کدخبر :6971 پرینت
15 اردیبهشت 1392 - 17:01

گزارشی از بازار مکاره گوشی موبایل؛ همراهِ با کلاس

متن خبر

گوشی‌های همراهی که این روزها از نمایشگر رتینای تا سی‌پی‌یو کوال نمی‌دونم چی چیه ۴ هسته‌ای آن باعث فخر و مباهات عده‌ای کم دانش گردیده، به راستی نیاز آن محرز و اثبات شده؟ یا فرهنگ بی‌فرهنگی در جامعه و کاربران آن سایه افکنده است؟!

به گزارش سیتنا به نقل از خبرگزاری تسنیم، "شام و ناهار هیچی، آفتابه لگن هفت دست"خیلی این مثال و شنیده بودم اما پیدا کردن مصداق عینی اون برام خیلی جالب و دیدنی بود. فکر می‌کردم کجا می‌تونم چنین مصداق‌هایی پیدا کنم، غافل از اینکه این همه دور و برم مصداق. فقط کافیست دستتو دراز کنی، عین زبل خان. توی صف اتوبوس، توی تاکسی، کنار خیابون، توی پیاده‌رو، توی مترو، خلاصه هرکجا فرصت یه کم بازی و مانور باشه به راحتی می‌تونی این جریان و مصداق آفتابه و لگن‌ها رو ببینی. یه کم گوش کن. ببین چی میگن ...
عشق می‌کنی صفحه نمایشو، رتیاناس. (حالا اصلا رتیانا چ هست ، الله و اعلم)، ببین چه بازیای داره. حال می‌کنی سیستم عاملشو، اند ...چی چیه ...اونم نسخه چهارو خورده‌ای، صفحه لمسیشو دست نزدی. دست بزن، نترس، یه کم لمس کن! ببین چه حالی میده. باقلوا. سی‌پی‌یوشو نگو کوال نمی‌دونم چی چیه 4 هسته‌ای. بترکون. ببر کنار این لگنتو ....نشنیدید از این گفت‌و‌گوها بین کسانی که تازه گوشی گرفتن و دارن برای هم بقول دوستان لاف می‌زنن.
مثل من اصلا نمی‌دونه سیستم عامل و نمی‌دونم چی چیش چیه ؟ هی سینه چاک میکنه و گوشیشو عین علم بالا می‌گیره و مثل خانوما که النگوهاشونو نشون می‌دن به رخ می‌کشه. تا حالا باهش غیر از جواب تلفن دادن و نهایتا پیامک فرستادن کار دیگه‌ای نکرده‌ها اما دنبال پیشرفته‌ترین گوشیه که وقتی روی میز میزاره یا توی مترو دستش می‌گیره روی همه رو کم کنه ...متاسفانه این شده فرهنگ بعضی از ما ایرانی‌ها برای خریدن گوشی تلفن همراه. خیلی دلم می‌خواست از کسانی که خودشون دست‌اندرکارن و این گوشی‌ها رو می‌فروشن و بعضی از مردمی که خرید می‌کنن در این مورد بپرسم. به همین خاطر عزم بازار موبایل کردم. اینم حاصل این عزم و اراده آهنین. بخوانید:
سیصد، چهارصد متری بیشتر نرفتم که بشین و پاشوهای جوونی پشت ویترین مغازه نظرم را به خودش جلب کرد و انگیزه ام را برای باز کردن سرصحبت زیاد.
... می‌خرم تا یک عمر راحت باشم
آقای روشنی که بعد از گذشت پنج دقیقه متوجه شدم اسم کوچکش مصطفی است برای توجیه بشین و پاشوهایش گفت : نورپردازی ویترین خوب نیست و فکر کردم که رنگ گالکسی S2 در ردیف سوم ویترین، برنزیه  به خاطر همین مجبور بودم که دولا شم و بعد با مشکی ردیف چهارم مقایسه کنم.
