کدخبر :9522 پرینت
31 شهریور 1392 - 05:29

شبکه های اجتماعی و آسیب های سیاسی و روانی

متن خبر

جنگ نرم، به دلیل ماهیت خود و عدم نیاز به ابزارهای فیزیکی، به دنبال آن است که در مسافت های دورتری از مراکز طراحی کننده، به اجرا درآید. جهانی و فرامرزی بودن فضای سایبر، امکان های موردنیاز را به آسانی در اختیار طراحان جنگ نرم قرار می دهد و با فراهم شدن بسترهای فکری- فرهنگی اهداف موردنظر، از سوی جریان های درون جامعه هدف دنبال می شود.

به گزارش سرویس مقالات سیتنا، میسر بودن ارتباط دو طرفه نیز ابزارهای عملیاتی را در خدمت طراحان و رهبران مراکز موردنظر درمی آورد و در موقعیت های حساس که امکان حضور و هدایت مستقیم میدانی حوادث، از براندازان سلب می شود؛ عناصر حاضر در صحنه نقش رسانه ای عملیات را بازی می کنند. از سوی دیگر، جنگ نرم به عناصر و سربازان میدانی نیاز دارد که از جنس مخاطبان جامعه هدف باشند. این عناصر، باید برای خود هویتی خاص قایل باشند تا بتوانند هدایت روند درگیری را برعهده گیرند و در شرایط کنونی، امکان دسترسی به فضای مجازی به دلیل در اختیار گذاشتن لحظه ای حجم وسیعی از اخبار، اطلاعات و تسهیل ارتباط، چنین هویت کاذبی را به راحتی در میان بخشی از صحنه گردانان حوادث ایجاد می کند. نبود بسیاری قیود و محدودیت ها که برای سایر اقسام رسانه ای وجود دارد، در محیط مجازی، گستره فعالیت در این فضا را برای اهداف و انگیزه های امنیتی و سیاسی در جنگ نرم افزایش می دهد. مجموعه این شرایط است که امروزه، هوس بهره گیری از این فضا را برای غلبه بر دیگر ملت ها، در میان مراکز قدرت جهانی ایجاد می کند. حوادث چند ماه اخیر ایران را باید میدان آزمون برای کاربرد فضای مجازی در عملیات روانی و جنگ نرم دانست. وبلاگ، فیس بوک، توئیتر، فرند فیدز و بالاترین، از جمله سایت هایی هستند که قابلیت شبکه سازی وسیعی در اینترنت ایجاد کرده اند. در برخی مواقع، این شبکه ها به عنوان سربازان جدید جنگ نرم دول غربی، اقدامات خود را به فضای وقایع جامعه نیز تسری داده و هماهنگی و سازماندهی بسیاری تجمع های سیاسی و اعتراضی را بر ضد دولت هدف، برعهده می گیرند. حوادث پس از انتخابات سال 1388، به روشنی نقش شبکه های اجتماعی مجازی در جنگ نرم غرب با ایران را نشان داد.

نگاهی به مفهوم و ویژگی های شبکه های اجتماعی مجازی

امروزه فراگیری اینترنت و فن آوری های جدید ارتباطی و اطلاعاتی، موجب ظهور فضای مجازی در کنار جهان واقعی شده که این امر، معادلات و الگوهای ارتباطات سنتی، تولید، انتقال و مصرف اطلاعات را به هم زده و موجب تغییر در آن شده است. چنین فضایی که به عنوان واقعیت مجازی یک پارچه، درنظر گرفته می شود، از ویژگی هایی چون بی مکانی، فرا زمان بودن، صنعتی بودن محض، عدم محدودیت به قوانین مدنی متکی بر دولت- ملت ها، از معرفت شناسی تغییر شکل یافته پسامدرن برخوردار بودن، قابل دسترسی بودن همزمان، روی فضا بودن و برخورداری از فضاهای فرهنگی، اعتقادی، اقتصادی، سیاسی و نیز آزادی از هویت بدنی و جنسی جدید برخوردار است. (Myers 2000) شبکه های اجتماعی مجازی، امروزه نقش بسیار مهمی در خلق این فضای مجازی دارند. از خلال همین واقعیت های مجازی است که آسیب های روانی و سیاسی بسیار گسترده ای را می توانند برای یک جامعه به وجود آورند.

