واکنش به گزارش «ورود غول موبایل به واردات گوشت»
متن خبر
سیتنا - در شماره مهر ماه همشهری اقتصاد گزارشی چاپ شد تحت عنوان «ورود غول موبایل ایران به بازار گوشت». آن مطلب هشداری بود به شکلگیری انحصاری تازه در مقوله واردات گوشت که احتمال میداد دستاندرکاران چند شرکت و تعاونی در آن دخیل باشند. اما با چاپ گزارش مدیران این شرکتها این موضوع را تکذیب کردند و به جای پاسخ مکتوب به گفتوگو با همشهری اقتصاد پرداختند. «حاج حسین صدر» نماینده این گروه است. او با 37 سال سن، اقتصاد خوانده است و با اینکه ورزش اصلی او بدنسازی است، آنگونه که خود میگوید حریف بازار واردات و دولت نشد که نشد. گفت که بر اساس مشاوره با برخی از دوستان ترجیح داد به جای نوشتن جوابیه برای گزارش «ورود غول موبایل به واردات گوشت» گفتوگویی با ما داشته باشد.
پس به جای جوابیه، این حاجی جوان اهل بازار، همشهری اقتصاد را گذاشت جلو و شروع کرد جزئیات آن را خواندن و توضیح دادن. برای دانستن این که درباره «حاج آقای ابریشمچی» چه گفت یا این که «موسوی خلخالی» کیست و چه نسبتی با ابریشمچی و حاجحسین دارد یا اینکه خود حاجی و اتحادیه آنان چه نقش و جایگاهی در واردات گوشت دارند، باید این گفتوگو را تا انتها دنبال کنید.
ابتدا بهتر است توضیحات شما را درباره مطالب گزارش شماره قبل بشنویم.
احمد ابریشمچی و محمد موسوی خلخالی در هیچ یک از مراحل شکلگیری و فعالیت شرکت توسعه مناسبات خاورمیانه، در آن نبودند. ما مثل تمام شرکتهای عادی بخش خصوصی حقیقی، این شرکت را تشکیل دادیم.
قصد داشتیم بهعنوان مباشر وزارت بازرگانی در واردات و تامین کالاهای اساسی حضور داشته باشیم. قبلا در بخش پژوهشهای اقتصادی و مطالعات اقتصادی حضور داشتم. وقتی هدفمندسازی یارانهها مطرح شد، باورم این بود که خدمتی بکنم. برای همین تقاضا کردیم که بهعنوان مباشر وزارت بازرگانی قراردادی را منعقد کنیم.
دو سه ماه پس از ورود شخصا به این رسیدم که چرا در این عرصه تشکلی برای نظاممند کردن واردات شکل نگرفته است. لذا در اتاق بازرگانی خواستار تاسیس یک تشکل صنفی شدیم. آقای غضنفری بسیار استقبال کردند و تا قبل از تشکیل و ثبت اتحادیه فضای خوبی بین ما و مسئولان معاونت توسعه بازرگانی داخلی وجود داشت. از زمانی که سروصدای تشکیل اتحادیه بلند شد، نمیدانم چرا به جای حمایت، به شیوههای مختلف کارشکنی کردند.
بهرغم فراخوانهای عمومی و حتی دعوتهای تلفنی، برخی از کسانی که از قدیم در این صنف بودند و داعیه این کار را داشتند، در مجمع شرکت نکردند. نهایتا با گروهی که آمده بودند اتحادیه تشکیل و در اتاق ثبت شد. پس از آن هم ما مکرر اعلام کردیم هرکسی تمایل دارد بیاید و حتی سکاندار اتحادیه شود، ما حرفی نداریم. ولی با وجود این که الان حدودا 30 شرکت فعال در اتحادیه داریم، تمام موضعگیریهای دوستان معاونت توسعه بازرگانی داخلی و زیرمجموعههای آنان تادیب اتحادیه و ناکارآمد کردن آن است.
و حضور آقای ابریشمچی؟
در مورد آقای ابریشمچی باید عرض کنم که ایشان هیچ ارتباط مالی، اقتصادی، تشکیلاتی، گروهی، خویشاوندی، نسبی و سببی با بنده ندارند. از سالها قبل ایشان را بهعنوان یک تاجر موفق، متدین و انقلابی میشناسم و در برخی عرصهها حتی به ایشان تاسی کردهام و الان هم تاسی میکنم. ولی هیچگونه مراوده مالی یا سازمانی بین من و ایشان نیست. اما در یک مقطعی که داشتیم اتحادیه را شکل میدادیم، چون ایشان در عرصه بازرگانی کشور، وزانت و حُسنشهرتی دارند، از ایشان دعوت به همکاری کردیم.