مصطفی که از طرفدارای پر و پا قرص سامسونگ به نظر می‌رسه، گوشیای سامسونگی رو دلیل راحتی زندگی می‌دونه و می‌گه می‌خوام گالکسی بخرم تا یه عمر راحت باشم اما واقعا تا اون لحظه نمی‌دونستم که آدم هرچی بیشتر برای گوشیش پول بده دیگه محاله که خراب بشه و به خاطر همین ازش پرسیدم که چجوری ممکنه یه گوشی یک میلیون و خورده‌ای خراب نشه اما گوشیای زیر چهارصد تومان مدام دلتنگ تعمیرات بشن؟ اتفاق همیشه هست و به خاطر اینکه ممکنه یه روزی یه اتفاقی بیافته که آدم نباید یه گوشی گرون نخره!!!
در همین حال و هوا بودم که مردم با چه دیدگاهی به سراغ خرید گوشی میرن و حاضرند بابت اون پول هنگفتی هم بپردازن که با خریدکننده دیگه‌ای که هیچ نشانه‌ای از خرید در چشماش نبود مواجه شدم که البته روی خوشش مهم‌ترین دلیل پا پیش گذشتن بود. رازقی که به اسم خانوادگی بسنده کرد ظاهرا جز اپل و سامسونگ چیز دیگه‌ای و نمی‌شناخت و مدام در طول گفت‌وگو به این دو برند اشاره میکرد البته موتورولا هم ظاهرا تونسته بود نظرشو جلب کنه چون اشاره‌ای به این داشت که خارجیا اصلا این گوشیای بازار ایرانو دستشون نمیگیرن و همشون "موتورولا" و "هواوی " می‌خرن...
اما چیزی که از صحبت با رازقی دستگیرم شد خیلی متفاوت‌تر از بحثم روشنی نبود و تنها باعث این شد که در قدم زدن لابه‌لای خریداران بیشتر با خودم فکر کنم که حقیقتا مشخص نیست مردم دنبال چی هستن و هدفشون از خرید یه گوشیه به اصطلاح گرون چیه... آیا پول مقاوم بودن و کارایی رو می‌پردازن یا پول ندانم کاری رو؟!
علاءالدینی که برخلاف تجربه‌های گذشته در طبقه‌های همکف و زیرهمکف اونم در وسطای هفته به ظاهر خلوت به نظر می‌رسه، زمینه رو برای ورود به غرفه‌ها و گپی با فروشنده‌ها به وجود آورده بود به خاطر همین شاید برای اولین بار بود که تونستم با بعضی از این فروشنده‌ها نه مصاحبه که مناظره کنم:
پیمان شمس به قید شانس اولین فروشنده‌ خوش‌شانسی بود که وارد مغازه‌اش شدم و بعد از چاق سلامتی با جمع سه چهار نفره همکاراش، بحث نحوه خرید مردم رو پیش کشیدم تا بیشتر از دلایل مردم برای خرید یه گوشی و سوالاتی که اونا از فروشنده‌ها می‌پرسن، برام تعریف کنه. سوال اولی که پرسیدم این بود، مشتری‌ها بعد از دیدن ویترین و آمدن داخل مغازه چه سوالی می‌پرسن؟، که شمس گفت: مردم عادی معمولا می‌پرسن این گوشی چند؟
اکثر مشتریای ما این قشر هستن که هیچ اطلاعی از چیزی که می‌خوان بخرن ندارن البته خیلی‌هاشونم برای سرگرمی قیمت می‌پرسن که ما بیکار نباشیم...
*خریداران عشق دوربین
بعد از قیمت معمولا روی چه چیزی بیشتر توجه نشان می‌دهند؟
سیستم عامل اندروید و صفحه لمسی برای خیلیا مهمه و کمتر کسی رو میشه دید که دنبال این موضوعات نباشه. البته دوربین برای ایرانی‌ها از این دو مورد هم مهم‌تره و معمولا اونایی که از مشخصات سر در نمیارن اول کاری که با یک گوشی از نزدیک می‌کنن، این است که اونو برمی‌گردونن تا عدد دور دوربینش را ببینن! این کار خیلی رایج است.