شبکه های اجتماعی، به مجموعه ای از افراد که به صورت گروهی با یکدیگر ارتباط داشته و مواردی مانند اطلاعات، نیازمندی ها، فعالیت ها و افکار خود را به اشتراک بگذارند، شبکه های اجتماعی گویند. شبکه های اجتماعی را می توان به دو دسته شبکه های مجازی و شبکه های غیرمجازی تقسیم کرد. شبکه های غیرمجازی در واقع شبکه هایی هستند که توسط مجموعه ای از افراد و گروه های به هم پیوسته، در محیط اجتماعی عمل می کنند. شبکه اجتماعی مجازی یا شبکه اجتماعی اینترنتی، وب سایت یامجموعه ای از وب سایت هایی است که به کاربران امکان می دهد، علاقه مندی ها، افکار و فعالیت های خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند؛ به عبارت دیگر، شبکه های اجتماعی سایت هایی هستند که با استفاده از یک موتور جست وجوگر و افزودن امکاناتی مانند چت، پیام رسانی الکترونیک، انتقال تصویر و صدا و...، امکان ارتباط بیشتر کاربران را در قالب شبکه ای از روابط فردی و گروهی فراهم می آورند. (2000 Resnick)، وبلاگ ها(1)، فیس بوک(2)، توییتر(3)، یتوب(4). پادکست(5) از جمله شبکه های اجتماعی مجازی هستند.

نگاهی به آسیب های سیاسی و روانی شبکه های اجتماعی مجازی

با رشد رسانه های نوین، جهاد وارد عصر دوم رسانه ها شده است که برخلاف دوره مدرن و عصر نخست، آینده آن به طور کامل قابل پیش بینی نیست، زیرا در عصر دوم رسانه ها که در آن بحث رسانه های الکترونیک جدید، حاکمیت دارند و اطلاعات حرف آخر را می زنند، پدیده ها کمتر قابل پیش بینی اند (گل محمدی، 1383). رسانه های نوین دارای آسیب های بسیار مهم روانی و سیاسی است که می توانند، زمینه و بستر مناسبی را برای جنگ نرم ایجاد کنند. در مورد آسیب های روانی شبکه های اجتماعی، می توان به موارد ذیل اشاره کرد: (Abraham Hassanien 2010)

1- کاهش احساسات: به دلیل اینکه اغلب ارتباطات در این فضا، به صورت نوشتاری است، اغلب فاقد احساسی است که در فضای واقعی، از طریق قدم زدن، سخن گفتن و... به دست می آید. افراد با وجود امکانات ارتباطی در فضای مجازی، دیگر اهمیتی به کیفیت روابط نمی دهند و این مسئله، به کاهش بیشتر احساسات منجر می شود.

2- متن گرایی: علی رغم امکانات چند رسانه ای موجود در فضای مجازی، هنوز هم قسمت عمده ای از ارتباطات در فضای مجازی را ارتباطات متنی در قالب ایمیل و چت تشکیل می دهد. ارتباطات متنی می تواند شکل جدیدی از هویت مجازی را شکل دهد.

3- انعطاف پذیری هویتی: افراد در فضای مجازی، به دلیل نبود راهنماهای چهره ای، می توانند بازنمایی های متفاوتی از خود ارائه دهند.

4- دریافت های جایگزین: در ارتباطات مجازی، شما می توانید دیوارها را بشکنید، به حوزه خصوصی دیگران وارد شوید و حرف هایی را که حاضر نیستند، در ارتباط چهره به چهره به شما بگویند، بشنوید.