احساس کردیم اگر از ظرفیت ایشان استفاده بکنیم، حُسن شهرت ایشان به اتحادیه کمک خواهد کرد تا زودتر شکل بگیرد. ضمن اینکه نفوذ کلام اتحادیه را بیشتر میکند و اعتماد عمومی به اتحادیه بیشتر جلب میشود.
با این رویکرد من از ایشان تقاضا کردم که بپذیرند و به عضویت اتحادیه در آمدند و در انتخابات شرکت کردند و بعد هم بهعنوان عضو عادی هیات مدیره اتحادیه واردکنندگان گوشت کشور انتخاب شدند. 80سال از عمر آقای ابریشمچی میگذرد، ایشان تاکنون حتی یکگرم گوشت هم وارد نکرده است. نه گوشت، نه مرغ و نه هیچگونه مواد پروتئینی و غذایی دیگر. اصلا زمینه کاریشان این نیست.
در رابطه با «غول موبایل» هم بهواقع ایشان خودشان باید بیایند و توضیح بدهند. اما تا جایی که من میدانم پنج، ششسال است، یعنی از زمانی که تعرفهها 60 درصد شد، ایشان حتی یک عدد گوشی موبایل هم وارد نمیکند.
در گزارش نوشتهاید «حسین صدر واردکننده بزرگ». میشود یک استعلام از گمرک گرفت. اینکه مدعی شوند شرکت مناسبات تجاری خاورمیانه یک واردکننده بزرگی است حقیقتا چنین چیزی نبوده است.
کل واردات گوشت از ابتدای تاسیس این اتحادیه تاکنون کمتر از هزار تن بوده است. ببینیم این رانتی که من هم معتقدم هست، کجاست که دست من تشکل صنفی را هم بسته است. جلوی من سد بزرگی ایجاد کردند و اتحادیهای را که میتوانست حتی در مهار واردات تاثیرگذار باشد، عملا خنثی کردند. جالب اینجاست بهرغم اینکه ما یک تشکل صنفی وارداتی بودیم، تصمیم گرفتیم که در تولید هم وارد شویم، اما وزارت جهاد کشاورزی ما را سر کار گذاشت. یعنی نوع برخورد با تولیدکننده هم چنین برخوردی بود.
ما حتی اعلام موضع کردیم که واردکنندگان نباید در آستانه طرح هدفمندی یارانهها قیمت را افزایش بدهند، چراکه این گوشت و مرغی که الان موجود است از ششماه قبل وارد شده و باید به قیمت ششماه قبل هم فروخته شود. در این موقع چند تن از همین دوستانی که ابتدا همراهی نکردند، اعلام کردند که یکی شویم.
آمدند، دیدم خیلی میخواهند سهمخواری کنند. میگویند آقا نبض بازار دست ماست و این مواضعی که شما میگیرید درست نیست. به صراحت اظهار میکردند که بازار دست ماست، پس شما خیلی در بازیها وارد نشو. بیا یکی شویم. معاونت توسعه بازرگانی داخلی هم به استناد یک مصوبه ستاد تنظیم بازار که مربوط به قبل از تشکیل اتحادیه بود، گفته بود وزارت بازرگانی باید یک گروه واردکنندگان مواد پروتئینی تشکیل بدهد. آمدند و آن را تشکیل دادند و به مثابه مسجد ضرار گذاشتند روبهروی ما. آنهم موازیکاری با محوریت دولت.
بعد دیدیم که با مباشران هم گزینشی برخورد میکنند. ما شاید جزو چهار، پنج تایی باشیم که بخش خصوصی واقعی هستیم. اما میگویند فلانی بخش خصوصی است، برو ببین پشتش چه کسی است؟ پشتش یا یکی از این بنیادهاست، یا صندوقهاست، یا موسسههاست، یا کانونهاست.
بالاخره به پای یکی از اینها وصل است. ولی ما چی؟ خودمانیم و خودمان. برخلاف آنچه اینجا نوشتهاند ما خودمان مینالیم و زخم خوردهایم متاسفانه کسی نمیآید از مجموعه معاونت توسعه بازرگانی اعداد و ارقامی بخواهد و محاسبه کند که با چه هزینهای باید به این خروجی و این اهداف میرسیدیم و الان با صرف چه هزینهای به آن دست پیدا کردیم.
لزومی نداشت که مثلا اگر شما میخواهید 100 هزار تن گوشت وارد کنید، به اندازه 2میلیون تن با مباشران قرار ببندید که همه هم بیایند بشوند مباشر و شروع کنند ایمیلها را زدن که خریداریم، خریداریم. و رقابت کاذب بین شما مباشران ایجاد کند با این روش در یک پروسه سهماهه هزار دلار در هر تن قیمت این مواد افزایش مییابد. نتیجه این شد که یکمیلیون و 500هزار تن کالای اساسی ذخیره شد که نمیدانند چهکار باید بکنند.