حالا اگر بخواهی جالب‌ترین نکته‌ یا خاطره‌ای که از مشتریانت رو در ذهن داری تعریف کنی، چه می‌گویی؟، یه روز مشتریه افغانی وارد مغازه شد و گفت این اِف‌اِف چنده؟ من بار اول و دوم متوجه نشدم چی میگه، گفتم برو از پشت ویترین نشان بده، دیدم دست روی آیفون گذاشت و فک می‌کرد که به دلیل تشابه اسمی این همان اِف‌اِفی است که در باز می‌کند؛ البته تا آخر هم گمان می‌کردم سر کارم گذاشته اما سوالاتش اونقدر جدی بود که آخر بهش گفتم اون چیزی که فکر می‌کنی نیست...
نگاه و خواست خریداران جالب بود، از فروشنده می‌پرسم: چرا دوربینی که شاید کمترین کارایی رو در یک موبایل داشته باشه، معیار اصلی مردم برای خرید قرار میگیره؟
می‌گوید: به دلیل اینکه وقتی تو یه جمع میشینن، نمی‌گویند سیستم عامل و برنامه‌های تو چیست، اول از هر چیز می‌گویند دوربین چند مگاپیکسلی داری؟!
همین باعث می‌شود که مردم گوشی‌هایی را بخرند که بالاترین عدد را پشت آن و کنار دوربین نوشته، حالا کاری ندارن گوشی که نوشته 12 مگاپیکسل، VGA باشد یا 2 مگاپیکسل...
در میان مشتریان مختلفی که روزانه با شما ارتباط دارن، چه تعداد از خریداران معمولا درباره گوشی‌های همراه و کاربرد آن‌ها آگاهی دارند؟
عده کمی. همین عده هم اطلاعات کمی درباره قیمت دارن چون از سایت یا بروشورهایی قیمت درمی‌آورند که تاریخ انقضای آن‌ها سراومده.
در این حال که ویترین پشت مغازه شلوغ‌تر از ابتدای بحث به نظر می‌رسد و شمس هم به خنده می‌گوید فکر کنم پا قدم شما خوب بود، درباره معیار مردم در خرید یه گوشی که معمولا سلیقه است یا پول، می‌گوید: اصل کار موجودی است؛ ما زیاد داشتیم مشتریانی که برای بچه پنج، شش ساله خود آی‌پاد و آی‌پد گرفته‌اند اما جوانانی هم بودن که گوشی با قیمت 200 تا 300 هزار تومان خریدن. حدودا میانگین فروش ما به خاطر سنگین و مدل بالا بودن گوشی‌ها 700 و 800 هزار تومان است.
لفظ سنگین در برخورد با گوشی تلفن همراه کمی متناقض به نظر می‌رسد اما همین قیمت‌های سنگین هم خود سوالی است که معمولا چه گوشی‌هایی سنگین‌اند؟ گوشیای یک میلیون تومان به بالا رو سنگین می‌گن.
*کارگرانی که دنبال گوشی های میلیونی می‌گردند
شمایی که موبایل‌های گران می‌فروشید، میزان استقبال از این محصولات را چقدر می‌بینید؟، مردم ایران پولدارترین مردم دنیا هستند چون وقتی فیلم خارجی رو می‌بینیم، نقش اول فیلم و پولدارترین فردی که ماشین آوودی سوار می‌شود، گوشی معمولی در دست دارد ولی اینجا فرد کارگره و یه گوشی یکی دو میلیون تومنی به صورت قسطی می‌خره!
دل پری داشت، از او می‌پرسم: چرا چنین سلیقه و خواسته‌ای بین مصرف کنندگان ایرانی وجود داره؟
پز عالی، جیب خالی. از من اگر بپرسید می‌گم بعضی‌ها عقده دارن، البته توهین نمی‌کنم ولی وقتی کسی 300 هزار تومان ماهیانه حقوق دارد چرا باید دو میلیون تومان گوشی بخرد؟!
