کدخبر :17905 پرینت
03 آذر 1393 - 18:09

گفت‌وگوی منتشر نشده با مرتضی پاشایی روی تخت بیمارستان

متن خبر

در حالی که فکر می‌کردیم او بر سرطان غلبه خواهد کرد بلند خواهد شد و کارهایش را ادامه خواهد داد. یک مصاحبه که می‌توانست گپی معمولی باشد. اما حیف. او دیگر در میان ما نیست و این کلمات سوگوار روی دست ما مانده است.

مرتضی پاشایی خواننده‌ای است که نام ناآشنایی ندارد. خیلی‌ها قبل از بیماری‌اش آهنگ‌هایش را در لیست انتخابی‌شان داشتند و عده‌ای هم به محض اینکه از  بیماری‌اش با خبر شدند به دنبال آهنگ‌هایش رفتند و یک جورهایی شناخته‌تر شد. مرتضی پاشایی در طول تابستان تور کنسرت‌هایش را داخل و خارج کشور ادامه داد و قرار بر این بود که تا اوایل پاییز آلبوم جدیدش را منتشر کند اما... آخرین روزهای او به سختی و روی تخت بیماران گذشت؛ بین خیل هواداران و البته دوستانش.

این گفت‌وگو هم در همین روزها انجام شده است. مصاحبه‌‌ای امیدوار. در حالی که فکر می‌کردیم او بر سرطان غلبه خواهد کرد بلند خواهد شد و کارهایش را ادامه خواهد داد. یک مصاحبه که می‌توانست گپی معمولی باشد. اما حیف. او دیگر در میان ما نیست و این کلمات سوگوار روی دست ما مانده است.

*جیغ، کیف و هورایی که برای شما در کنسرت‌ها می‌کشند، چقدر روی شما تاثیر می‌گذارد؟

خب ما خواننده‌ها زنده هستیم به عکس‌العملی که از مخاطبان و طرفداران‌مان می‌گیریم. انرژی مثبتی که مردم برای من در کنسرت‌ها می‌فرستند. در صدای من تاثیر دارد و این طور باید بگویم که بدون این جیغ‌ و هورای آنها من هیچ رمقی برای ادامه دادن ندارم. انرژی مثبت طرفداران در کنسرت‌ها برای من یک امر حیاتی است. انرژی مثبتی که از طرف مردم به من می‌رسد مرا به ادامه دادن مجبور می‌کند. من به خاطر این مردم است که می‌خوانم، به خصوص برای کسی در وضعیت من، رسیدن این میزان از انرژی برایم انگیزه‌های جدیدی ایجاد می‌کند. من برای مردم می‌خوانم و به خاطر همین انرژی است که کسی در شرایط من ادامه می‌دهد.

*به عنوان یک موزیسین شما تحت‌تاثیر چه آهنگسازی هستید؟ به غیر از موزیسین‌های کلاسیک.

طبیعتا پایه موسیقی ما، موسیقی سنتی است. از کودکی ناخودآگاه این موسیقی سنتی در گوش ما نواخته شده است. اما من همیشه عقیده دارم، موسیقی خوب همیشه خوب است. موسیقی که گوش‌‌نواز باشد؛ ممکن است این موسیقی کلاسیک، سنتی یا حتی پاپ باشد. من خودم هیچ تعصب خاصی روی هیچ ژانری از موسیقی ندارم. از کودکی تا به همین امروز موسیقی سنتی در ناخودآگاه من تاثیر گذاشته است.

*می‌توانید چند موزیسین که در ناخودآگاه شما تاثیر‌گذار بودند را نام ببرید؟

واقعیت این است که در هر سبکی موزیسین‌های نابغه‌ای داریم که نمی‌توانم تمام آنها را نام ببرم. مثلا از بین قدیمی‌ها به استاد شجریان و استاد بنان اشاره می‌کنم.