علاوه بر آسیب های جدی شبکه های اجتماعی مجازی در بعد روانی که به انعطاف پذیری هویتی و شکل گیری هویت های مجازی جدید منجر می گردد، مهم ترین تأثیرات سیاسی فناوری های ارتباطی- اطلاعاتی، تضعیف دولت های ملی، اشاعه اطلاعات سیاسی و کاهش مشارکت سیاسی افراد و گروه هاست.

همچنین کنترل اطلاعات در عصر جدید، اهرم اصلی قدرت بازیگران جهانی، ملی و محلی است J.P Robinson 2004M and Kestnbaum A Neustadtl) ، اهرمی که در انقلاب های رنگی در اختیار بنیاد سوروس و سازمان های غیردولتی و جنبش های دانشجویی قرارگرفت و رهبران احزاب و جنبش ها، بیشترین بهره را از آن بردند.

دول غربی، ماهرانه با استفاده از امکانات تکنولوژی و ارتباطات، مانند اینترنت، سایت های انتقادی را علیه یک دولت سازمان می دهند. پیام های کوتاه را از طریق تلفن های همراه رد و بدل می کنند و مرتب قرارهای جدیدی می گذارند.

آسیب مهم دیگر رسانه های نوین، تأثیر بر افکار عمومی و بسیج آن است. به گونه ای که به واسطه این رسانه ها، نوعی فضای عمومی شکل می گیرد و بسیاری افراد، بی آن که یکدیگر را ببینند و تبادل نظر کنند، مانند یکدیگر فکر و در نتیجه مانند یکدیگر نیز عمل می کنند. بر این اساس، از طریق تولید پیام، شعار و اندیشه، به شیوه ای هنری و از طریق تصویر، گرافیک، صدا و موسیقی، تصورات دستکاری و بسیج می شوند و در نهایت فعالیت سیاسی، این امکان را می یابد که با زندگی روزمره آمیخته شود. (L.W Bennett).

در این صورت دیگر مانند گذشته، نیازی نیست که برای تبدیل افکار عمومی به نیروی اجتماعی و تغییر اوضاع سیاسی، به اهرمی مانند حزب سیاسی متوسل شد و اگر این تغییر در افکار عمومی پیدا شود، مردم در مواقع مهم تاریخی، خود راه را باز می کنند و احتیاجی به اعمال نیرو، فشار و زور از طریق اهرم های جدا از مردم وجود ندارد.

افزون بر این، استفاده جنبش های اجتماعی جدید، از شبکه های اجتماعی مجازی، آسیب جدی دیگری را برای دولت ها به همراه داشته است. جنبش های اجتماعی جدید و هویت های دگرخواهانه، از مهم ترین جنبه های نرم افزاری تهدید امنیت ملی هستند. جنبش های نوین کنونی، اهمیت بیشتر را به هویت داده و در برابر اشکال جدید سلطه و طرد مقاومت می کنند. این جنبش ها همچنین تلاش دارند، تا با اشکال جدید تکنولوژی های ارتباطی و تغییرات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی سازگار شوند.

به اعتقاد مانوئل کاستلز، بازیگران سیاسی، از طریق رسانه های نوین، در بازی قدرت حضور دارند و از آن جا که اطلاعات و ارتباطات، عمدتاً از طریق شبکه جهانی اینترنت و ماهواره ها و خبرگزاری ها صورت می گیرد، بازی سیاسی، به نحو فزاینده ای در فضای رسانه ها صورت می گیرد (کاستلز، 0831) وی همچنین به نقش تکنولوژی های ارتباطی، مانند اینترنت، در عضوگیری و گسترش قدرت جنبش های اجتماعی اشاره می کند. شبکه های اجتماعی شکل اجتماعی نوینی از ارتباطات را به وجود آورده که در عین حال توده ای است؛ اما به صورت انفرادی تولید و دریافت می شود و تاثیر می گذارد. با این همه، در سراسر جهان، به ابزاری در خدمت جنبش های اجتماعی تبدیل می شود؛ اگرچه این جنبش ها تنها استفاده کنندگان این ابزار جدید، بسیج و سازمان دهی نیستند.