جالب است که خود او دلیلی را هم برای این نوع رفتار ارائه می‌‌دهد: فقر شاید عامل اصلی باشد که ذائقه مردم و نحوه رفتارشون رو عوض کرده چرا که اگر پول داشتن به سراغ سرمایه‌گذاری بر روی موضوعاتی چون ملک و ماشین می‌رفتن اما چون در آن حد نیستند به این سمت آمده‌اند.
فکر نمی‌کنید در این موضوع یک مقدار تند می‌روید؟
گفتم ، توهین نمی‌کنم اما خیلی‌ها عقده دارن که همچین کارهایی می‌کنن.
پس شما هم عاشق این روحیه هستید که تا می‌تونید جنس گران می‌فروشید؟، تا مردم نخواهند که ما نمی‌آوریم.
این سوال که به ظاهر به مذاقش خوش نیامد موجب شد زاویه بحث رو عوض کنم و درباره بیشترین نشانه‌های تجاری در بازار موبایل بپرسم که در حال حاضر کدامین بالاتر از همه‌اند؟
اندروید مانع از توسعه بازار نوکیا شد. براساس سهم، بازار در اختیار اپل، سامسونگ، سونی و ال‌جی است.
*هرچه ارز بالا می رود ولع مردم برای خرید هم بیشتر می شود
می‌پرسم: مشتریان تا چه اندازه می‌توانند روی مشورت شماها حساب باز کنند؟
فروشنده دنبال سود است بنابراین اگر سودش در فروش سامسونگ باشد، کاری می‌کند که خریدار به قصد آیفون، سامسونگ بخرد.
این موضوع عمومیت داره؟
حداقل در علاءالدین اینطور است.
تغییرات ارز هم رو بازار شما تاثیر گذاشته؟
کاملا متأثر از این بازار است. هرچه ارز بالاتر رود، فروش ما بیشتر می‌شود و هرچه نرخ آن پایین‌تر بیاید به همان میزان فروش هم کمتر می‌شه.
*یک طبقه پایین، یک دنیا تفاوت سلیقه
در گوشه‌ای دیگر از گشت‌وگذارها نیز به سراغ مسعود آریا رفتم که هم به نوعی تعمیر کننده گوشی‌های همراه بود و هم فروشنده و این خود نکته‌ای بود برای اینکه بعدی دیگر از بازار این حوزه را نیز به چالش بکشم.
از او می‌پرسم: مشتریان شما معمولا به دنبال چه چیزی هستند؟
دنبال محصولات ارزان.
شاید در بازار کنونی کمی این جواب عجیب به نظر برسد به خاطر همین پرسیدم شما وسوسه‌شان نمی‌کنید؟
مسلما افزایش نرخ ارز موجب شد که ارزش گوشی‌های این رده نیز بالاتر رود و مردم برای دست یافتن به گوشی مورد نیاز خود مجبورند به سراغ محصولات چینی بروند که محصولات این رده هم دو نوع است، یکسری توسط خود شرکت‌های چینی تولید می‌شود که برند ندارند اما دیگری شرکت‌هایی هستند که در آنجا کارخانه دارند مثل نوکیا و سامسونگ...
*موج سواری گوشی‌های چینی بر موج گرانی ارز
اصولا بین این دو تولید کنندگان تفاوتی هم می‌شود قائل شد؟
گوشی‌هایی که توسط شرکت‌های چینی تولید می‌شود اصولا یک بار مصرف هستند و به محض خراب شدن دیگر به کار نمی‌آیند؛ پس با این حساب بیشتر تعمیرات شما رو گوشی‌های چینی شامل می‌شود؟
اکثرا این مدلان. تعمیرات سخت‌افزاری اصولا با توجه به تغییر شکل اسمبل که به صورت چسبی شده، بسیار کم پیش می‌آد و روی همین حساب هم هست که بازار نمایندگی‌ها و گارانتی‌ها سکه شده...