هر چند که سبک موسیقی من هیچ ربطی به موسیقی سنتی ندارد. اما اینها موسیقی‌هایی بودند که روی من تاثیر گذاشته‌اند. موسیقی‌های خوبی که هر کدام در جایگاه خودشان تاثیرگذار بوده‌اند. حتی موسیقی‌های خوب غربی یا شرقی به نظر من موسیقی خوب در هر سبک و ژانری که باشد، خوب است.

*در این چند سال اخیر شما به عنوان خواننده موسیقی پاپ بین مردم به محبوبیت بالایی دست پیدا کرده‌اید؛ خواننده پاپ بودن چه محاسن و چه معایبی در ایران دارد؟

همانطور که از نامش پیداست، موسیقی پاپ، یعنی موسیقی مردمی. زمانی که کسی در موسیقی پاپ فعالیت می‌کند، باید خیلی از نکات را ساده بگیرید. مثلا خود من زمانی که موسیقی کار می‌کنم، باید در این زمینه اطلاعات تکمیلی داشته باشم، اما زمانی که تصمیم به ساخت موسیقی پاپ می‌گیرم، باید این را در نظر داشته باشم که برای مردمم یک اثر تولید می‌کنم و بیاد برای آنها ملموس باشد. به همین خاطر است که من تمام تلاشم را می‌کنم که در انتخاب ترانه موسیقی و... آنهایی را در نظر بگیرم که همه با آن ارتباط برقرار کنند. از بالاترین تا پایین‌ترین فرد در جامعه بتوانند با آن همخوان شوند.

*این تفاسیر یکی از محاسن موسیقی پاپ همه‌گیر بودند آن است، چه معایبی دارد؟

گاهی اوقات موسیقی‌هایی که ساخته می‌شود، ضعیف‌تر است. بسیاری عقیده دارند که موسیقی پاپ یک موسیقی دم‌دستی است و همه چیز را خیلی ساده می‌گیرند. اما ما سعی‌مان این است که این اتفاق نیفتد. تلاش می‌کم که آن ارزش هنری که مد نظر دارم همیشه حفظ شود. هر اثری باید ارزش موسیقایی و ترانه خاص خودش را داشته باشد.

*خیلی از خواننده‌ها در ایران با شرایط دو گانه‌ای روبه‌رو می‌شوند؛ از یک‌سو در رسانه ملی نمی‌توان سازی را به نمایش گذاشت و از سوی دیگر کنسرت‌ها به خوبی برگزار می‌شوند و مردم به کنسرت‌ها هجوم می‌آورند. در کشورهای همسایه اینطور نیست. شما این دو گانگی را چطور می‌بینید، حسرت شرایط کشورهای همسایه را نمی‌خورید و دوست نداشتید چنین شرایطی در کشور خودمان هم مهیا می‌شد؟

هر جایی قوانین خاص خودش را دارد و من فکر می‌کنم کنسرت‌ مکان مناسبی برای عرضه موسیقی باشد. تلویزیون یک رسانه عمومی است و شاید عده‌ای از مردم خودشان مخالف نمایش دادن ساز در این رسانه باشند. به همین خاطر باید به نظر همه احترام گذاشت. کنسرت جای مناسبی برای کسانی است که به موسیقی علاقه‌مند هستند.

*تیتراژ خواندن برای خوانندگان ایرانی یک موهبت محسوب می‌شود. سال گذشته یک تک آهنگ با عنوان «عصر پاییزی» در فضای مجازی از شما منتشر شد. اما در سریالی که از شبکه یک پخش شد شنیده نشد. در عوض شما خوانندگی تیتراژ برنامه پربیننده «ماه عسل» را بر عهده داشتید. این اقبال که صدای شما در تیتراژ برنامه و سریال‌ها پخش شود را چطور می‌بینید؟

عصر پاییزی را کار کردیم و به دلایلی که خودمان هم متوجه نشدیم پخش نشد. اما خدا را شکر در ماه عسل این اتفاق افتاد و من خودم انگیزه کافی برای خواندن تیتراژ این برنامه را داشتم. برنامه پرمخاطبی بود و از سوی دیگر با یک محوریت معنوی ساخته شده بود.