جنبش های مذکور، باید بتوانند برای دستیابی به اهداف خود، در سه زمینه توانمندی داشته باشند: شکل دادن به هویت جمعی، متقاعد ساختن پیروان خود و بسیج آنها. این جنبش ها، با استفاده از تکنولوژی های جدید اطلاعاتی، می توانند به راحتی به هر سه هدف مذکور دست یابند. (8991 b .B Bimber) ملوچی معتقد است که شبکه های اجتماعی مجازی به جنبش های اجتماعی، توانمندی انعکاس روش ها و اهداف خود را به فضای عمومی داده است. (ملوچی).

همچنین شبکه های اجتماعی مجازی همانند آزمایشگاهی است که جنبش های اجتماعی، میزان توانمندی خود را بررسی می کنند. در چنین حالتی شبکه های اجتماعی، تنها به عنوان وسیله سیاسی عمل نمی کنند، بلکه خود به فضای سیاسی تبدیل می شوند (B2000 Bimber) نیز کاربرد شبکه های اجتماعی این امکان را به جنبش های اجتماعی می دهد که روش های سنتی بیان اعتراضات خود، همانند راهپیمایی ها، اعتراضات، شعارها واستفاده از نمادها را آسان تر به کار برده و آن ها را با روش های نمادین جدید ترکیب کنند. بر همین اساس، این جنبش ها توانمندی بیشتری برای جذب طبقه جوان جامعه و شکل دادن به افکار عمومی دارند. با کاربرد تکنولوژی های اطلاعاتی جنبش های اجتماعی به استفاده از پوشش رسانه ای جمعی نیازی ندارند.

از دیگر آسیب های سیاسی رسانه های نوین، می توان به رسانه ای شدن فضای سیاست اشاره کرد. از دید کاستلز در جامعه کنونی، سیاست به معنای سیاست رسانه ها است. رسانه ها، پس زمینه همیشگی بازی سیاست و حوزه ای عمومی هستند که در آن قدرت به نمایش درمی آید و درباره اش داوری می شود (همان). به اعتقاد وی، اگرچه سیاستمداران برای کسب قدرت سیاسی در رسانه ها، از تکنیک ترور شخصیت، رسواگری و جنجال استفاده می کنند و این مسئله معرف خوبی برای یک جامعه دموکراتیک است. ولی باید به این نکته توجه داشت که ویژگی اصلی سیاست رسوایی و جنجال این است که همه کنشگران سیاسی شرکت کننده در آن، خود به دام این نظام می افتند وغالباً نقش ها معکوس می شوند؛ شکارچی امروز شکار فرداست.

یکی دیگر از آسیب های جدی شبکه های اجتماعی، به علت توانمندی آن ها برای پنهان کردن و پوشاندن اطلاعات و در نهایت پدید آوردن جهل عمومی است.

عدم توانایی شبکه های اجتماعی برای نهادسازی سیاسی در جریان اعتراضات و پس از آن، یکی دیگر از آسیب های جدی شبکه های اجتماعی است؛ برای مثال توئیتر یا فیس بوک، تنها می توانند به شکل دهی اعتراضات و سرنگونی حکومت کمک کنند؛ اما توانایی برنامه ریزی برای اداره حکومت یا ایجاد نهادهای دموکراتیک را نداشته و نمی تواند، از آرمان ها و اهداف موردنظر خود دفاع کند. (Ayres 1999) از دیگر آسیب های جدی شبکه های اجتماعی مجازی این است که به میزان قابل توجهی، شانس کنترل سیاسی و مردم فریبی را بالا می برد، زیرا پیشرفت تکنولوژی، چنان از ارتقای بصیرت افراد پیشی می گیرد که افراد هنگام رویارویی با تکثیر سریع اطلاعات کاملاً بی دفاع می مانند. (P Resnick 2004). خارج شدن سیاست از فرایند عقلانی، دیگر آسیب جدی رسانه های نوین است؛ زیرا رسانه های جدید، درحال دگرگون کردن سیاست هستند؛ به عبارت دیگر، زندگی سیاسی به مقدار زیادی در محدوده رسانه قرار گرفته است؛ یعنی سیاست منطق رسانه ها را پذیرفته و در این فرایند خود دگرگون شده است.