چرا مشکلات سخت‌افزاری را نمی‌شود رفع کرد؟
یک اینکه قطعات نیست و دوم اینکه دانش آن وجود ندارد.
با موضوعی که شما گفتید، اگر کسی به مشکل سخت‌افزاری خورد نباید به سراغ تعمیر برود؟
مسلما وقتی مریض می‌شیم و دکتری نمی‌تواند درمان کند به سراغ دکتری دیگر می‌رویم. من هم گفتم کم است نه اینکه توان آن وجود ندارد، در این شرایط باید از چند نفر سوال کرد شاید توانمندی یکی در حد رفع مشکل باشد.
*اینجا پا بگذارید سنگتان می‌کنند
برایم جالب بود. به موضوعی برخوردم که بحث را برایم جالب‌تر کرد. تا حالا از پدربزرگ و مادربزرگ شنیده بودم که اگر فلان‌کار را بکنی یا فلان‌کار را نکنی سنگ می‌شوی اما به عینه ندیده بودم. غیر از پدربزرگ و مادربزرگ از کس دیگر نشنیده بودم که اینجا شنیدم. مشکل اصلی که باعث عدم اطمینان مردم به تعمیرکنندگان می‌شود، چیست؟
این مشکل ناشی از سنگ کردن مردم است.
سنگ کردن؟
اصطلاحی است که در بازار بسیار کاربرد دارد. عده‌ای ذهن مشتری را خراب می‌کنند چرا که یا سواد یا توانمندی ندارن و جنس مشتری را می‌گیرند و نه تنها درست نمی‌کنند بلکه خراب‌تر هم می‌کنند. به همین دلیل ذهن مشتری خراب می‌شود.
روال کاری شما برای مشاوره تعمیر و خرید چیست؟
برای خرید می‌گویم چه میزان می‌خواهد هزینه کند و برای تعمیر هم تمامی مشکلات را می‌گویم و قطعاتی را هم که مورد نیاز است، مطرح می‌کنم تا به کلیه مراحل واقف باشد.
پام  و از مغازه سه دهنه آریا بیرون نذاشتم که با ذهنیتی بهتر، گزینه‌هایی را جلوی خود میبینم که هرکدام در عملکرد سوژه‌ای ناب‌اند...
*پیامک‌های پشت خاکریزی با گوشی چراغ‌قوه‌دار
دقت احمد مرد میان سالی که به برخی مدل‌ها چنان در پشت ویترین زل می‌زد که آدم پیش خودش می‌گفت رد خور نداره که اینو می‌خره نیز بی‌نظیر بود و ذهن رو به سمت حکایت دود از کنده بلند میشه می‌کشوند؛ اما دلیل این مردی که شاید در ظاهر توانایی فرستادن پیامکی ساده رو هم نداشت جالب بود و در نوع خودش بی‌نظیر... دنبا گوشی هستم که چراغ قوه داشته باشه و هرچی هم ساده‌تر بهتر...
حالا چرا چراغ قوه، وقتی این همه چیزای دیگه مثل اندروید، چند هسته‌ای و دوربین خفن وجود داره؟! چون بیشتر به کارم میاد و اگر برق جایی نباشه دست‌گیر میشه.
احمد معمولا اهل پیامک نیست اما از جوک‌هایی که براش ارسال میشه استقبال میکنه و به قول خودش حتی در جمع هم اونا رو میخونه اما انگشتای به قول خودش توپول کار پیامک‌نویسی رو براش سخت کرده اما با این حال باز هم سعی میکنه هرزگاهی برای رفقای دوران جنگ، پیامکای پشت خاکریزی ارسال کنه.
*گوشی رو نباید با ناخن ست کرد!
