رسانهی ملی و تربیت مخاطب برای ماهواره
متن خبر
سیتنا - سخن بر سر تعامل فرهنگ مخاطب و رسانه بسیار است، رابطه ای دو طرفه که موضوع این بحث قرار می گیرد ناشی است از وابستگی بین آن چیزی است که مخاطب برای دیدن می پسندد و تاثیری که رسانه می تواند بر پسند و ذائقه مخاطب داشته باشد. یعنی از یک سو رسانه برای جذب مخاطب نیاز به جذابیت دارد و از سویی خود می تواند این سلیقه را در مخاطب شکل دهد. مهمترین رسانه در ایران مطمئنا رسانه ملی است، رسانه ای که از یک سوی بیشترین مخاطب را تحت پوشش خود قرار می دهد و از سوی دیگر در داخل کشور رقیبی برای آن نمی توان متصور شد. برای رسانه ای با این مختصات دو رویکرد می توان متصور شد، رویکردی فعال و رویکردی منفعل که در ادامه به اختصار می آید:
در رویکرد منفعل که متاسفانه اکنون بر صدا و سیما حاکم است، رسانه در تقابل با رسانه های بیگاه تعریف می شود و مفعول و منفعل عملکرد آن هاست، در این شیوه مبنای ارزیابی عملکرد جذب مخاطب بوده و سعی می شود که آنچه را باعث جذب مخاطب به دستگاه رسانه ای غرب می شود شناسایی کرده و با تولید محتوایی که بتواند این امر را پوشش دهد مخاطب را پای تلویزیون و رادیوی داخلی نشاند. در عمل می توان این سیاست را در پخش فیلم های روز دنیا بالاخص هالیوود و همچنین سریال های خارجی دید. این امر یکی از افتخارات رسانه ملی به شمار می رود و به عنوان نشانی از به روز بودن محتوا یاد می شود.
اما نکته قابل توجه در این رویه عدم توجه به تشدید رغبت مخاطب در تماشای اینگونه برنامه هاست. و به عبارتی سلیقه مخاطب هالیوودیزه می شود و معیار های وی برای فیلم خوب و سرگرم کننده اکشن، خشونت و سکس خواهد بود، هر چند تعدیلات رسانه ملی می تواند این خشونت و سکس را در فرم حذف کند اما محتوا همچنان حامل این پیام خواهد بود و دست هیچ بخش نامه ای نیز به آن نخواهد رسید.
این اتفاق اهمالی است که در رسانه ملی مدت های مدیدی است در حال رخ دادن است. دانشگاه عمومی آرمانی ما به جای آنکه به ترویج فرهنگ اسلامی بپردازد با ندانم کاری مسئولان یار دوازدهم تیم مقابل شده و محتوای مسموم غرب را با رنگ و لعابی که حتی خود آنان قادر به ایجاد آن نیستند برای مصرف مخاطب مسلمان ایرانی آماده می کند.
این امر تنها محدود به باز پخش آثار خارجی محدود نمی شود و سریال و تله فیلم های تولید داخل را نیز شامل می شود، محتوای بسیاری از تولیدها نه تنها تولید محتوای فرهنگی مناسب به حساب نمی آید بلکه به نوعی آنها هم یا هالیوودی هستد یا بالیوودی! یا باید اکشن های هالیوودی را دارا باشند با عشق ها و تعلیق های بالیوودی را. روابط آزاد دختر و پسر هم که فرقی ندارد در همه ژانر ها یافت می شود.
اما رویکرد دوم را می توان به گذار از ذائقه فعلی و ایجاد ذائقه جدید در مخاطب تعریف کرد. در این روش به گونه ای هدفمند و برنامه ریزی شده به تعریف معیار های جدیدی برای مخاطب پرداخته می شود، تا ذائقه مخاطب با آنچه به عنوان محتوای مورد نظر رسانه به وی عرضه می شود هماهنگ گردد و پسند او تغییر کند.
