انتشار تصاویر نامناسب در اینستاگرام، به ازدواج دختر تهرانی با پسر آزارگر انجامید!
دختر جوان وقتی با پسری که او را آزار داده بود ازدواج کرد، در دادگاه شکایت خود را پس گرفت.
به گزارش رکنا، این دختر میگوید که اگر حکم دادگاه برای همسرش اجرا شود، زندگی آن ها از هم می پاشد.
اسفند سال ۹۶ مردی همراه دختر 18 ساله اش به نام نگین به پلیس آگاهی رفت و از پسر ۲۵ ساله ای به نام مانی شکایت کرد.
این مرد گفت: مدتی بود به رفتارهای دخترم مشکوک شده بودم تا این که عکس های تولد او را در اینستاگرام دیدم. یک پسر در حال بوسیدن دخترم بود. پسرجوان دخترم را فریب داده و از او سوءاستفاده کرده است. به همین دلیل از او شکایت دارم.
با شکایت این مرد پروندهای در این زمینه گشوده شد و دختر جوان تحت بازجویی قرار گرفت.
وی گفت: مدتی است با مانی آشنا شده ام. او به من وعده ازدواج داده بود. به همین دلیل با او رابطه برقرار کردم. او با حرف هایش مرا فریب داده است. حالا مانی عکس های مرا در فضای مجازی منتشر کرده و از او شکایت دارم.
با این ادعاها پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و در حالی که مانی منکر آزار و اذیت دختر مورد علاقه اش بود، به شلاق و دو سال تبعید محکوم شد.
حکم صادر شده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار داشت که نگین با گذشت یک سال از این ماجرا بار دیگر به دادگاه رفت تا شکایت خود را پس بگیرد.
وی روز شنبه در حالی که در راهروی دادگاه کیفری یک استان تهران نشسته بود به خبرنگار ما گفت: همه چیز از یک اشتباه شروع شد. من جشن تولدی گرفته بودم و همه دوستانم را به جشن دعوت کرده بودم. آن زمان چند ماه بود که با مانی آشنا شده بودم. او در جشن تولدم یک انگشتر طلا به عنوان هدیه به من داد و هنگام دادن هدیه قصد داشت مرا ببوسد که مانع شدم. اما همان لحظه یک نفر از دوستانم از ما عکس گرفت و عکس هایم را در اینستاگرام پخش کرد .همین موضوع باعث شد پدرم عکس ها را در اینستاگرام ببیند و مرا مجبور کند علیه مانی شکایت کنم.
وی ادامه داد: من فرزند طلاق هستم و پدرم چند سال است از مادرم جدا شده است. پدرم مرد بدخلقی است. او دایم الخمر است و هیچ وقت حال طبیعی ندارد. بعد از شکایت از مانی، او به خواستگاری ام آمد و ما با هم ازدواج کردیم. او پسر خوبی است. تک فرزند است و پدرش سال ها قبل فوت کرده و مادرش ناشنواست .مانی مربی باشگاه است و در کارخانه پدربزرگش کار می کند .من هم در آرایشگاه کار می کنم و زندگی خوبی داریم اما حالا اگر قرار باشد حکم شلاق و تبعید مانی اجرا شود ما نمی توانیم زندگی خوبی با هم داشته باشیم.
وی درباره علت شکایت اولیه اش از مانی گفت: یک سال قبل نامادری ام به زور مرا به دادگاه آورد و از من خواست زیر برگه هایی را که نمی دانستم چیست امضا کنم. من بعد از امضا متوجه شدم نامادری ام علیه مانی شکایت و او را متهم به آزار من کرده است.اما این شکایت دروغ است.
این دختر گفت: من بعد از ازدواج با مانی به ترکیه رفتم اما وقتی به ایران برگشتیم بار دیگر پدرم با من درگیر شد. او تحت تاثیر حرف های نامادری ام مرا به تیمارستان برد و آن جا بستری کرد.اما اگر حکم مانی اجرا شود، پدر و نامادری ام مرا اذیت می کنند و زندگی من در خطر است. حالا به دادگاه آمده ام تا از قضات کمک بگیرم.
انتهای پیام
افزودن دیدگاه جدید