*چرا خواننده‌ها دوست دارند تیتراژ سریال و برنامه‌ها را بخوانند؟

خب خواندن تیتراژ یک برنامه، اتفاق مهمی برای خواننده‌ها محسوب می‌شودف اما خود من هیچ‌وقت اصرار زیادی برای خواندن تیتراژ نداشتم اما خواندن در برنامه‌ای همچون ماه عسل اتفاق بزرگی است. همیشه عقیده دارم که برای به دست آوردن هر چیزی سماجت زیاد از حد نباید به خرج داد. خواندن تیتراژ ماه عسل قسمت من بود و من از این اتفاق خیلی خوشحالم.

*شهیار قنبری چند سال پیش در یکی از گفت‌وگوهایش اعلام کرد که در هر آهنگی حرف اول را ترانه‌سرا می‌زند، با یک تقسیم‌بندی ساده اعلام کرد که اول ترانه‌سرا است، بعد از آن آهنگساز و بعد از آن خواننده قرار می‌گیرد! اما خیلی‌ها به خاطر اینکه خواننده را روی استیج می‌بینند، کار را به نام او تمام می‌کنند. چقدر موافق و مخالف این حرف هستید؟

هر آهنگی به دو قسمت و پنجاه، پنجاه می‌شود. پنجاه درصد برای شعر و ملودی و پنجاه درصد دیگر به خواننده تعلق دارد. نمی‌توان گفت که کدامیک با ارزش‌تر است. اما این را قبول دارم که عامه مردم توجه بیشتری را به خواننده می‌کنند و ترانه‌سرا و آهنگساز توجه زیادی را جلب نمی‌کنند.

*مردم با ترانه‌ها ارتباط بیشتر برقرار می‌کنند، اما تنها خواننده را می‌بینند و به نظرشان او همه کاره است.

من این حرف شما را قبول ندارم، به نظر من هر آهنگی به دو قسمت مساوی تقسیم می‌شود. شعر و آهنگ در یک مکان مساوی قرار می‌گیرند و نمی‌توان گفت که کدامیک از آن یکی بالاتر است.

*حالا چه کار می‌کنید، می‌دانم که درمان سختی را پیش رو دارید و هر هفته باید آن را ادامه دهید، بعد از درمانی که داشته‌اید حتی حرف زدن هم برای شما سخت است، این میزان از انرژی از کجا می‌آید؟

به طور قطع کارسختی است. شیمی‌درمانی و مقابله با سرطان انرژی زیادی را از هر کسی می‌گیرد و احتیاج به دوران نقاهت زیادی دارد. زمانی که داروی شیمی‌درمانی وارد بدن می‌شود، شرایط خیلی سختی پیش می‌آید و واقعیت این است که حتی حرف زدن هم برایم مشکل است اما بعد از چند روز انرژی‌ام را به دست می‌آورم و سعی دارم درخواست مردم را گوش بدهم و مردم دوست دارند در کنسرت‌ها شرکت کنند. یک جور برنامه‌ریزی کرده‌ام که هم به درمان برسم و هم به اجرای کنسرت‌ها. سخت است، اما غیرممکن نیست.

*برای کسانی که به این بیماری مبتلا هستند توصیه‌ای ندارید؟

دوست ندارم شعار بدهم و مانند همه بگویم باید امید داشته باشیم. اما در وهله اول آرزوی سلامتی دارم که تمام آدم‌هایی که به این بیماری مبتلا هستند، زودتر به سلامتی‌شان دست پیدا کنند. اما امید داشتن در رسیدن به سلامتی اهمیت ویژه‌ای دارد باید تلاش کنیم که امیدمان را از دست ندهیم.

تماشاگران امروز

نظرات خود را با ما درمیان بگذارید

افزودن دیدگاه جدید

کپچا
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.