کدخبر :281334 پرینت
18 خرداد 1402 - 07:31

دوستم با شوهرم را در وضعیت بدی دیدم

وقتی دوست صمیمی ام را که تازه طلاق گرفته بود پس از 15 سال در بلندترین شب سال ملاقات کردم واو را از سر دلسوزی به خانه ام آوردم تا ازدخترم درنبود من نگهداری کند هیچ وقت فکرش را هم نمی کردم که روزی او را در آغوش همسرم ببینم. درآن لحظه شوم شوک همه وجودم را دربر گرفت ،طوری که دیگر نتوانستم حتی کلمه ای بگویم دست دخترم را گرفتم و برای همیشه خانه را ترک کردم.

متن خبر

به گزارش رکنا، مریم زنی جوان و خوش چهره که در عمق چشمانش به سادگی می شد غم عمیقی را دید، با احوالی پریشان و مضطرب مقابل مشاور نشسته است او داستان زندگی اش را اینطور برایمان تعریف کرد.

من چوب اعتماد بیش از حد به آدم ها را خورده و تاوان سنگینی پرداخته ام. بدبختی من از یکسال پیش شروع شد همان روزی که برای خرید شب یلدا به بازار رفته بودم. هنوز چند دقیقه از راه رفتن من از مرکز خرید نگذشته بود که لیلا بهترین دوست دوران دبیرستانم را در یک مرکز خرید دیدم، سالها از هم خبر نداشتیم، آنقدر هیجان زده بودیم که بی خیال خرید شدیم و ساعت ها در یک رستوران دنج از گذشته و زندگیمان صحبت کردیم، لیلا بتازگی از همسرش جدا شده بود و از نظر روحی به هم ریخته و افسرده بود.

وقتی از هم خداحافظی کردیم طوری تحت تاثیر داستان زندگی اش بودم که حتی یک لحظه نمی توانستم از فکرش بیرون بیایم.

می خواستم کاری کنم که هر طور شده شادی به زندگی اش برگردد.

به همین دلیل رفت و آمدم را با او بیشتر کردم. روزها که شوهرم سرکار می رفت او به خانه ما می آمد و با هم بودیم. این شرایط ادامه داشت تا اینکه سر انجام کاری که مدت ها دنبالش بودم برایم فراهم شد.

شوهرم مخالف بود و مدام با من  درگیر می شد و می گفت به دخترمان ضربه می خورد. اما هر طور بود متقاعدش کردم که اجازه دهد به خاطر عشق و علاقه ام کار کنم.

از طرفی با مهسا صحبت کردم و قرار شد او روز ها به خانه ما بیاید و مراقب دخترم باشد. همه شرایط عالی بود خیالم که بابت دخترم راحت شد بیشتر در محل کار می ماندم.

بیشتر شب ها دیرتر از شوهرم به خانه می رسیدم اما چون  از او و دخترم مطمئن بودم و مانند چشمانم اعتماد داشتم هرگز تصور هیچ اتفاق بدی برای زندگی ام نداشتم.

چند روزی گذشت تا اینکه روزی مادر شوهرم تماس گرفت و گفت حال دخترم خوب نیست و خودم را به خانه برسانم.

وقتی از او سراغ لیلا را گرفتم تازه فهمیدم چه کلاه بزرگی سرم رفته است.

مادرشوهرم گفت این چند ماه اخیر هر روز صبح شوهرت دخترت را  به خانه  ما می آورد و عصر او را می برد، خیلی وقت است من لیلا را ندیده ام!

وقتی این حرف ها از دهان مادر شوهر من بیرون آمد انگار یک سطل آب سرد روی بدن من خالی کرده بودند. لحظه ای تعلل نکردم و به سرعت به خانه رفتم و لیلا را با همسرم دیدم. وقتی آن صحنه را دیدم حتی نمی توانستم با آنها صحبت کنم. آنها به اعتماد من خیانت کرده بودند.

لیلا سعی داشت آن  صحنه را توجیه کند اما من نگذاشتم حرفی بزند و وسایل خودم و دخترم را برداشتم و به خانه پدرم رفتم.

بعد ها فهمیدم از همان ماه های اول با هم رابطه داشتند و من با خوش خیالی ماه ها به جای زندگی ام خرج خوش گذرانی  های آنهارا می دادم بعد از این اتفاق دادخواست طلاق دادم و حضانت دخترم را هم گرفتم. اماحالا با اینکه مدتی از آن موضوع گذشته و هر کاری کردم تا دخترم از نبود پدرش غم نخورد اما دختر 4 ساله ام هر روز گوشه گیرتر می شود. خیلی نگران هستم و نمی دانم اگر  این شرایط ادامه پیدا کند چه بلایی سرش می آید.

نظریه کارشناسی

زهرا بیات مشاورو فوق تخصص روانشناسی

بی محبتی یا محبت زیاد، بی محلی یا کنترل گری زیاد، اهمیت دادن های پی در پی یا بی اهمیتی مطلق از عوامل مهم در شکل گیری خیانت محسوب می شوند. طرح واره های زوجین و الگو های ارتباطی ناکارآمد و تکراری که یادگار تربیتی از پدر و مادر فرداست در ایجاد و بروز خیانت  نیز نقش دارند.

عدم برخورداری از فرهنگ صحیح استفاده از شبکه های اجتماعی نبود وجود باور های دینی و پایبندی به ملاحظات اخلاقی فقدان برخورداری از روابط جنسی رضایت بخش، ناامیدی در زندگی، عدم مهارت در بیان احساسات، احساس کم ارزشی  یا نادیده گرفته شدن (احساس قدردانی نشدن )و نارضایتی جنسی و عاطفی ازجمله زمینه های خطرناک در بروز خیانت زوجین به شمار می رود.

راهکار چیست؟

نزدیک شدن به دنیای حسی همسر، درک احساس وعواطف همسر ،شناختن خلاهای عاطفی یکدیگر، گوش دادن فعال، بخشیدن اشتباهات همسر، جلوگیری از دلزدگی های زناشویی، بیشتر کردن فضای شخصی و خصوصی، توجه بیشتر به زندگی و جلوگیری از طلاق عاطفی، تعادل و ارتباط صمیمانه داشتن پذیرش همسر در اولویت قرار دادن رابطه، پرهیز از سرزنش و مشاجره نشان دادن اینکه قدر همسر خود را میدانید.

اجازه دادن به همسر برای خلوت با خودش، عدم کنترل گری بیش از حد، رعایت آراستگی،داشتن رابطه زناشویی رضایت بخش، ایجاد تنوع در رابطه زناشویی و در پایان اختلاف نظرها را به درستی حل و فصل کردن همه و همه راهکار مناسب برای پیشگیری از معضل خیانت به شمار می رود.

درست است که اعمال چنین رفتارهایی زمینه خیانت را کاهش خواهد داد اما سوالی که مطرح است این است که آیا با وجود این شرایط همسران حق خیانت دارند.

مسلما زوجین در هیچ شرایط حق خیانت ندارند اگر کم وکاستی وجود دارد باید آن را حل وفصل کنند در غیر اینصورت هیچ توجیه نهایی برای برون رفت از این ماجرا و دست خیانتگری وجود ندارد.

انتهای پیام

برچسب ها

نظرات خود را با ما درمیان بگذارید

افزودن دیدگاه جدید

کپچا
CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.