همچنین ظهور رسانه های نوین به عنوان مرکز قدرت خودگردان است که به تقویت شخصی سازی سیاست کمک می کنند. در این فرایند، سیاست به عنوان نمایش و مخاطب به عنوان تماشاچی درنظر گرفته می شود. همه اینها بدان معناست که سیاست، کمتر به عنوان یک فرایند عقلانی، تجزیه و تحلیل می شود، بلکه بیشتر به عنوان یک سری حرکات نمادین که ما به آنها واکنش نشان می دهیم، عمل می کند. تحت تأثیر این تغییرات، سیاست مداران، بیش از پیش رسانه ای شده و به انسان های معمولی تبدیل می شوند. آنها افراد معروفی می شوند که مشابهت های زیادی با افراد سرگرم کننده دارند. در واقع رهبران، مانند یک کالای تجاری تبلیغ می شوند. وارونه شدن برخی نظریه های مدرن در عرصه های سیاست و اجتماع، یکی دیگر از آسیب های جدی شبکه های اجتماعی است. یکی از این تئوری ها، تئوری دموکراسی به معنای حق تعیین سرنوشت ملت ها از سوی خود آن هاست. فن آوری اطلاعاتی و ارتباطی و امپریالیسم رسانه ها، به طرق مختلف، این تئوری مهم سیاست و حکومت را به چالش کشیده است که به دو شکل این چالش اشاره می شود: نکته نخست اینکه دموکراسی دیگر واقعاً معنای حکومت مردم بر مردم نمی دهد. احزاب، گروه ها و نخبگان سیاسی، با تسلط بر ابزارهای ارتباطی و به یاری امپراطوری رسانه ها، ایده ها و برنامه های خود را بر مردم تحمیل می کنند و گزینش ها، نه براساس توانایی و شایستگی، بلکه براساس میزان سرمایه و تسلط منتخب بر رسانه ها صورت می گیرد؛ هرچند که قدرت تبلیغات و آثار منفی آن، در همه جوامع، حتی جوامع ابتدایی وجود داشت؛ اما با گسترش فن آوری ارتباطی و اطلاعاتی و پیدایش انواع رسانه های مجازی، این قدرت پیچیده تر گردیده است. چالش دوم برای دموکراسی، پیدایش مفهومی به نام دیکتاتوری اقلیت در سایه امپراطوری رسانه ها است که اساساً با ماهیت دموکراسی در تضاد است. مفهوم دیکتاتوری اقلیت، تنها در سایه فن آوری ارتباطات، به ویژه رسانه های مجازی شدنی است، چرا که اقلیت مسلط بر این رسانه ها مانند اشرافیت قرن های 71 و 81 میلادی، درپی تحمیل افکار، امیال و عقاید خود بر دیگران است.

توجه به هشدارهای شماری از صاحب نظران برجسته در رابطه با تأثیر ویرانگر اینترنت بر سیاست، بیانگر دیگر جنبه های آسیب سیاسی شبکه های اجتماعی مجازی است. در سال 0002، پوتنام(173 P Putnam 0002). در مورد ظهور «سایبر آپارتاید» (6) و «سایبر گسیختگی» (7) هشدار داد و گفت: «فرهنگ سیاسی اینترنت، دست کم در مراحل اولیه بسیار آزاد بوده و در برخی موارد، فضای سایبر بیانگر وضعیت طبیعی هابز و نه لاک است.»

تحلیل گران اجتماعی دیگر نیز هشدارهای مشابهی داده اند. (R2002 Blood) سانستین (P49. Sunstein 2001)، هشدار پوتنام را یک سال بعد این گونه تکرار کرد: تکنولوژی های جدید از جمله اینترنت به صورت چشمگیری توانایی مردم برای شنیدن صدای خود و ممانعت از شنیدن صدای دیگران را افزایش داده است؛ برای مثال بلاگ ها می توانند تازه ترین نمونه ها از سایبر آپارتاید باشند. بسیاری بلاگرها خود از نگرانی در مورد این پدیده که «پیله بستن» (8) می نامند، صحبت می کنند. این مسئله از نظر جامعه شناسان موجب ذره ای و اتمیزه شدن فرد و کاهش انسجام و همبستگی می گردد.