یک نمونهاش هم مرغ است که دو سه ماه قبل دیدند دارد خراب میشود، گفتند بریزید تو بازار. خب بریزید تو بازار دامپ میشود. تو خودت یک پا چینی. تولیدکننده چه کند؟ باز از این طرف به تولید کننده میگویی 500تومان در هر کیلویی به تو میدهم و تو صادر کن. من معتقدم بخشی از درآمدهای نفتی صرف لاپوشانی و پرداخت هزینهها و تاوان تصمیمات غلطی میشود که از سوی برخی از بخشها اتخاذ میشود.
آیا بخشهایی از وزارتخانههای کشاورزی و صنعت و تجارت هم اقدام به واردات میکنند؟ الان در نبود اتحادیه، واردات به چه صورتی انجام میشود؟
اینکه آیا واقعا مدیران میانی، دستی در واردات دارند را من نمیدانم. اما به موضوع خوبی اشاره کردید. بین وزارت جهاد کشاورزی و وزارت بازرگانی در این سالها تعامل زیاد بود. حالا مجلس هم مصوبهای گذراند که متولی واردات کشاورزی وزارت جهاد کشاورزی است.
اما قاطعانه به شما عرض کنم بهرغم اینکه وزارت جهاد کشاورزی خود متولی و پرچمدار حمایت از تولید محصولات دام و طیور و کشاورزی است، و بارها در موضعگیریها با واردات مخالفت میکند و سقف میگذارد و حتی وزارت صنعت و تجارت را زیر سوال میبرد، بخش اعظم واردات گوشت کشور بهواسطه شرکتهای اقماری وزارت جهاد کشاورزی انجام میشود. این کار چه نسبتی با سیاست تنظیم بازار دارد؟ سیاست تنظمی بازار ارتباطی با وزارت جهاد کشاورزی ندارد و جزو وظایف ذاتی وزارت تجارت و صنعت است. این واردات با نیت کسب سود انجام میشود. چون این شرکتهای اقماری اساسا شرکتهای بازرگانی هستند.
این شرایط یک شرایط مساوی و برابر با بخش خصوصی نیست. آن شرکتی که یکی از اعضای هیاتمدیرهاش مشاور وزیر است و با منی که اصلا نمیتوانم وزیر را ببینم، یکی نیستیم. همین حالا هم که گروهی در وزارت بازرگانی شکل گرفته است، دوستان شرکتهای اقماری وزارت جهاد کشاورزی حضور پررنگی دارند.
شما زمانی اعلام کردید که برای واردات گوشت، مذاکراتی با برخی کشورها داشتید و الان گفتید که ما حتی یکگرم گوشت هم وارد نکردیم.
نه. من گفتم آقای ابریشمچی وارد نکردند. راجع به خودمان بهعنوان شرکت توسعه مناسبات خاورمیانه کمتر از هزار تن گوشت وارد کردیم. البته در یک مقطع زمانی سیاست ما این بود که بهعنوان یک تشکل و اتحادیه با کشورهایی که در زمینه تولید دام و طیور وضعیت خوبی در جهان دارند، با اتحادیه همعرضمان در آن کشور برای تثبیت قیمتها تعامل ایجاد کنیم.
در این صورت تجار و بازرگانان باید از این کانال و مسیر عبور کنند. ما نظارت داریم و میتوانیم روی قیمت و کیفیت نظارت داشته باشیم. البته اجرایی نشد. متاسفانه مسائلی که این جا پیش آمد، در آنجا تبعاتی هم داشت. آنان زودتر از ما مطلع شدند و گفتند شما کارهای نیستید و نفوذ کلام ندارید. این ابهام دارد.
به نظر شما چنددرصد واردات را بخش خصوصی واقعی و چنددرصد واردات را بخش مقابل که تلفیقی است از شرکتهای شبهدولتی و اقماری، انجام میدهد.
نسبت اینها 20 به 80 است. یعنی 80درصد شبهدولتیها و شرکتهای اقماری و 20درصد دیگر هم بخش خصوصی واقعی.
این اتحادیه چند تشکل زیرمجموعه دارد؟
بیست و چند شرکت مالیاتپرداز قانونی و رسمی که ثبت شدند.
با فراخوان آمدند یا با رابطه دوستی یعنی رسمی بود یا غیررسمی دعوت شدند؟
با آن فراخوان و فراخوانهای بعدی آمدند.
گروه سومی در این بین غیر از شما و شرکتهای وابسته واردات میکند؟
در یک حالت خوشبینانه 20درصد واردات از طریق بخش خصوصی و بقیه از سوی شرکتهای وابسته به دولت صورت میگیرد.