خانم مرواریدی جوان مدگرایی هم که در یک نظر 180 درجه با احمد متفاوت است و سپری کردن وقت در لابه‌لای دستاوردهای تکنولوژی را یکی از لذت‌بخش‌ترین کارها می‌داند و با آیفونی که در دست چپ دارد و قدم‌های با صلابتی که برمی‌دارد، درباره بیشترین استفاده‌اش از گوشی، می‌گوید: درباره بیشترین استفاده‌اش از موبایل می‌گوید: چک کردن ایمیل، پیامک، گشت و گذار در اینترنت از کاراییه که با آیفونم می‌کنم. البته معتقد است به هیچ عنوان با برند اپل کلاس نمیذاره و برایش مارک اهمیتی نداره اما غافل از اینکه از هر 20 واژه یک بار اپل هم به گوش میرسه و بدتر از اون اینکه تبلت آی‌پد هم داره و باز می‌گوید برایم اهمیتی نداره...!!!
این دانشجوی 23، 24 ساله‌ای که تا آخر هم متوجه سن او نشدیم عمرا در این بازار گران گوشی نمی‌خرد و حتی اگر آیفون 5 را هم پیش از این نخریده بود در بازار کنونی نمی‌خرید اما این محصول تنها محصولی بوده که به دلیل ورود به نسبت دیرهنگام، با تغییر قیمت عجیبی روبرو نشد و عملا این بنده خدا هم  با همین قیمت خرید کرده اما برای چشم و نظر بود که چیزی نگفت یا دوباره کلاسی که به قول خودش اصلا کلاس نیست.
مرواریدی میگه که دخترا به هیچ عنوان گوشی رو برای ست کردن با لباس یا ناخنشون نمی‌خرن و کارایی براشون مهمه اما گوشی دو میلیون و نیمی برای اون فقط به یه پیام‌رسان تبدیل شده و به قول خودش با بروبچ دانشگاهی در ارتباط هست؛ دانش فنی از گوشی و سخت‌افزار ندارم اما در دستم که بگیرم متوجه کیفیت اون میشم، به خاطره همینه که آیفون رو انتخاب کردم و به نظرم خیلی خوبه و برنامه‌های زیادی میشه باهاش اجرا کرد... در همین لحظه گوشی هواوی U850 به او پیشنهاد شد که در دست بگیرد و درباره کیفیت آن اظهار نظر کند که بعد از این کار اولین سوال این بود که اندروید است یا نه...؟!!! حال کیفیت فیزیکی چه ربطی به اندروید داره خدا میدونه ولی آخرش گوشی با کیفیتی تلقی شد و رقمی در حدود 250 تا 300 هزار تومان برای اون قیمت گذاشت.
ناامیدی از تخصص یا حداقل آگاهی از ویژگی‌های گوشی در خریداران بازار موبایل که آدم رو  تا سرحد انزوا می‌کشاند، موجب شد نگاهم رو فقط معطوف به قشر جوان کنم و به قولی باب آشنایی منو رسول هم از اینجا شروع شد که او به داخل مغازه‌ای کله کشید و گفت: یه حافظه و این همه اختلاف؟!
*فروشندگان رو هوا قیمت می‌دهند
مگه اختلافش چقدره؟ 160 تومان.
حالا چی می‌خوای؟ گالکسی ایس S5830. داری؟ نه بابا، من که فروشنده نیستم... پس چی؟ هچی می‌خواستم ببینم از چی تعجب کردی.
حالا گالکسی ایس چند هست؟ از سه چهارتا مغازه رسیدم میگن حدود 675 تومان اما این یکی فکر کرده از پشت کوه اومدیم میگه با حافظه داخلی 680 و با حافظه جانبی 16 گیگ، 840 تومان!
رسول که یه بازی‌ساز به شمار میره و به قول خودش در جشنواره بازی‌سازان و دانشجویان مستقل بازی‌ساز دارای رتبه دوم بوده، میگه وضعیت این روزهای بازار شده این... انقدر مشتری ندارن، رو هوا قیمت میدن که شاید بگیره بعد که میبینن طرف اینکارست به زور میکشنش تو... هیچوقت از بازار موبایل خوشم نیومده.