افزایش تعارضات ساختاری و دوگانگی هویت، یکسان سازی فرهنگی، تقویت گرایش های گریز از مرکز (فروملی و فراملی) و اخلال در روند وحدت ملی، ایجاد اختلاف و شکاف میان ملت ها به دلیل ملی گرایی افراطی، ایدئولوژی های متضاد و در نهایت بروز شکاف فرهنگی، یکپارچگی افقی گروه ها و طبقات و تشدید دوقطبی، تضاد با ارزش ها، باورها، تضعیف پیوندهای سنتی از طریق تقویت و تبلیغ ارزش های غربی و کمک به استحاله فرهنگی، بهره برداری تبلیغاتی و انتشار اخبار غیرواقع تحریف شده، ایجاد نخبگان سیاسی و فرهنگی وابسته، به جریانات خود ساخته از طریق شبکه ارتباطی، از دیگر آسیب های سیاسی شبکه های اجتماعی مجازی در جنگ نرم محسوب می شود.

جمع بندی و نتیجه گیری

چنان که گذشت، شبکه های اجتماعی مجازی، اجتماعات مجازی موجود در فضای سایبر هستند. شکل گیری این شبکه ها از طریق سایت های خبری، وبلاگ های خبری و تحلیلی، گروه های اینترنتی، فضاهای گفت وگوی مجازی (چت روم ها) و حلقه های آشنایان همچون اورکات و یاهو 063 درجه و... هریک فضایی مجازی را ایجاد می کنند که در آن تبادل اخبار و اطلاعات صورت می گیرد. وبلاگ، فیس بوک، توئیتر، فرند فیدز و بالاترین از جمله سایت هایی هستند که قابلیت شبکه سازی وسیعی در اینترنت ایجاد کرده اند. در برخی مواقع، این شبکه ها به عنوان سربازان جدید جنگ نرم دول غربی، اقدامات خود را به فضای واقعی جامعه نیز تسری داده و هماهنگی و سازماندهی بسیاری تجمع های سیاسی و اعتراضی را برضد دولت هدف برعهده می گیرند.

همان طور که شاهد بودیم، بخش عمده ای از رخدادهای اعتراضی ایران، طی ماه های پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، در فضای سایبر ساماندهی شد. زیر سوال بردن انتخابات و تکرار دروغ بزرگ تقلب در انتخابات، پوشش غیرواقعی خبری اغتشاشات و دعوت به تجمعات غیرقانونی، توهین و فحاشی، دخالت آشکار بعضی سیاستمداران و دولتمردان غربی درامور داخلی ایران و دامن زدن به ناآرامی های موجود، بیانیه نویسی، نامه نگاری، راه اندازی کمپین علیه انقلاب اسلامی به بهانه های مختلف، هدایت، آموزش و تشویق اغتشاشگران برای ایجاد ناامنی و آشوب، هدایت، آموزش و تشویق اندک هواداران داخلی به هنجارشکنی و ایجاد ناامنی در جامعه، هتک حرمت به مسئولان و توده های مختلف مردم و آموزش و تشویق اغتشاش گران برای انجام عملیات تروریستی، به منظور ایجاد ناامنی در کشور، از جمله نمونه های کاربرد شبکه های اجتماعی مجازی علیه کشورمان است. اشاراتی از این دست، از اهمیت این حوزه، جهت فعالیت رسانه ای برای برخورد با نظام های معارض در ادبیات سیاسی آمریکا پرده برمی دارد. برهمین اساس، فضای سایبر یکی از مهم ترین ابزارهای آمریکا در قرن بیست ویکم برای اجرای پروژه های جنگ فرهنگی، رسانه ای، سایبر و همچنین تغییر حکومت در کشورها، به خصوص کشورمان محسوب می گردد.

