چرا جهان مجازی اینقدر اهمیت پیدا کرده است؟
سیتنا - برای پاسخ به این پرسش از طرح مسائل زیر آغاز میکنیم. فکرش را کنید که دیگر داستانهای جنگ ستارگان و مرد عنکبوتی و مرد خفاشی و تبدیل شوندگان (ترانسفورمرها) و... و بازیهای آنها فقط داستان یا بازی نیستند بلکه بخشی از زندگی عینی کاربرانشان شدهاند. فکرش را کنید که برای پیدا کردن دستورالعمل آشپزی یا آثار جانبی داروها و یافتن راهنماییهای پزشکی نیازی به رفتن به پزشک ندارید، چرا که همه آنها در نوک انگشتان شما قرار دارند و کافیست در محیط گوگل جستوجو کنید. فکرش را کنید که صحنه اجتماعی دیگر مربوط به وطنی که در آن زاده شدهاید، نیست و همه آدمها در همه جا در یک لحظه با شما در ارتباط قرار میگیرند. فکرش را کنید که هنر، موسیقی، فیلم و همه و همه چیز را میتوان در چند ثانیه و تقریباً مجانی بهدست آورد. فکرش را کنید که حتی حیطههای پنهان زندگی دیگر پنهان نیستند. فکرش را کنید که سایتهای گوناگون چگونگی مرگ و کشته شدن انسانها را هم به تصویر کشیدهاند و فکرش را کنید که به قول کاستلز، کارگردان، همه اینها اگر خودتان نباشید اما بخش عظیم آنها را خودتان به عنوان مخاطب و مصرفکننده تهیه میکنید و سازمانها و دولتها نقش چندانی در این فرآیندها ندارند. تازه بخش کوچکی از ماجرا به این ترفندهای رسانهای جهان جدید مربوط میشود. مثلاً فکرش را کنید که سازوکارهای یافتن تحصیلات و کار دیگر همچون گذشته نیست و اگر بتوانید ارتباط برقرار کنید، شاید بتوانید در جاهای مختلف دنیا شانس خود را امتحان کنید و در کشور خودتان زندگی کنید اما با انجام کارهای سادهای همچون ویراستاری پول در بیاورید و گذران حیات کنید. خوب حالا برویم سراغ اینکه انسانها چگونه خود را در مییابند و هویتشان را تعیین میکنند؟ پرسش این است که اگر همانطور که گفتم، صحنه اجتماعی همچون همین 20 سال پیش دیگر مربوط به یک محیط جغرافیایی نمیشود، در آن صورت کنشهای اجتماعی شما فقط در خانه انجام نمیگیرد بلکه در محیطی که آن را جهان مجازی مینامیم نیز صورت میپذیرد و شما این کنشها را در عین تنهایی و در تعامل با کامپیوتر انجام میدهید و اصلاً صحنه اجتماعی عوض شده است و دو عنصر ماشین (کامپیوتر) و نماد (محتوای نمادین اینترنت) نیز بخشی از فرآیند اجتماعی شدن را برعهده گرفتهاند. همه اینها را گفتم که بگویم این بدان معناست که یک جهان اجتماعی خارقالعاده، بینظیر و بیسابقه در حال شکلگیری است که ربط چندانی به جهان واقعی ندارد. پدیده قدرت، ملیت و اقتصاد نیز در حال تغییر و دگرگونی است اما در عین حال همه اینها به این معنا نیست که ما وجود واقعی خود را از دست میدهیم، بلکه این بدان معناست که هویت دیگری پیدا میکنیم و دیگر نمیتوان با فرمولها و قواعد علوم موجود به کشف رموز این جهان جدید پرداخت.
برخی ورود کامپیوتر و اینترنت و جهان مجازی را به دوران ورود رادیو و تلویزیون یا سینما تشبیه میکنند و دغدغههای علمی دانشگاهیان که به این تحولات جدید مربوط میشود را مالیخولیایی میدانند. برخی نیز همچون ژیژک در شماره 2 از جلد 34 مجله «نقد کتاب لندن» که در ژانویه 2012 میلادی چاپ شد، در لفافه، این دوره را دوره جدید توسعه سرمایهداری میدانند و خیل شکست خورده ارتش کارگران دوره اولیه سرمایهداری را برخلاف نظر مارکس و لنین در حال اضمحلال میبینند و در عوض خیل عظیم تحصیلکردهها را میبینند که به دستمزد اضافی بهجای ارزش افزوده وابستهاند. چنین مینماید که ما باید با استدلال او عینیت را یکسره و همچنان ستون فقرات تحلیل دوران جدید در نظر بگیریم اما این هم به نظر من جوابگوی نمادین بودن جهانی که ما از آن صحبت میکنیم، نیست چرا که جنس آن دیگر یکسره واقعی و عینی نیست؛ اگرچه با ابزار عینی کار میکند. همه مسائل بالا را طرح کردم که بگویم جهان مجازی به این دلیل اهمیت دارد که نسبت خود را با واقعیت کاهش داده است و قدرتمندانه انسانها را بهدنبال خود میکشد و در همین مسیر هم بدون توقف پیش میرود و چون مالکیت یا قدرت واحدی آن را نمیتواند کنترل کند، همه را به سوی خود کشانده و میکشاند. این جهانی است که همه مسائل اعم از اجتماع، سیاست، اقتصاد و فرهنگ را از نو تعریف میکند و همه فهمیدهاند که اگر خود را با آن هماهنگ نکنند، در پشت شکافی قرار میگیرند که هرگز نخواهند توانست آن را پر کنند تا به دیگرانی برسند که از شکاف بین جهان واقعی و مجازی عبور کردهاند. اهمیت جهان مجازی در این واقعیت نهفته است.
دست نوشته از: دکتر حمید عبداللهیان - دانشیار گروه ارتباطات دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
منبع: بیست و پنجمین شمارهی ماهنامهی مدیریت ارتباطات
افزودن دیدگاه جدید