این امر را می توان یکی از کار کرد های اصلی رسانه بیان کرد که در نظام سرمایه داری به شدت به آن پرداخته می شود و الحق که باید گفت آن ها در این مسیر موفق بوده اند. آنچه امروز در صدا و سیمای جمهوری اسلامی به باز پخش آن می پردازد همان ادبیاتی است که رسانه های غرب برای تربیت مخاطب دنیای سرمایه داری تولید کرده اند و حال به هر دلیلی امروز آنتن جعبه های جادویی ایران را به مدد گسترش تکنولوژی و تسریع سانسور و دوبله بیش از پیش در تسخیر خویش در آورده است.
زمانی که شبکه ویدئویی به صورت غیر قانونی و زیر زمینی به پخش فیلم های بیگانه در ایران می پرداخت شاید بهترین دلیل برای پخش فیلم ها و سریال های خارجی کشاندن مردم به سمت تلویزیون به جای ویدئوهای غیر قانونی بود، امروز هم ماهواره جای ویدئو را گرفته، و این «لولو» همواره در حال تغییر چهره خود است، و رسانه ملی همواره منفعل این تغییر است.
رسانه ملی خود را در تقابل با رسانه های بیگانه تعریف می کند، و این دقیقا نقطه مقابل چیزی است که باید باشد. رسانه ملی زمین بازی خویش را به قواعد رسانه های بیگانه سپرده است و با قواعد مطروحه آنان می خواهد آنان را شکست دهد. اما این بازی برای رسانه انقلاب باخت-باخت است.
راه برون رفت از این بحران محتوا همانگونه که در بالا رفت ذائقه سازی است که می تواند می تواند مقدمه ای برای فرهنگ سازی باشد. همانگونه که توسط هالیوود و رسانه های وابسته به سرمایه داری رویای آمریکایی (American dream) و سبک زندگی آمریکایی (American life style) تئوریزه و کاربردی شدند، در اینجا این سوال مطرح می شود که آیا ما آرمان ایرانی و یا سبک زندگی اسلامی نداشته ایم که بتوانیم برای تئوریزه کردن آن تلاش کنیم؟ و یا رسانه های مدرن قابلیت فرهنگ سازی اسلامی را ندارند؟ و یا ما هنوز نتوانسته ایم از ظرفیت رسانه های مدرن برای این فرهنگ سازی بهره ببریم؟
برخی ممکن است فرهنگ رسانه ای یاد شده را لازمه رسانه های مدرن بدانند و به عبارتی همان بحث قدیمی بهم پیوستگی ابزار و ایدئولوژی مدرن را مطرح کنند در پاسخ به این نکته به سخن امام خمینی بسنده می کنیم که فرمودند: «ما با سینما مخالف نیستیم، ما با مرکز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم، ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم.» در این سخن مشهور از امام (ره) نام سه رسانه مدرن را آمده است و این دلالت بر موافقت ایشان با استفاده از ابزار مدرن برای توسعه فرهنگ و گفتمان انقلاب اسلامی دارد.
پس با این پیش فرض که می توان از رسانه ای فراگیر مانند تلویزیون برای ترویج این اهداف استفاده کرد، باید به نقد و تعریف نقش برای این رسانه پرداخت. نقشی فعال، تاثیر گذار و در برابر تهاجم فرهنگی، مهاجم و نه مدافع.
این یادداشت نقدی کوتاه بر روند عملکرد رسانه های کشور علی الخصوص رسانه ملی به عنوان فراگیر ترین رسانه انقلاب، در برابر مخاطب و چگونگی عملکرد آن در این زمینه. بررسی راهکار های گذار از سیستم کنونی به سیستمی کارآمد در این مقال نمی گنجد و نیاز به تحلیل وسیع جامع و مبتنی بر تحقیق اصولی در زمینه جامعه شناسی است، که جز با حمایت سازمان های فرهنگی مرتبط و ایجاد روحیه انتقاد پذیری در مسئول بالاخص مسئولین صدا و سیما قابل اجرا نیست.
منبع: تریبون مستضعفین
دیدگاهها
افزودن دیدگاه جدید