مقابله با ایجاد و نشر شایعه های برانداز، نادیده انگاشتن شایعات ضعیف و پاسخ غیرمستقیم به آن، مقابله با شایعه وجود شکاف میان جامعه و حاکمیت، پرهیز از تهدیدانگاری بیش از حد در فعالیت نهادهای غیردولتی و گسترش آزادی های مدنی در چارچوب قانون اساسی، همراه با هوشیاری لازم برای اجتناب از تهدیدات احتمالی این نهادها در حوزه های امنیت سیاسی و اجتماعی، قانونمند کردن مقابله با جرایم سایبر و تلفن همراه، افزایش تعامل و هم اندیشی میان کارشناسان وزارتخانه های اطلاعات، فناوری ارتباطات، قوه قضائیه، قوه مقننه و پلیس امنیت اجتماعی و اخلاقی ناجا و حمایت تقنینی و مالی، از تعمیق قدرت نرم نظام در محیطهای مجازی، از جمله راهکارهای مقابله با این تهدیدات است.

پی نوشت ها:

1. وبلاگ را به عنوان صفحه ای اینترنتی با حداقل یا هیچ نوع ویرایش خارجی تعریف می کنند که به ارائه تفسیری آنلاین پرداخته، به طور ادواری به روز شده، با ترتیب زمانی معکوس نشان داده می شود و لینک هایی را به دیگر منابع آنلاین می دهد. شبکه وبلاگستان هر جامعه، بازتاب منحصر به فردی از ویژگی های خاص فرهنگی، سیاسی و تاریخی آن جامعه خواهد بود.

2. فیس بوک هم یک شبکه اجتماعی مجازی با دسترسی آزاد است که کاربران می توانند پس از عضویت در آن، علاوه بر اطلاعات شخصی و شغلی خود، تصاویر، فیلم ها و اخبار را هم به سادگی در اختیار دیگر کاربران بگذارند. مارک زوکربرگ متولد 4891 میلادی در شهر نیویورک آمریکا مؤسس و گرداننده رسمی شرکت فیس بوک است. بنابر سایت ویکی پدیا، این یهودی زاده که به گفته خود ملحد می باشد، نسخه نرم افزاری فیس بوک را در سال 4002 میلادی، در زمان تحصیل در دانشگاه هاروارد به نام خود ثبت نمود.

3. توئیتر هم یک سرویس به اصطلاح میکروبلاگینگ است که با شعار چه کار می کنید؟ «(What are you doing)» در مارس 6002 پا به عرصه وجود گذاشت. هدف اصلی توئیتر فراهم کردن این امکان بود که کاربران اینترنت بتوانند در هر لحظه و به سادگی اتفاقاتی را که در اطرافشان درحال وقوع است، در فضای مجازی منتشر کنند.

4. یوتیوب یکی از مهم ترین سایت های وب2 و معروف ترین سایت به اشتراک گذاری ویدیو است. یوتیوب به وسیله چاد هرلی، استیون چن و جواد کریم به وجود آمد که هر سه از کارمندان شرکت Pya Pal بودند. دامنه یوتیوب دقیقاً در 51 فوریه 5002 ثبت شد و سایت به تدریج در ماه های بعد راه اندازی شد. شش ماه بعد در ماه مه 5002 سایت به طور رسمی و عمومی افتتاح شد. این سایت اکنون توسط شرکت آمریکایی گوگل خریداری شده است.

5.  پادکست ها فایل های صوتی یا تصویری هستند که در اینترنت منتشر می شوند و کاربران می توانند مشترک آنها شوند.

6- Cyberapartheid: آپارتاید در فضای اینترنت.

7- Cyberbalkanization: دسته بندی اینترنت به گروه های بسیار متمرکز از اشخاص همفکری که نسبت به دیگران تنفر داشته یا کمترین تساهل را دارند.

منبع: پگاه حوزه

برچسب ها

نظرات خود را با ما درمیان بگذارید

افزودن دیدگاه جدید

کپچا
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.