پس چرا اینجایی؟ {می‌خندد و می‌گوید:}گوشیم افتاد تو رودخونه مجبور شدم بیام، خوب گوشیم بود حیف شد. چی بود؟ نوکیا کلنگ...
نوکیا انصافا گوشیه شاخیه، چند بار از دستم افتاده بود اما آخ نگفت، حالا که افتاده خانمم میگه آخیش از دستش راحت شدیم، برو یه گوشیه درست و درمون بخر که منظورش گوشیه بالای پونصد هزار تومانه...اصلا هم مهم نیست که من میتونم باهاش کار کنم یا نه.
رسول اس‌ام‌اس بازیه که دومیش خودشه و در حین گفت‌وگو با سرعتی عجیب صفحه کلیدای نوکیاهای متعلق به پدر بزرگامون رو لمس می‌کرد(از منظر قدیمی بودن) که در یک آن تا به خودم اومدم دیدم یه متنه حدودا یه صفحه‌ای رو ارسال کرده، خودشم میگه گوشیای با کلاس امروزی برای کسایی هست که سواد درست و درمونی ندارن اما با زلم زیمبو می‌خوان خودشونو موجه جلوه بدن، یارو اصلا نمیدونه فرکانس پردازشگر چیه میاد میگه یه گوشی میخوام که هنگ نکنه! آخه اینم شد سوال؟! فرکانس رو زدن برای همین دیگه...
اگر به خودم بود هیچوقت گوشی گرون نمی‌خریدم اما خانمم مدام میگه گوشیت رو عوض کن به خاطر همین سراغ گالکسی اومدم تا حداقل هم برند خوبی بخرم هم بتونم باهاش بازی کنم؛ معمولا چهار تا پنج ساعت در روز بازی می‌کنم و برام مهمه که اندرویدی را انتخاب کنم که تو بخش بازی، بازار کامل‌تری داره و البته مشخصاتی چون Adreno هم برام مهمه که ظرفیت بالایی رو ساپورت کنه تا بازی‌ها بدون مشکل انجام بشن.
لذت بازی با موبایل بیشتره یا کامپیوتر و تبلت؟ هر کدوم حس خودشو داره اما من کامپیوتر رو ترجیح میدم و سعی میکنم با موبایل هم بیشتر پیامک بدم تا خرجم بالا نره.
در این بین که تقریبا آگاهی بیشتری از نحوه خرید مردم و اقداماتی که فروشنده‌ها برای یه مشاوره خوب داشتند، پیدا کردم به شکلی کاملا تصادفی توجه‌ام به گوشه‌ای از ویترین یکی از مغازه‌داران طبقه زیر همکف که تماما شامل گوشی‌های قدیمی و دارای حس نوستالوژیک خاصی برای هرکدام از مردم بود جلب شد و سریعا سوژه‌ای جدیدتر را در دل این موضوع به ذهنم رساند که لازمه‌اش ورود به این مغازه بود که اتفاقا موجب گپی متفاوت‌تر با علیرضا رضایی، جوان خوش برخورد و فروشنده شوخ طبعی شد که در زیر می‌خوانید:
*گوشی‌های پشت ویترین هر شب تست می‌شوند!
معمولا مشتریان شما چه کسانی هستند؟
همانطور که از ویترین پیداست، کسانیکه به دنبال جنس دست دوم هستند، وارد مغازه ما می‌شوند.
قیمت گوشی‌های قدیمی شما معمولا چقدر است؟
بسیاری از گوشی‌هایی ویترین من برای دوره‌های آلکاتل، زیمنس و اوایل نوکیاست. فروشی نیست چرا که دیگر چنین مدل‌هایی موجود نیست و اگر بفروشم دیگر چیزی گیر خودم نمی‌آید.اما مثلا مدل 8310 نوکیا را 55 هزار تومان می‌فروشم.
