز بعد بود که ساعت 10 صبح ماموران در اقدامی غافلگیرانه ندا را دستگیر کردند که از خانه اش خارج شده بود.

تازه عروس وقتی دید که از سوی دوستان دانشگاهیاش لو رفته، ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: دوست داشتم جهیزیه کاملی تهیه کنم تا نزد خانواده شوهرم سربلند شوم، ولی به خاطر شرایط مالی خانوادهام قدرت خرید زیادی برای وسایل خانهام نداشتم، به همین خاطر تصمیم گرفتم از دوستان دانشگاهم به شیوههای مختلف پول قرض کنم.

وی افزود: چون ترم آخر دانشگاه بودم و درس های کمتری نسبت به دیگر دوستانم باید امتحان می دادم، بهترین فرصت را برای اجرای نقشه ام چند روز قبل از شروع امتحانات برنامه ریزی کردم و شروع به گرفتن پول از دوستانم کردم و پس از آخرین امتحان ناپدید شدم.

ندا ادامه داد: وقتی خانواده دیدند که پول زیادی برای خرید جهیزیه ام تهیه کردم، نخست به رفتارهایم شک کردند، اما با چرب زبانی ادعا کردم از پسانداز و فروش طلاهایم توانستم این پول ها را جمع کنم.

دختر جوان که پشیمان است، افزود: از هر کسی قرض می گرفتم، میخواستم قول بدهد به دیگری نگوید و همهشان می پذیرفتند، به خاطر همین تصور کردم بعد از پایان امتحانات چون همکلاسی هایم یکدیگر را کمتر می بینند، نقشه ام لو نرود و قرار گذاشته بودم نتایج امتحاناتم را هم بعد از گذشت مدت طولانی بگیرم تا کسی در آنجا نباشد که مچم را بگیرد.

وی ادامه داد: حتی باور نمیکردم دوستانم وقتی فهمیدند شکایتی مطرح کنند و وقتی شنیدم خواسته اند بعد از مراسم عروسی بازداشت شوم، خوشحالم و از همگیشان شرمسار هستم.

بنابر این گزارش، تازه عروس با سپردن قرار وثیقه آزاد شد و قول داد خیلی زود همه بدهی هایش را بپردازد.

انتهای پیام

نظرات خود را با ما درمیان بگذارید

افزودن دیدگاه جدید

کپچا
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.