مهار قیمتها یکی از سیاستهای اعلام شده از سوی شما بود. پس شما به این اهداف نرسیدید. آیا این شعار شما شائبه تشکیل یک مافیا و شبکه را ایجاد نکرد؟
نه. فکر میکنم.
چون وقتی کسی این خبر را میبیند فکر میکند شما میتوانید واردات را کنترل کنید، درصورتی که شما این قدرت را نداشتید.
ما این قدرت را نداشتیم. ما خیلی خوشبین بودیم. ابتدا تصور ما این بود.
شرکت توسعه مناسبات تجاری خاورمیانه، خانوادگی است؟
من هستم و زن و بچهام. داستان خانوادگی بعضی وقتها بحث و شائبه مافیا را ایجاد میکند. در حالی که براساس قوانین تجارت کشور، من و همسرم و دخترم این شرکت را تشکیل دادیم. یکسال و نیم است که این شرکت تاسیس شده است.
سابقه فعالیت در بخش گوشت یا واردات اقلام کشاورزی را داشتید؟
به هیچ عنوان.
چطور شد به این حوزه علاقهمند شدید؟
برمیگردد به داستان هدفمندسازی یارانهها. در روزنامهها خواندیم که تامین کالاهای اساسی شروع شده و بعد هم فراخوان وزارت بازرگانی برای گرفتن مباشرانی برای تهیه و تامین کالاهای اساسی. این انگیزهای شد برای ما و مشورت کردیم و احساس کردیم که فضای خوبی است و میشود به شکل کار تجاری به آن نگاه کرد.
درباره خرید شرکت پشتیبانی امور دام توضیح بدهید.
ما اطلاعات خود را بیشتر از روزنامه بهدست میآوریم. خواندیم که این شرکت میخواهد واگذار شود. بررسی کردیم و دیدیم که این شرکت در فهرست شرکتهای قابل واگذاری است.
دیدیم بین وظایف اتحادیه و فعالیتهای این شرکت تناسبی هست و احساس کردیم باید ظرفیتهای خود را جمع کرده و تمام اتحادیهها را در قالب یک تعاونی کلی یا کنسرسیوم جمع کنیم و بهعنوان تشکلهای صادراتی و وارداتی فعالیت کنیم و سهامداران این کنسرسیوم اتحادیههای فعال باشند. اعلام آمادگی کردیم و موضع گرفتند.
در نهاد ریاستجمهوری جلسهای تشکیل شد و استقبال کردند. ما مکاتباتی با سازمان خصوصیسازی داشتیم که هر زمان مقدمات فراهم شد ما هم متقاضی خرید هستیم.
بعد دیدیم که دوستان موضع گرفتند که یک تشکل وارداتی میخواهد این شرکت را بگیرد، در حالی که تولیدکنندگان مقدم هستند. اینقدر برخی سازمانها دست و بالمان را بستند و ما را تضعیف کردند که شدیم شیربی یال و دم و اشکم.
هنوز شما متهم اصلی واردات هستید؟
کسی که با دستگاههای دولتی مرتبط است میداند منشأ واردات کجاست. اتحادیه نقشی در واردات ندارد. مدعیاند مجوز واردات 200 هزار تن گوشت دست مردم است و 70هزار تن هم تاکنون وارد شده.
اعضای اتحادیه هم نامه میزنند به ما که پس چرا وارد نمیکنید و چه کسی وارد میکند. برای سازمانهای نظارتی رسیدن به این حقیقت ساده است. میتوانند آمارها را از گمرک بگیرند که این شرکتهای واردکننده چه کسانی هستند و سهامداران آنچه کسانی هستند و حتی در چه سردخانهای نگهداری میشوند. این 70هزار تن واردات به 500میلیارد تومان پول نیاز دارد.
باید دید این سرمایه از کجا تامین شده است؟ از کدام بانک و موسسه و رابطه آن با این شرکتها چیست؟ روزی از یکی از بزرگترین واردکنندگان یکی از کالاهای اساسی دعوت کردم که با هم صحبت کنیم، او تصور کرد ما از مدیران وزارت بازرگانی هستیم.
آمد و گفت انگیزه ندارم و سرم شلوغ است و بعدها گفت من فکر میکردم اینها از وزارت بازرگانی هستند وگرنه با آنان جلسه نمیگذاشتم. کسی که با فلان بنیاد همکاری دارد و فلان رانت پشتش هست، دنبال اتحادیه نیست. اتحادیه ابزار جامعه مدنی و شفافیت فعالیتهاست و کسی که زدوبند دارد بهدنبال شفافیت نیست.
افزودن دیدگاه جدید