خودتان چه گوشی دارید؟
رضایی: هر شب یه مدل از گوشی‌های پشت ویترین را برمی‌دارم تا هم تستی کرده باشم و هم استفاده‌ای.
یعنی چی؟ چرا تست می‌کنید؟
گوشی‌های دست دوم قبل از فروش باید تست بشن تا مشکلی نداشته باشن که مشتری فردا مجددا پاپیچ شود به همین خاطر تست اونا رو خودم انجام می‌دهم.
شما که به گفته خودتون اگر گوشی مشکلی داشته باشه، پس می‌گیرید و پولش را به خریدار می‌دهید پس چه ترسی دارید که خودتان قبل از آن تست می‌کنید؟
ترسی نداریم اما اگر گوشی خراب باشه، بعد از فروش مشتری آن وبال گردن می‌شود و مشتری‌های دیگر را هم پر می‌دهد.
فاصله زمانی خرید تا فروش برای شما چقدر است؟
معمولا اجناسی که ما می‌خریم میانگین یک هفته‌ای به فروش می‌رسد.
در مورد فرهنگ استفاده از گوشی دست دوم بگویید؟
هنوز شکل نگرفته. اکثر کسانیکه اینجا می‌آیند چنین طرز تفکری ندارند.
*مشتریان ما کاری به اون صورت ندارند؟!
خوب پس اگر فرهنگی در این باره نیست، بیشتر مشتریان شما چه کسانی هستند؟
{با خنده} در حال حاضر معمولا کسانیکه کاری به اون صورت ندارند یا ساعت سه و چهار تعطیل می‌شوند، می‌آیند و دور و بر ویترین قدم می‌زنند.
پس مشتری ندارید؟  
گفتم ، اکثر مشتریان ما، تعجب می‌کنم که مردم اینقدر زمان آزاد دارن و زمان زیادی رو خیره به ویترین می‌مانند و تک تک محصولات را نگاه می‌کنن و البته هیچ قصد خریدی هم ندارن.
با توجه به اینکه موبایل دست دوم می‌فروشید، میزان مرجوعی هم باید برای شما زیاد باشد؟
اینطور نیست چرا که در غیر اینصورت مشتریان باید در مغازه صف می‌کشیدند. ما اینجا روزی 20 گوشی می‌فروشیم. ما جنس مطمئن می‌فروشیم . اینگونه نیست.
*مانور با گوشی‌های همراه
این فروشنده که روال کاری آن با سایرین کمی تفاوت دارد، فرد خوبی بود تا از نقطه نظر او متوجه شویم مردم چقدر حاضرن برای یک گوشی پول بدهند؟
به اندازه‌ مد. بسیاری هستند با کفش پاره پوره، آیفون در دست دارند. زندگی‌شان را یک گوشی می‌دانند.
چرا اینطور شده؟
وسیله‌ای برای مانور است. 80 درصد نمی‌دانند کارایی‌های یک گوشی چی هست.
بیشترین مشکلی که شما با آن در این بازار برخورد کرده‌اید چیست؟
حضور دلالانی که در سطح بازار پراکنده‌اند و مانع روزی درآوردن درست ما می‌شوند البته روزی‌ده خداست. دولت اگر بتونه این افراد رو جمع کنه، زندگی ما هم از این رو به اون رو می‌شود.
جالب است که در تمامی این گفت‌وگوهای از نزدیک با مشتریان و فرشنده‌های بازار تلفن همراه، نکته بارزی و مورد توجه فروشنده‌ها این بود فرهنگ استفاده از یک تلفن همراه یا حتی انتخاب آن شکل نگرفته و شاید کلاس ظاهری گالکسی و اکسپریاها و تعریف با آب و تاب آن‌ها باشد که مردم رو به پشت ویترین‌ها و پیش از آن به پس‌انداز پول وادار می‌کند.

گزارش از: مجید هدایتی
انتهای پیام

نظرات خود را با ما درمیان بگذارید

افزودن دیدگاه جدید

کپچا
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.